۱۳۹۶ فروردین ۱۰, پنجشنبه

مروری برروابط و تنش ها میان افغانستان و پاکستان 6 «پیوست به گذشته »



ضميمه اين موافقت نامه ها مسايل ديگري نيز تحت عناوين ذيل درج گرديده بود:
1-              ضروريات اساسي:
    الف: جانبين حمايت و همكاري كامل را به نمايندگي سرمنشي و تمام پرسونل كه براي مساعدت باوي معرفي مي گردند به عمل خواهد آورد.
 ب: هرگونه تسهيلات در  اختيار نماينده سرمنشي و پرسونل وي قرار ميدهند... و مصئونيت هاي ملل متحد را براي نماينده سرمنشي و كارمندن وي فراهم آورد.
ج: افغانستان و پاكستان در طول مدتي كه نماينده سرمنشي و پرسونل وي در قلمرو هاي مربوطه آن فعاليت مي نمايند مسئوول امنيت آنها مي باشند.
د: نماينده سرمنشي و كارمندان وي هنگام اجراي وظايف شان با بي طرفي كامل فعاليت خواهند نمود.
نماينده سرمنشي و كارمندان وي نبايد در امور داخلي افغانستان و پاكستان مداخله نمايد و به همين ترتيب نميتوانند به حيث آله اي براي بدست آوردن امتياز براي هيچ يك از طرفين كار گرفته شود.
2-              ماموريت:
ماموريت براي ترتيبات مساعدت به تطبيقي كه در پاراگراف هفتم پيش بيني شده، از اسناد مربوط به حل و فصل ناشي گردد، بنابراين تمام كارمندان كه براي مساعدت به نماينده سرمنشي موظف مي گردند بصورت دقيق در جريان مندرجات اسناد قرار خواهند گرفت و طرزالعمل مربوط به تحقيق تخلفات از آنها به آنها توضيح خواهند گرديد.
3-                شيوه فعاليت و سازماندهي پرسنل:
سرمنشي ملل متحد يك افسر بلند پايه نظامي را بحيث معاون نماينده سرمنشي موظف مي سازد كه در ساحه مستقر خواهد شد، اين افسر دررأس دو قرارگاه خواهد داشت. يكي در كابل و ديگري در اسلام آباد مستقر خواهند شد.
هركدام از اين قرارگاه ها از «5» افسر نظامي كه از ميان پرسونل مربوط به اپراسيون هاي كنوني ملل متحد افراز خواهند شد و همچنان گروپي كوچكي از كارمندان ملكي كمك كننده متشكل خواهند بود. معاون نماينده سرمنشي فعاليت مي نمايد از طريق يك مامور رابطه هاي كه از جانب هريك طرفين به اين مقصد تعيين مي شود با جانبين در تما س خواهد بود. هريك از دو قرار گاه به دو تيم بررسي تقسيم خواهند شد تا در ساحه هرگونه تخطي از اسناد مربوط به حل و فصل را تحقيق نمايند، در صورت ضرورت نماينده سرمنشي و يا معاون وي ميتواند تا چهل نفر صاحب منصب اضافي در حدود ده تيم بررسي را ازميان اپراسيون هاي كنوني به فعاليت هاي جاري ملل متحد در كوتاه ترين زمان ممكن معمولادر حدود 48 ساعت به منطقه فراخوانند و بكار تحقيق تخلفات بگمارند.
مليت هاي تمام افسران در مشورت با جانبين تعيين خواهد گرديد. هرگاه ضرورت احساس گردد نماينده سرمنشي كه غرض انجام مشورت ها با جانبين وبررسي كار پرسونل خود وقتأ فوقتأ از ساحه بازديدبعمل خواهد آورد. اعضاي دفتر خود و ساير پرسونل ملكي سكرتريت ملل متحد را عنداللزوم به ساحه توظيف خواهند نمود. معاون وي از يك قرارگاه به قرارگاه ديگر رفت و آمدنموده و همواره با نماينده سرمنشي در تماس نزديك خواهد بود.
4-                طرزالعمل:
الف: بررسي هاي كه بنا بر تقاضاي طرفين صورت ميگيرد:
1-                شكايت مربوط به تخطي از اسناد حل وفصل از طرف هريك از طرفين بايد به صورت تحريري بزبان انگليسي به قرارگاه هاي مربوطه ارائه گرددو بايد شامل معلومات و جزئيات مربوطه باشد.
2-                وقتي معاون نماينده سرمنشي شكايتي را دريافت بدارد موضوع رابه اسرع وقت بطرف مقابل اطلاع خواهد داد و تحقيقات را از طريق بررسي هاي ساحوي جمع آوري نموده شواهد و طرقي ديگر كه به نظر او براي تحقيق شخصي لازم باشد انجام خواهد داد، چنين تحقيقات با استفاده از پرسونل قرارگاه ها بشكلي كه در بالا تذكر يافت صورت مي گيرد مگر اينكه معاون نماينده سرمنشي احساس كند كه به تيم هاي اضافي ضرورت ديده مي شود. دراين صورت طرفين براساس اصل آزادي رفت وآمد ، دسترسي فوري پرسونل اضافي به قلمرو هاي مربوطه شان اجازه خواهد داد.
3-                گزارشهاي مربوط به بررسي ها به زبان انگليسي تهيه مي شود و توسط معاون نماينده سرمنشي به شكل محرم به حكومت دوكشور ارائه مي گردد. نقل سوم اين گزارش ها بطور همزمان بصورت محرم و خاص براي معلومات سرمنشي به نماينده وي به مقر سازمان ملل متحد در نيويارك مخابره خواهد شد. براساس پاراگراف «7» گزارش در مورد بررسي بايد از طرف جانبين در ظرف مدت نه ديرتر از «48» ساعت بعد از تصميم گيري آن در يك جلسه هردو جانب مورد مطالعه قرار گيرد ، درغياب نماينده سرمنشي ، معاون نماينده سرمنشي به طرفين مساعي جميله را مبذول خواهدداشت . و دراين چارچوب در تدوير جلسات به طرفين مساعدت نموده و در آنها اشتراك خواهند ورزيد.  درچارچوب اين جلسات معاون نماينده سرمنشي ميتواند پيشنهادات و سفارشات مسلمأ به مشورت و تسويه توسط نماينده سرمنشي گذاشته خواهد شد.
ب: بررسي هاي كه بنا به ابتكار معاون نماينده سرمنشي صورت ميگيرد ، علاوه بربررسي هاي كه از جانب يك طرف تفاضا مي شود ، معاون نماينده سرمنشي مي تواند به ابتكار خود در مشورت با نماينده سرمنشي بررسي هاي راكه براي تطبيق پاراگرف «7» لازم بپندارد، اگرنتايج حاصله دراين بررسي ها ارائه گزارشي را بدو طرف ايجاب نمايد ، عين طرزالعمل مربوط به انجام بررسي هاي كه بنا به تقاضاي يكي از طرفين صورت ميگيرد تعقيب خواهد گرديد.
طوريكه در بالا تذكر يافت معاون نماينده سرمنشي در جلساتي كه بخاطر غور برگزارش هاي مربوط به تخطي برگزار ميگردد اشتراك خواهد ورزيد. هرگاه طرفين تصميم بگيرند به مقصد آنچه كه در پاراگراف هفتم مشخص گرديده به يك سطح عالي سياسي ملاقات نمايند ،  شخصأ نماينده سرمنشي دراين ملاقات اشتراك خواهد ورزيد.
5- مدت:
معاون نماينده سرمنشي يا يك پرسونل طي مدتي كه ديرتراز 20 روز قبل از تاريخ انفاذ اسناد نباشد در منطقه مستقر خواهد گرديد. اين ترتيبات دو ماه بعد از ختم تمام چارچوب هاي زماني كه براي تطبيق اسناد در نظر گرفته شده است پايان خواهد يافت.
6- تمويل:
مصارف تمام تسهيلات و خدماتي كه بايد طرفين مهيا نمايند از طرف مربوط تمويل خواهد شد معاشات و مصارف رفت وآمد پرسونل به ساحه و برخلاف، و همچنان معاشات كارمندان محلي كه در قرارگاه ها بكار گماشته مي شوند بدوش ملل متحد خواهد بود. 
اين بود متن كامل اسناد رسمي موافقت نامه ژينو پيرامون حل اوضاع افغانستان.(24)
امريكا و شوروي وقت براي تطبيق اين پلان تلاشهاي زيادي بخرچ دادند. امريكا فشار خود را بيشتر از طريق پاكستان و عربستان سعود ي بر مجاهدين كه طرف واقعي قضيه بودند وارد مينمودند.
پاكستان در اينكه اين توافقنامه تطبيق و مجاهدين با كمونيستها حكومت مشترك بسازند، تلاش بي وقفه اي راانجام داد( جنرال ضياالحق وجونجو صدراعظم پاكستان در مصاحبه اي اعلام كردند كه : مجاهدين بايد بپذيرند كه حزب ديموكراتيك خلق نقشي در دولت موقت انتقالي پس از خروج نيرو هاي روسها ايفا كنند .) (25)
فشاردولت پاكستان در موارد ديگر نيز مشهود است، چنانچه به ملاقات اجباري مولوي خالص رهبر وقت اتحاد هفت گانه با كوردوويز در ماه دلو1366 ميتوان اشاره كرد.(26)
از جمله كشور هاي اسلامي تنها جمهوري اسلامي ايران عليه اين مذاكرات موضع مخالف اتخاذ نمود، و در هرمرحله، اينكه مردم و مجاهدين دراين مذاكرات سهيم نبودند، آنرا فريب و ظلم برمسلمانان خوانده و خود نيز در آن شركت نكرد.
منابع:
24    - مدرك فوق ص 42 الي 45
25    - مدرك فوق ص 59 به نقل از روز نامه رسالت ايراني 27/10/1366
26  - مدرك فوق ص 56

۱۳۹۵ اسفند ۲۸, شنبه

مروری بر روابط و تنش ها میان افغانستان و پاکستان 5



پاكستان به عنوان مدافع افغانستان :
مارابه رخت و چوب شبانی فریفته است 
این گرگ سالهاست که با گله آشنا ست 
« پروین اعتصامی »  
پاكستان عملأ به عنوان مدافع افغانستان به صحنه آمده بود، گرچه بعضي از محافل سياسي اينچنين تبصره مي كردند كه : امريكا منافع خود را در افغانستان با پيش كشيدن پاكستان و سازمان ملل متحد ، و روسها هم توسط نوكران خود كه در كابل حاكم بودند ، دنبال مي كردند.
غرب در رأس امريكا همانطوريكه از استقرار روسها در افغانستان و به مخاطره افتادن امنيت پاكستان تشويش داشتند ،  به همان ميزان بلكه بيشتر از پيروزي مجاهدين مسلمان افغانستان و به ميان آمدن يك حكومت اسلامي به قول آنها تندرو و بنياد گرا در افغانستان در هراس بودند. روي اين حساب تلاش هاي سياسي خود را با پيش كشيدن پاكستان و ميانجيگري سازمان ملل متحد آغاز كردند.
روسها نيز مذاكرات سياسي را رد نكرده ، هردو قدرت مذاكرات سياسي را با اهداف مشخص و مخصوص بخود دنبال مي نمودند.
در پي رفت و آمد هاي كه از جانب ملل متحد صورت گرفت اولين دور مذاكرات ژينو در 26 جوزاي 1361 با شركت وزراي خارجه پاكستان و دولت غيرقانوني افغانستان به ميانجيگري كوردوويز معاون و نماينده دبير كل سازمان ملل تشكيل گرديد و در چهار سرطان بدون نتيجه پايان يافت .  دراين نشست محور هاي مذاكره مشخص گرديد:
1-                خروج نيرو هاي شوروي از افغانستان .
2-                حق خود مختاري مردم افغانستان .
3-                تضمين هاي بين المللي برعدم مداخله در امور افغانستان .
4-                بازگشت اختياري پناهندگان افغاني در كشور شان.
ما در اين جا در پي مطالعه دوره هاي يازده گانه مذاكرات ژينو كه تا سال 1367 دوام پيدا كرد نيستيم ، زيرا اين دوره ها و عملكرد هاي پيچيده به يك جدول لوگاريتم مي ماند و در هر مرتبه هزاران گونه برخورد هاي شيطاني صورت گرفته . پس بنا براين از مطالعه هردور اين مذاكرات به صورت جداگانه صرف نظر نموده فقط مي پردازيم به ذكر توافقاتي كه در پايان اين مذاكرات صورت گرفت و چگونه مردم مظلوم افغانستان را يكبار ديگر گرفتار پنجه خون آلود استعمار نمودند.

متن توافقات ژينو:
موافقتنامه دوجانبه بين جمهوري افغانستان و جمهوري اسلامي پاكستان در مورد اصول مناسبات متقابل بخصوص در باره عدم مداخله و عدم دخالت داخلي و خارجي دولتها حايز بزرگترين اهميت براي حفظ صلح و امنيت بين المللي و بخاطر اجراي اهداف اصول منشور ملل متحد ميباشد حق انفكاك ناپذير دولتها براي تعيين آزادانه سيستم هاي سياسي ، اقتصادي، كلتوري و اجتماعي مطابق اراده مردمان شان بدون دخالت خارجي ، مداخله ، تخريب ، اجبار يا تهديد،  بهر شكل كه باشد با در نظر داشت مندرجات منشور ملل متحد و همچنان قطع نامه هاي تصويب شده ملل متحد در باره اصول عدم مداخله و عدم دخالت بخصوص اعلاميه 24 اكتوبر 1970 در رابطه با اصول حقوق بين المللي در زمينه اي مناسبات دوستانه و همكاري ميان دولتها برطبق منشور ملل متحد و همچنان اعلاميه 9 دسامبر 1981 در مورد غير مجاز بودن دخالت و مداخله در امور داخلي دولتها به طريق ذيل موافقت كردند:
ماده اول: مناسبات بين طرفين عاليين متعاقدين در مطابقاب جدي با اصول عدم مداخله و عدم دخالت دولتها در امور داخلي دولت ديگر تنظيم مي گردد.
ماده دوم :به منظور تطبيق اصل عدم مداخله و عدم دخالت هريك از طرفين عاليين متعاقدين متقبل مي شوند تا مكلفيت هاي ذيل را رعايت نمايند:
1- حاكميت ، استقلال سياسي، تماميت ارضي، وحدت ملي، امنيت و غير منسلك بودن طرف عالي متعاقد ديگر و همچنان هويت ملي و ميراث فرهنگي آنرا احترام نمايد.
 2- حق انفكاك ناپذيري و ناشي از حاكميت طرف عالي متعاقد ديگر را در تعيين آزادانه نظام سياسي، اقتصادي ، فرهنگي و اجتماعي خود، انكشاف آزادانه اي مناسبات بين المللي و داشتن حاكميت دائمي برمنابع طبيعي خود براساس اراده مردم آن بدون دخالت، مداخله ازخارج ، خرابكاري، اجبار و يا تهديد خارجي بهر شكلي كه باشد احترام نمايد.
3- از تهديد يا استعمال قوه بهر شكلي كه باشد خود داري ورزد تا از سرحدات يكديگر تخطي نكنند، نظام سياسي اجتماعي و اقتصادي طرف عالي متعاقد ديگر را برهم نزند.  سيستم سياسي طرف عالي متعاقد ديگر با حكومت آنرا ساقط نسازد يا آنرا تغيير ندهد يا باعث تشنج بين طرفين عاليين متعاقدين نگردد.
4- اين امر را تامين نمايد كه قلمرو آن به هيچ وجه طوري مورد استفاده قرار نگيرد كه حاكميت ، استقلال سياسي ، تماميت ارضي ووحدت ملي طرف عالي متعاقد ديگر را نقض كند يا ثبات سياسي، اجتماعي ، اقتصادي طرف عالي متعاقد ديگر را بر هم زند.
5- از دخالت مسلحانه ،  خرابكاري،  اشغال نظامي و يا ديگر اشكال مداخله و دخالت علني يا مخفي كه متوجه طرف عالي متعاقد ديگر باشد يا از هر عمل نظامي سياسي يا مداخله اقتصادي در امور داخلي طرف عالي متعاقد ديگر مشمول اعمال انتقام جويانه كه شامل استعمال قوه باشد، خود داري نمايند.
6- از براه انداختن تشويق و ياحمايت مستقيم و يا غير مستقيم فعاليت هاي بغاوت گرانه، يا تجهيز طلبانه عليه طرف عالي متعاقد ديگر تحت هر بهانه اي كه باشد يا از هر عملي ديگر به منظور برهم زدن وحدت يا تضعيف يا تخريب نظامي سياسي طرف عالي متعاقد ديگر خودداري نمايد.
7- از تربيت ، تجهيز ، تمويل، و استخدام اجيران از هر منشأ كه باشد در داخل قلمرو خود به مقصد فعاليت هاي خصمانه عليه طرف عالي متعاقد ديگر و يا فرستادن چنين اجيران به قلمرو طرف عالي متعاقد و همچنان از فراهم آوري تسهيلات به شمول منابع مالي براي تجهيز يا انتقال همچو اجيران خود داري نمايد.
8- از عقد هرگونه موافقت نامه ها، اتخاذ ترتيبات با سائر دولتها كه از آن مداخله يا دخالت در امور داخلي يا خارجي طرف عالي متعاقد ديگر باشد خود داري ورزد.
9- از هرگونه كمپاين بدنام كننده ، بدجلوه دهنده يا خصمانه به منظور مداخله يا دخالت در امور داخلي طرف عالي متعاقد ديگر امتناع ورزد.
10- از هرگونه مساعدت به گروه هاي تروريستي ، سبوتاژ گران يا اجنت هاي خرابكار ، استفاده از آنها يا نگهداري آنها عليه طرف عالي متعاقد ديگر جلوگيري نمايد.
11- از حضور ، جابجا شدن در كمپ ها و پايگاه ها يا به شكل ديگر از سازمان دهي ، تربيت ، تمويل، تجهيز، و تسليح افراد در گروه هاي سياسي و هرگونه گروه هاي ديگر در قلمرو خود به منظور ايجاد تخريبات، بي نظمي و يا ناآرامي در قلمرو طرف عاليه متعاقد ديگر جلوگيري نمايد و همچنان از بكار بردن دسايس اطلاعات جمعي و انتقال سلاح هاو مهمات و تجهيزات توسط اين گونه افراد و گروهها نيز جلوگيري كند.
12-به هيچ گونه عمل ديگر كه مداخله و يا دخالت پنداشته شود مبادرت نورزد يا آنرا اجازه ندهد.
ماده سوم:  اين موافقتنامه بتاريخ 15 مي 1988 نافذ مي گردد.
ماده چهارم: هراقدام لازمي كه به منظور قادر ساختن طرفين عاليين متعاقدين براي اجراي مندرجات ماده دوم اين موافقت نامه ضروري باشد بايد تا تاريخ اتخاذ اين موافقتنامه تكميل گردد.
ماده پنجم : اين موافقتنامه بزبان هاي پشتو ، اردو و انگليسي ترتيب گرديده و همه متون داراي اعتبار مساوي مي باشند و در صورت بروز هرگونه اختلاف در تفسير،  متن انگليسي اساس قرار داده ميشود.  در پنج نسخه اصلي بروز 14 اپريل 1988 ژينو امضا گرديد.
از طرف جمهور ي افغانستان محل امضا عبدالوكيل وزير خارجه
از طرف حكومت جمهوري اسلامي پاكستان محل امضاي زين نوراني وزير دولت درامورخارجه.
در همين تاريخ موافقت نامه ديگري نيز بين پاكستان و افغانستان به شرح زير به امضا رسيد:
 موافقتنامه دو جانبه بين جمهوري افغانستان و جمهوري اسلامي پاكستان در باره بازگشت داوطلبانه مهاجرين:
جمهوري افغانستان و جمهوري اسلامي پاكستان كه منبعد طرفين عاليين متعاقدين ناميده ميشوند با آرزو مندي براي عادي ساختن مناسبات و تامين حسن همجواري و همچنان تقويت صلح و امنيت بين المللي در منطقه با اعتقاد براينكه بازگشت داوطلبانه و بلا مانع و مناسب ترين راه حل مسئله مهاجرين افغاني در جمهوري اسلامي پاكستان ميباشد ، و با حصول ايقان براينكه ترتيبات براي باز گشت مهاجرين افغاني براي آنها رضايت بخش است به طريق ذيل موافقت نموده اند:
ماده اول : به تمام مهاجرين افغاني كه موقتأ در قلمرو پاكستان هستند، فرصت داده ميشود كه داوطلبانه برطبق ترتيبات و شرايطي كه دراين موافقت نامه مندرج است به وطن خويش برگردند.
ماده دوم: حكومت جمهوري افغانستان تمام تدابير لازم را جهت تامين شرايط ذيل براي بازگشت داوطلبانه مهاجرين افغاني بوطن خود اتخاذ مي كند .
الف: به تمام مهاجرين اجازه داده ميشود كه آزادانه بوطن خود بازگشت نمايند.
ب: تمام بازگشت كنندگان از انتخاب آزادانه محل زيست ، آزادي حركت در داخل قلمرو جمهوري افغانستان برخوردار اند.
ج: تمام بازگشت كنندگان از حق كار  داشتن،  شرايط كافي براي زيست و سهم گيري در رفاه دولتي برخوردارند.
د: تمام بازگشت كنندگان از حق اشتراك مساويانه در امور مدني جمهوري افغانستان برخوردار ميباشند براي آنها منفعت مساويانه از حل مسئله زمين بر اساس اصلاحات زمين و آب تامين مي گردد.
هـ: تمام بازگشت كنندگان از حقوق و اختيارات بشمول آزادي مذهب برخوردارند و عين مكلفيت ها و مسئووليت هاي را كه هر تبعه ديگر جمهوري افغانستان دارد؛ بدون تبعيض دارا مي باشند .  حكومت جمهوري افغانستان متقبل مي گردد كه اين تدابير را تطبيق نمايد و در حدود امكانات خود تمام مساعدت هاي لازم را به پروسه بازگشت به عمل آورد.
ماده سوم: به منظور تنظيم ، انسجام و نظارت بر فعاليت هاي كه بايد بازگشت داوطلبانه منظم و صلح آميز مهاجرين افغاني را تامين نمايد كميسيون هاي مختلط مطابق به طرزالعمل معمول بين المللي تاسيس مي گردد، بخاطر اجراي وظايف اعضاي كميسيون ها و كارمندان آن ها تسهيلات لازم فراهم ميگردد و دسترسي به ساحات مربوطه  قلمرو هاي طرفين عاليين متعاقدين براي آنها تامين ميگردد.
ماده چهارم:بخاطر حركت منظم بازگشت كنندگان كميسيون ها نقاط عبوري مرزي را تعيين مي كند و مراكز لازم ترانزيتي را ايجاد مينمايند.
همچنان آنها تمام شيوه هاي ديگر بازگشت مرحله به مرحله مهاجرين به شمول راجستر و اطلاع دهي نامهاي مهاجرين كه آرزومند بازگشت به كشور خود ميباشند براي كشوري كه به آن باز مي گردندتبيين مي نمايند.
ماده پنجم: بدرخواست حكومت مربوطه كميشنر عالي ملل متحد براي مهاجرين به پروسه بازگشت داوطلبانه مهاجرين بر اساس اين موافقت نامه همكاري و مساعدت خواهد كرد. به اين مقصد موافقت نامه هاي ميتوانند بين كميشنر عالي ملل متحد براي مهاجرين و طرفين عاليين متعاقدين منعقد گردد.
ماده ششم :  اين موافقت نامه به تاريخ 15 ماه مي 1988 نافذ ميگردد، در آن وقت كميسيون هاي مختلطي كه در ماده چهارم پيش بيني شده تاسيس و عمليات براي بازگشت داو طلبانه مهاجرين برطبق اين موافقتنامه آغاز مي گردد .  ترتيباتي كه در ماده چهارم و پنجم آمده است،  براي مدت 18 ماه نافذ مي باشد ، بعد از اين مدت طرفين عاليين متعاقدين نتايج بازگشت را بررسي مي نمايند و اگر لازم شود ترتيبات بيشتر را مورد غور قرار ميدهند.
ماده هفتم : اين موافقتنامه به زبان هاي پشتو، اردو وانگليسي ترتيب شده و تمام متو ن داراي اعتبار مساوي مي باشند ، در صورت اختلاف در تفسير ، متن انگليسي اساس قرار داده مي شود .
درپنج نسخه اصلي بروز 14 اپريل سال 1988 درژينو امضا شد.
از جانب حكومت جمهوري افغانستان محل امضاي وكيل وزير امورخارجه
از جانب جمهوري اسلامي پاكستان محل امضاي زين نوراني وزيردولت درامورخارجه. (23)
از جانب روسيه و امريكا نيز اعلاميه تحت عنوان تضامين بين المللي  و موافقتنامه اي مبني برارتباطات متقابل براي حل اوضاع مربوط به افغانستان نيز دراين مرحله به امضا رسيد كه انشا الله آنرا در قسمت روابط روسيه ( شوروي قبلي) متذكر خواهيم شد.
منابع:
23 رک  به انگیزه ها و پیامد های ژینو- از نشرات مجمع تحقیقات و مطالعات اسلامی ص36 تا42

۱۳۹۵ اسفند ۲۳, دوشنبه

مروری برروابط و تنش ها میان افغانستان و پاکستان 4



آغاز روابط دوستانه:
اولين گام را درين مرتبه سر دار محمد نعيم خان برادر داود خان بر داشت، (در آغاز سال 1975 محمد نعيم بعنوان نماينده خاص رئيس جمهور در مراسم جنازه پادشاه نيپال در كتمندو شركت كرد و بدعوت سناتور امريكائي چارلز پرسي با عزيز احمد نماينده پاكستان ملاقات و در باره مناسبات دو كشور مذاكره نمودند.)(10)
در پي اين مذاكرات اولين گامي كه بر داشته شد، قطع تبليغات خصمانه بود. مدتي ازين توافق نگذشته بود كه حيات الله شير پاو، يكتن از همكاران بوتو در يك حادثه انفجار جان خود را از دست داد، پاكستان حزب عوامي ملي را مسئول اين حادثه دانسته، خان عبدالغفار خان رهبر آنرا دستيگر و حزبش را منحل اعلان كرد، جنگ تبليغاتي از طريق مطبوعات و رسانه هاي خبري از سر گرفته شد، ولي متعاقباً بعد از چند ماه مذاكرات از طريق نمايندگي هاي سياسي آغاز شد، باز هم آرامش و خويشتن داري از طريق مطبوعات آغاز گرديد و به دنبال آن بوتو كمك پاكستان را به آسيب ديدگان زلزله در افغانستان پيشنهاد كرد.
داود نه تنها اين پيشنهاد را رد نكرد بلكه از بوتو دعوت به عمل آورد تا به افغانستان سفر نمايد. بوتو هم به اساس دعوت سر دار محمد داود بتاريخ هفت جون 1976 به كابل آمد، او منباب حسن نيت يك روز قبل از آمدن خود رهبر حزب عوامي ملي را نيز از زندان رها كرد.
مذاكراتي صورت گرفت كه مبناي آن اصل همزيستي مسالمت آميز و تاكيد بر فيصله هاي كنفرانس باندونك بود، و ضمناً تاكيد شد تا مذاكرات دوام پيدا كند.
دو ماه بعد داود خان به پاكستان مسافرت نمود، بوتو كه روحيه داود خان را كاملاً‌درك نموده بود، از او باتر تيبات و تشريفات خاص پذيرايي كرد، داود خان هم با گرمي ازين احساسات تشكر نمود.
در پايان سياست تشنج زدايي با عبارت تقويت روحيه كابل ثبت شد.
چنانچه از جريان مذاكرات و بر خورد ها مشاهده مي شود، بوتو و سر دار داود شايد مصمم بودند كه اين مشكل پيچيده را با تفاهم حل كنند، منتها آنرا با يك سياست گام بگام دنبال مي كردند.
(بروايت صمد غوث فرمول حل مسئله، اين بود كه پاكستان رهبران حزب عوامي ملي را از زندان رها نموده، حقوق فدرال و لايت هاي سرحد شمال مغرب و بلوچستان را تصديق نمايد و در مقابل حكومت افغانستان پايان يافتن ادعايش را در باره پشتونستان از طريق لويه جرگه اعلان نموده و خط ديورند را به رسميت بشناسند.(11)
اما حوادث هر دو را مجال نداد در شب 5 جولاي 1977 با كودتاي جنرال ضيا الحق، حكومت بوتو سر نگون و خودش دستگير و زنداني شد، و در 27 اپريل 1978 (7ثور 1357) حكومت داود نيز با كودتاي نظاميان دست پرورده روسها سر نگون و خودش رهسپار ديار عدم گرديد.
سقوط بوتو يك مسئله داخلي بود و نتوانست تغييرات را به آنصورت در سياست پاكستان وارد كند، و سياستمداران تازه وارد در صحنه خود مي توانستند تصميم بگيرند. ولي در افغانستان سياست از ريشه تغيير خورد، ديگر تصميم گيرنده اي در افغانستان باقي نماند، سياست و تصميم در روابط و معادلات داخلي و خارجي در مسكو و كرملين بايد اتخاذ مي گرديد، آنهائيكه ظاهراً در رأس قرار گرفته بودند عروسكي بيش نبودند و كار شان فقط و فقط ثنا و ستايش بقول خودشان كشور شورا ها بود و بس. اين وضعيت در كليه روابط داخلي و خارجي افغانستان اثرات نا مطلوب بجا گذاشت، مخصوصاً بالاي روابط با پاكستان كه تحولات خوب و بدي را پشت سر گذاشته و اينك رو به بهبودي گذاشته و پيش مي رفت.

روابط بعد از كودتاي هفت ثور:
كودتاي سرخ و ننگين هفت ثور 1357 باعث شد تا در سطح رهبري كشور افغانستان تغير و دگرگوني بي سابقه رخ دهد، آنهائيكه در رأس اين جنايت قرار داشتند، افغانستان را در اختيار قواي اشغالگر روس قرار دادند. باز هم چون دوران شاه شجاع سياست افغانستان از بيرون تنظيم مي شد.
پاكستان هم چندي قبل ازين كودتا دچار بحران گرديده بود كه منجر به سرنگوني حكومت بوتو و استقرار يك حكومت نظامي برهبري جنرال ضيا الحق گرديده بود.
بحران پاكستان هر چه بود، يك موضوع داخلي بود، درست، شايد بر يك سلسله مراودات پاكستان اثرات خوب يابد بجا گذاشته باشد، ولي باز هم تصميم گيرنده خود شان بودند. اما مقامات رويكار آمده افغاني اين صلاحيت را نداشتند.
روسها كه از اشغال كشور هاي اسلامي آسياي ميانه تجربه داشتند، و اينكه مردم افغانستان در مقابل شان قيام خواهند كرد،پيش بين شده بودند، و براي سر كوبي اينها نيز همان خيال سر كوبي كشور هاي آسياي ميانه را بسر مي پرورانيدند. با فشار روسها و عمال شان، هجرت مردم سيل آسا بطرف كشور هاي همسايه مخصوصاً پاكستان آغاز شد.
در حاليكه پاكستان ظاهراً با مهاجرين افغاني رفتار بد نكرده است و براي تحصيل، كار و رفت و آمد مردم مشكل ايجاد نكرد، ولي با آنهم در صدد بهبود روابط خود با حكومت دست نشانده روسها هم گرديده و مذاكراتي را با آنها نيز آغاز كردند كه به گوشه هاي از آن اشاره مي كنيم.

اقدامات پاكستان در مراحل اول كودتا:
در اولين سال بدست گرفتن قدرت توسط كمونيست ها (1357) تعداد مهاجرين به ستوه آمده طبق آمار هاي اعلان شده سي وپنج هزار نفر بودند.
پاكستان به اين مهاجرين آجازه هيچ نوع فعاليت سياسي را نداده بود.  جدا از اينكه مهاجرين افغاني را از لحاظ فعاليت هاي شان عليه كمونيست هاي اشغالگر در مضيقه قرار داده بود؛ خود تماس ها و مذاكراتي را با آنها دنبال مي نمود.
ضياالحق بعد از آنكه از كنفرانس كشور هاي غير متعهد در هاوانا بازگشت راجع بملاقاتش باتره كي چنين اظهار نظر كرد( ضياالحق گفت ملاقاتش با تره كي رئيس جمهور افغانستان در هاوانا با ملاقات قريب الوقوع آقا شاهي مشاور خارجي دنبال خواهدشد ، تا گفتگو بين همسايگان را ادامه دهد، ضيا گفت:  او براي تره كي روشن ساخت كه  نمي تواند و نمي خواهد آوارگان افغاني را وادار به باز گشت به سرزمين شان كند، در عوض بايد افغانستان شرايط بازگشت آنها را ايجاد كند، سرانجام او گفت از تره كي در خواست كرد كه پشت به اسلام نكندو «برادري مسلمانها» را ترك نگويد.) (12)
با اظهار تمايلات پاكستان به ايجاد روابط حسنه با حكومت دست نشانده روسها در افغانستان ، ادعا هاي از سوي رژيم ماركسيستي كابل مبني بر مداخله پاكستان در امور داخلي افغانستان صورت مي گرفت، روسيه كه تنظيم كننده سياست اصلي بود حكومت كابل را در اين تبليغات تنها نگذاشته به دفاع از آن برخواست . روز نامه پراودا ارگان رسمي حزب كمونست روسيه نوشت: ( از شاه راه قراقوروم با اجازه دولت پاكستان براي مخالفان تبعيدي دولت افغانستان كمك ارسال مي شود و نيز از ايستگاه راديويي مستقر در خاك پاكستان عليه افغانستان پروپاگند ميشود.) (13)
به هر اندازه اي كه حملات مجاهدين برپايگاه ها و ادارات رژيم ماركسيستي در گوشه گوشه اي سرزمين اسلامي افغانستان گسترده تر مي شد به همان مقياس اتهامات و برچسپ كمونيست ها بر اين جنبش عادلانه و حق طلبانه اضافه گرديده و پاكستان را متهم به مداخله در امور داخلي افغانستان مي كردند.
اين اتهامات در روابط روس و پاكستان و موضعگيري هاي سياسي دو طرف بي تاثير نبوده با واكنش هاي دولت پاكستان مواجه مي گرديد. جنگ سرد و مبارزه الفاظ هر روز داغتر مي شد. حكومت روسيه ، پاكستان را به بهانه پناه دادن به مهاجرين افغاني به شدد تهديد كردو روزنامه پراودا نوشت: عليرغم اخطار ها و تكذيب هاي رسمي دولت پاكستان درزمينه پناه دادن به مهاجرين ، هنوز مرز هاي پاكستان بروي شورشيان افغاني گشوده است و اين شورشيان در خاك پاكستان عمليات خرابكارانه خود را عليه حكومت نورمحمد تره كي به مورد اجرا در مي آورد.
پراودا تهديد كنان مي گويد: به اين ترتيب پاكستان به بازي خطرناكي كشانده شده است ، كه نتايج و عواقب فاجعه باري براي اين كشور در پي خواهد داشت.(14)
بدنبال اين بهانه جويي ها حاكمان كرملين يكبارديگر پاكستان را به شدت تهديد كرد و به اين دولت اخطار داد كه به پشتيباني خود از مجاهدين افغانستان خاتمه دهد . روزنامه پراودا ضمن اينكه شخص ضياالحق را به دست داشتن ودخالت مستقيم در قيام هاي مردمي افغانستان عليه رژيم ماركسيستي متهم نموده تاكيد كرد كه شوروي در برابر تجاوز به حاكميت افغانستان و حمله افراد مسلح از پاكستان و تلاش هاي كه براي ايجاد بحران در آن كشور به عمل مي آيد ساكت نخواهد نشست.
در حاليكه اينچنين تبليغات داغ و تند و اتهام بستن ها عليه همديگر و اخطار دادن ها جريان داشت ، جريان سري و غير علني مفاهمه و دوستي نيز به پيش برده مي شد.
در اوج شعار هاي داغ دوطرف عليه يكديگر در 8 سرطان 1358 از سوي حكومت كابل اعلاميه اي منتشر گرديد و در آن گفته شد كه از سوي حكومت پاكستان يك هيئتي به غرض آشتي و پايان دادن به مخاصمات دو كشور و همچنان براي فراهم كردن مقدمات كنفرانس سران كابل و اسلام آباد به پاكستان اعزام ميشود. و به اين اساس شاه محمددوست به سمت معاون وزارت خارجه افغانستان به تاريخ 10/4/1358 رهسپار اسلام آباد گرديد.  شاه محمد دوست در اقامت دو روز خود در پاكستان با وزير خارجه پاكستان و همچنان با ضياالحق رئيس جمهوري اين كشور ديدار و ملاقات نمود،  جزئيات اين مذاكرات فاش نشد؛  اما خاطر نشان گرديد كه محور عمده بحث توافق روي خروج پناهندگان افغاني از خاك پاكستان كه در آن تاريخ به يكصد هزار نفر ميرسيد، بوده است.  از قراين بدست مي آيد كه اين ديدار براي جانبين رضايت بخش و مفيد بوده است ، زيرا در ختم آن از تره كي دعوت شد به پاكستان سفر كند و نيز شاه محمد دوست از مشاور امور خارجي ضياالحق خواست كه از افغانستان بازديد به عمل آورد.(15)
بدنبال درخواست حكومت كابل ، آقاشاهي در ماه اسد 1358 در مصاحبه مطبوعاتي خاطر نشان نمود كه در ماه آينده ( سنبله ) از افغانستان باز ديد مي كند، و نيز ياد آور گرديد كه گفتگو هاي آغاز شده در ماه جوزا كه با ديدار با شاه محمد دوست شروع گرديده است، دنبال خواهد شد تا زمينه را براي ديدار سران پاكستان و افغانستان فراهم نمايند.   طرح اين مذاكرات و گفتگو ها از سوي سران كرملين براي دستيابي به مقاصد شوم خود كه بدون يافتن بهانه براي مداخله مستقيم در خاك افغانستان و اشغال نظامي اين كشور و همچنان اعتراف گرفتن از دولت پاكستان به مداخله در امور افغانستان بود، پي ريزي مي گرديد؛  زيرا اساسأ آشتي و گفتگو براي پايان مخاصمات بين كابل و اسلام آباد در چنين تاريخي بي اساس و بي معني بود، زيرا حكومت هاي پاكستان و افغانستان هيچگونه دعوا و مخاصمتي نداشتند تا نياز به آشتي و مذاكره داشته باشند .  از جانب ديگر در همين موقعيت جنرال ضياالحق به كاسيگن نامه مي فرستد و در آن ميل دولت خود براي داشتن روابط دوستانه با روسيه و حكومت افغانستان را تبارز ميدهد. و براي جلوگيري از وردو مهاجرين افغاني به پاكستان ايجاد يك ديوار بين افغانستان و پاكستان در داخل خاك افغانستان را پيشنهاد مي نمايد(16).
همچنان زمانيكه در آستانه برگزاري دور چهارم مذاكرات غير مستقيم ژينو كه در گيري هاي مرزي بين پاكستان و افغانستان مجددأ آغاز گرديده بود. دولت كابل به منظور وارد آوردن فشار به دولت پاكستان و تحميل سياست هاي اسلام آباد بر مجاهدين و مهاجرين بمباران هاي مرزي پاكستان را ادامه داد ، در نتيجه ضياالحق رئيس جمهور پاكستان اعلام نمود كه هيچ كدام از گروه هاي مجاهدين افغاني را برسميت نمي شناسد؛ بلكه كليه آنها به عنوان آوارگان افغاني در پاكستان به حساب مي آيند.  سخنگوي دولت پاكستان در جريان اين درگيري ها اعلام داشت كه اين حملات مانع شركت پاكستان در مذاكرات صلح تحت نظارت سازمان ملل متحد نخواهد شد.(17)
(  هدف از مذاكرات صلح همان مذاكرات ژينو است كه به شرح آن خواهيم پرداخت.)
در هرحال طرف دعوا با حكومت ماركسيستي كابل مردم افغانستان بودند كه از اجحاف و تجاوز افراد مزدور استعمار به مقدسات ديني و ملي شان به تنگ آمده و با گلوله هاي آتشنين به سراغ آنها مي رفتند، نه دولت هاي ديگر.
اين شايد اشتباه سياسي بود كه حكومت پاكستان با برداشتن اين گام ، شايد ديكته شده از جانب روسها به جانبداري از طرحهاي حركت كرد كه نه تنها به ضرر جهاد افغانستان بلكه به استقلال و آينده پاكستان نيز لطمه وارد كرد.
اينكه مي گوئيم چنين مذاكرات بخواست روسها بوده ، به اين دليل است كه روسيه دست نشاندگان خودرا براي برپايي اين مذاكرات و به اصطلاح آشتي دادن بين افغانستان و پاكستان ماموريت ميدهد ، چنانچه فيدل كاسترو در حاليكه سيل نيرو هاي كماندوئي كشور خود را براي سركوبي مردم بپاخواسته افغانستان به اين كشور اعزام ميدارد ، براي اين گفتگو ها به ميانجيگري برگزيده ميشود. 
جريان تصنعي اين ماموريت چنين بود كه ابتدا رژيم كمونيستي كابل از فيدل كاسترو خواست تا در مذاكرات آشتي پاكستان  و افغانستان ميانجي شود و او هم بلادرنگ پذيرفت.
ماموريت فيدل كاستروبصورت آشكار جامه عمل نپوشيد ، اما قراريكه واضح گرديد رئيس جمهور كوبا در كنفرانس غير متعهد ها ، منعقده هاوانا كه وي رئيس جلسه بود با تره كي و ضياالحق دور يك ميز نشسته و ميانجيگرانه دو طرف را به آشتي و نرمش در برابر يكديگر خوانده است .
به همين لحاظ ضياالحق در نخستين نطق خويش پس از نشست هاوانا در اسلام آباد بدولت افغانستان پيشنهاد كرد كه با پاكستان روابط دوستانه و صلح آميز داشته باشد، ضياالحق اضافه مي كند: پاكستان هيچگونه نفعي را براي خود در گرفتاري هاي داخلي افغانستان جستجو نمي كند و از همين رو پاكستان نخستين كشوري در جهان اسلام بود كه حكومت كودتايي ماركسيست هاي گماشته شوروي را به رسميت شنا خت ، (همانطور يكه امان الله خان شاه افغانستان به عنوان اولين پادشاه يك كشور اسلامي، حكومت شوروي را بعد انقلاب اكتوبركه تهدابش بالاي خون ميليون ها انسان گذاشته شده بود به رسميت شناخت و اين لكه ننگ را در تاريخ كشور ثبت نمود.)
و هم اكنون هزينه 170 هزار آواره افغاني را تامين مي كند و در پايان با تاكيد از دولت كابل ميخواهد كه به حالت معارضه با پاكستان پايان دهد.(18)
در اينگونه صحبت ها ، پاكستاني ها تنها نبودند ، بلكه مقامات كمونيست افغاني نيز اقداماتي را انجام دادند .  در ملاقاتي كه شاه ولي وزير خارجه دولت كابل با نيو سام معاون وزير خارجه امريكا در نيو يارك داشت ، شاه ولي داشتن روابط خوب با پاكستان را تائيد كرد ولي در مورد آموزش فراريان در آنجا گله نمود.
شاه ولي در اين ملاقات موضوع مهاجرين را ميخواست با ذكر اينكه جمعي از فيودال هاي كه منافع شان اينك در افغانستان به خطر افتاده و موضوع وجود 5/2 ميليون پشتون توجيه نمايد و گفت كه پاكستان اين مجموعه از چادر نشينان افغان را زنداني كرده .(19)
اما موضوع بگونه اي بود كه ديگر كار از پوشانيدن با حرف و توجيهات سياسي گذشته بود. چنانچه متذكر شديم كه روسها دستور اين مذاكرات را به كمونيست هاي كابل ميدادند، اينرا هم نمي توان از نظر دور داشت كه گرچه در مقابل پاكستان بود ، اما نقش قوي امريكا را در قضيه و به اصطلاح پشت سر پاكستان نمي توان از نظر دور داشت .
كتاب«اسناد لانه جاسوسي» اسنادي است كه ظاهرأ ايراني ها از سفارت امريكا در تهران ، در موقع گروگان گيري آن سفارت بدست آورده و آنرا تحت عنوان فوق بداخل چندين كتاب بچاپ رسانيدند.
كه ما بعنوان اثبات موضوع نكاتي را اينجا از آن مي آوريم: ( ما همچنان نگران اين مسئله كه روابط افغانستان با پاكستان و ايران حالت رضايت بخشي ندارد، هستيم . ما به اين موضوع توجه داشته ايم كه بار ها امين رئيس جمهور اشاره كرده است كه سرزمين افغانستان از رود آمو تا سند ادامه دارد؛ همچنين ما نسبت به پاكستان يك تعهد امنيت دراز مدت داريم و در نگراني عميق دولت پاكستان در قبال مداخلات افغانستان سهيم ميباشيم . بهبود روابط بين دولت هاي افغانستان و پاكستان قويأ مورد حمايت ماست و اميدواريم كه گفتگو هاي سياسي بين اين دو كشور به كاهش ميزان تشنج كمك كند و زمينه هاي همكاري را بين دو كشور بوجود بياورد.(20)
پس از يك وقفه كه به احتمال قوي مذاكرات همچنان ادامه داشته جنرال ضياالحق وعده ميدهد كه در ماه عقرب براي گفتگو با رئيس جمهور افغانستان براي پايان دادن به مخاصمات دو كشور به كابل ميرود.
سرنگوني تره كي با كودتاي امين در بيست وپنجم سنبله 1358 به اين ديدار ها وقفه ايجاد كرد. اما دولت افغانستان و يا به عبارت واضحتر دولت روسيه كه از برگزاري اين ديدار نفع مي برد همچنان پافشاري ورزيد و ضياالحق هم در يك مصاحبه فاش كرد كه دولت جديد افغانستان ( حكومت امين) از آقا شاهي مشاور خارجي او دعوت كرده است كه براي آغاز مذاكرات دو جانبه اي پاكستان و افغانستان از افغانستان ديدن ميكند.
ضياالحق ضمن اينكه از روابط دوستانه و تاريخي كشورش با افغانستان سخن مي گفت ؛ ياد آور شد كه ما سرگرم تعيين زمان اين سفر هستيم ،  ا ما اميدواريم آقاشاهي بزودي رهسپار كابل شود.(21)
بالاخره در اول جدي 1358 آغا شاهي در راس هيأتي از ديپلمات هاي كشورش براي مذاكره با سران رژيم ماركسيستي وارد كابل شده و پس از انجام مذاكرات دو روزه به كشورش بازگشت.(22)
در پايان اين ديدار كه روسها مي پنداشتند به بهانه دلخواه دست يافته اند به افغانستان تجاوز مسلحانه را آغاز نموده و به اين ترتيب در پرونده گفتگو هاي كابل و اسلام‌ آباد جهت حل مخاصمات نقطه پايان را گذاشتند.
منابع :
10 – همان ص 37
11- همان به نقل از صمد غوث ص 134
12- اسناد لانه جاسوسی ج5 ص 188
13- روزنامه اطلاعات«ایرانی » 6/1/1358
14- روزنامه اطلاعات «ایرانی » 3/3/1358
15- روزنامه اطلاعات «ایرانی » 11/4/ 1358
16 اسناد لانه جاسوسی قسمت مربوط پاکستان ص 45
17- حل سیاسی قضیه افغانستان –صابری ص45
18- روزنامه اطلاعات «ایرانی » 11/6/1358
19- اسناد لانه جاسوسی ج5 ص 104
20 – همان ص 121
21- روزنامه اطلاعات «ایرانی » 6/8 / 1358
22- روزنامه اطلاعات «ایرانی » 1و3/10/1358