۱۳۹۶ تیر ۳۰, جمعه

باسفارش دوستی که میخواهد در این مورد تحقیق نماید :



ديوار بزرگ چين


غلام علی صارم 
همانطوريكه مي دانيد يكي شاهكاري هاي معماري بشر، ديوار چين است. ديوار چين در سال 1987 توسط سازمان يونسكو جزو يكي از آثار باستاني دنيا قرار گرفت، اين ديوار مانند يك اژدهاي عظيم به طول 6700 كيلو متر از ميان صحرا ها، چمن زار ها، كوه ها و فلات ها از غرب تا شرق كشور چين عبور كرده است.
اين ديوار در حدود 2700 سال پيش ساخته شده است كه در حال حاضر قسمت هاي از اين در حال تخريب است يا بكلي ناپديد شده است.  ديوار چين تنها ساخته بشر است كه اگر از جو زمين خارج شويم  ميتوانيم آنرا ببينيم. با اين حال، اين ديوار هنوز هم يكي از جاذبه هاي گرد شگري در دنيا به شمار مي رود كه داراي معماري با شكوه و عظيمي است و از لحاظ تاريخي ارزش بسيار و با عظمتي  داردكه هزاران چشم را به خود خيره نگه ميدارد.
پيشينه اين ديوار:
اين ديوار عظيم الجثه در اصل در ايالت «يان» «زائو» و «كين» در فصول مختلف سال در برابر هجوم لشكر هاي متخاصم، همانند يك ديوار دفاعي و يك اثر نفوذ ناپذير براي جلو گيري از يورش قبيله هاي وحشي به شهر ها ساخته شده است.
اين ديوار كه در طول حكومت پادشاهان مختلف بار ها تعمير و باز سازي شده و گسترش يافته است، در حقيقت هنگامي كه براي اولين بار بناشد، بعنوان دژ مستحكم و مستقل به شمار مي رفت و پس از آن در هنگام امپراتوري «كين» به ديوار عظيمي مبدل شد.
امپراتور «كين شيهوانگ» پس از متحد شدن ايالات چين تلاش كرد تا با مرتبط ساختن قسمت هاي ان ديوار در قسمت هاي شمالي به يكديگر، حملات لشكريان هان را دور سازد.
از آن پس اين ديوار بزرگ بعنوان بناي ياد بود ملت چين در طول تاريخ بر شمرده مي شده است. ديدار و گشت و گذار ازين ديوار همانند سفري به گذشته هاي تاريخ است. زيرا در هر قدمي كه بر ميداريد با شاهكاري ها و عجائب معماري روبرو مي شويد.
معماري و ساختمان ديوار:
نحوه ساخته شدن اين ديوار بسيار جالب است. در ساختن اين ديوار از مصالح و نيرو هاي انساني بيشماري از جمله سربازان، زندانيان و مردم بومي استفاده شده است.
ديوار چين سمبل و نشانه بارزي از خرد، پشتكار و سخت كوشي  مردم چين است.
اما يكي از نكات جالب توجه كه در ساخت اين ديوار وجود دارد استفاده از ارد برنج در ساختار خشت هاي آن است به اين شكل كه معماران و طراحان ديوار چين براي آنكه به خشت هاي ديوار استحكام بيشتري ببخشند به تركيبات سازنده آن آرد برنج نيز افزودند تا دوام و قدرت ديوار را افزايش دهند.
در قسمت هاي مختلف ديوار تفاوت نژاد ها و قوم هاي مختلف به نحو بسيار چشمگير و باور نكردني، قابل مشاهده است.
قسمت اعظم در شرق چين شروع shanhaiguan اين ديوار كه امروز شاهد آن هستيم، در زمان امپراتوري مينگ ساخته شد كه از گذر گاه Beijing, Tianjin Lioaning, Heber در غرب ادامه دارد كه درين ميان از ولايات jiayuguan شروع شده و تا گذر گاه shanxi, Inner Mongolia, Shaanxi, Gansuo عبور مي كند.

نگهداري و محافظت از ديوار:
اكادمي ديوار بزرگ چين، براي محافظت ازين اثر باستاني تاسيس شده است. پس از بررسي و تحقيقي كه بر روي اين ديوار در ولايات مختلف انجام شد در  تاريخ 12 دسامبر 2002 ميلادي مسئوولين اين اكادمي اعلام كردند كه بلاياي طبيعي از يكسو و تخريب وويراني به دست افراد از سوي ديگر باعث شده است كه تنها 30 فيصد ازين ديوار از شرايط خوب و قابل قبولي بر خور دار باشد. اين تحقيق بمدت 45 روز بر روي يكصد و يك  قسمت مختلف ديوار انجام شد.

سابقه فرهنگي ديوار:
اين ديوار نمادي قابل توجه از فرهنگ مردم چين به شمار مي رود، درين ديوار تركيبي از سمبل هاي مردمي و اسطوره هاي چين به چشم مي خورد. اما زيبا ترين و در عين حال غم انگيز ترين افسانه اي كه درين باره نقل شده است، در باره فرو ريختن قسمتي ازديواربه خاطر «منگ چيانگنو» است. وي پس از كشته شدن شوهرش در حين ساخت اين ديوار در غم او بسيار گريست و پس از آن سر گذشت تلخ و غم انگيز پيدا كرد. اين داستان در كتاب ها و ترانه هاي عاميانه و اپراهاي قديمي نقل شده است و در ميان مردم چين بسيار مشهور است.

مسافرت در طول ديوار:
اگر تمايل داريد كه ازين ديوار باز ديد نمائيد، بهترين منطقه براي شروع، «سيماتاي» است كه در يكصد و ده كيلومتري شمال شرقي بيجينگ «پكن» قرار گرفته است، زيرا اين منطقه ازديوار، هنوز هم فرم اصلي و واقعي خود را حفظ كرده و به علت كمبود وسايل نقليه عمومي درين ناحيه از طرف توريست هاي ديگر هنوز مورد توجه قرار نگرفته است.


۱۳۹۶ تیر ۱۸, یکشنبه

حکومت وحدت ملی (دست نوشته ای از دوسال و چندماه قبل)



حکومت وحدت ملی ، فردای بدتر از دیروزو امروز!
خوش بود گرمحکی تجربه آید بمیان
تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد
این مقاله را در روزهای نخست تشکیل حکومت جان کیری درافغانستان(دوسال و چندماه قبل) نوشته و در مجله اعتصام به چاپ رسانده بودم که اینک یکبار دیگر آن گفته ها را تکرار و بیاد دوستانم می آورم. 
غلام علی صارم
سالهاست که افغانستان اسیر پنجه های خون آلود  انسان های نابکار و فرصت طلب هست،  حکومت در این کشور بازیچهء دست عدهء سود جو و یا مستخدمین و اجیران سازمان های اطلاعاتی بیگانه بوده و هست .
معمول است که قانون در هر کشور تحت نظر سیاست درست می شود و ما در این ارتباط بحث مفصل در کتاب « مقدمه براتخاذ استراتیژی صحیح در افغانستان »  داشتیم ، لب مطلب اینکه معمولا قانون کشور ها را سیاستمداران ایشان درست می کنند ، با وجودیکه باید زیرا نظر قانون دان ها و علمای علم حقوق باشد . حالا اگر این سیاستمداران افراد شایسته و وابسته به کشور و مردم خود بودند ، خوب و الا کشور در پرتگاه سقوط قرار خواهد گرفت و دقیقأ قانون چنان تدوین خواهد شد که  باداران افراد توقع دارند.
قوانین پاس شده در افغانستان را اگر از اولین قانونی که در عصر امان الله خان تدوین و تصویب شد تا حالا به بررسی بگیریم ، دقیقا میتوان گفت که قوانین پاس شده تنها مشکلش در تطبیق آن بوده است و الا اصل قانون بد نبوده .
اینکه چرا مشکل در تطبیق وجود داشته میتوان دو علت را بیان کرد: یکی اینکه باید اعتراف کرد که در این کشور روحیه قانون پذیری نهایت ضعیف است ،  هیچگاه دیده نشده که قدرتمندی بعد از ارتکاب جرم در این کشور محاکمه شده باشد .
بطور مثال شما این قسمت از یک گزارش بی بی سی را مطالعه نمایید:

(در گزارش تازه سیگار(اداره بازرسی عمومی امریکا برای بازسازی افغانستان ) آمده که وزارت دفاع آمریکا به عنوان بخشی از فعالیتهای بین المللی خود تلاش کرده که نیروهای امنیتی افغان را تجهیز و آموزش دهد. در این راستا به نیروهای ارتش ملی و پلیس ملی افغانستان از سال ۲۰۰۴ تاکنون به مقدار ۷۴۷ هزار قبضه اسلحه و مهمات کمک کرده که ارزش آن به ۶۲۶ میلیون دلارمی‌رسد.
سیگار تصریح کرده که این مقدار شامل ۴۶۵ هزار اسلحه کوچک همانند تفنگ، تفنگ چه، مسلسل، نارنجک انداز و تفنگ ساچمه‌ای بوده‌است.
در این گزارش آمده که این نهاد مقدار این اسلحه‌ها را قبل از تحویل به نیروهای امینتی افغان، بعد از اینکه توزیع شده و کارایی آن در نیروهای امنیتی افغان را ارزیابی کرده که آیا اسلحه‌های که به نیروهای افغانستان داده شده توانسته که نیاز این نیروها را بر آورده کند.
به گفته سیگار نظارت بر روند خریداری این سلاحها، انتقال و تحویل دهی آن به نیروهای امنیتی افغان منجر به دریافتهای ذیل شده‌است.
سیگار افزوده که سیستم جامع اطلاعات مربوط به شرکتهای طرف قرارداد که این اسلحه‌ها در آن ثبت شده نشان می‌دهد که از ۴۷۴ هزار و ۸۲۳ قبضه اسلحه‌ای که شماره مسلسل آنها ثبت شده بود ۴۳ درصد ( حدود ۲۰۳ هزار ۸۸۸ قبضه اسلحه) ناپدید و یا اینکه شماره مسلسل آنها تکراری ثبت شده بودند.
بیشتر از ۴۶ هزار شماره مسلسل در سیستم اطلاعات به صورت دوبار و یا سه بار ثبت شده بودند .
در این گزارش آمده، وقتی این اسلحه‌ها به نیروهای امنیتی افغان داده شده نیروهای ارتش ملی افغانستان یک سیستم خودکار ثبت را به کار گرفته که این سیستم نیز نمی‌تواند مورد قبول و اعتماد باشد.
براساس این گزارش در سال ۲۰۰۸ نیز بازرس وزارت دفاع آمریکا در مورد سیستم ثبت اسلحه ارتش ملی افغانستان ابراز نگرانی کرده بود.
اسلحه‌های که به پلیس ملی افغانستان داده شده، هیج استانداردی برای حسابدهی آن وجود نداشته است. وزارت داخله/ کشور سیستم نگهداری کاغذی اسناد را دارا بوده و همچنین فهرست اسلحه‌ها در فایل‌های جداگانه برنامه اکسیل نگهداری می شده است.
سیگار افزوده که کارمندان این نهاد به بررسی فیزیکی اسناد مربوط به پلیس ملی افغانستان پرداختند که در بررسی ذخیرگاه (دیپو) مرکزی اسلحه نیروهای پلیس ملی آنان دریافتند که اسناد ۵۵۱ قبضه اسلحه با فهرستی که در کتاب دارایی این نهاد بود، مطابقت نمی‌کرد.
در ۲۲ انبار اسلحه پلیس ملی افغانستان، سیگار موفق نشده تا بررسی کامل را انجام دهد و قادر به تشخیص تعداد اسلحه شود.
ارتش ملی افغانستان نیز در مرکز آموزشی‌اش در ولایت قندهار در جنوب افغانستان قادر نشده تا فهرست قابل قبول و شفافی را از مقدار اسلحه های این مرکز ارائه کند.)
اینچنین موارد در کشور ما هر گز مورد باز پرس قرار نگرفته و نخواهد گرفت ، زیرا در این اینچنین معاملات بزرگ پای آدم های بزرگ این مملکت دخیل است و نهایتأ گفته خواهد شد که حساب کاملا درست است اما سوء تقاهم شده بوده .
باید اذعان داشت که در این معاملات که طی سیزده سال اخیر رخ داده مقصر اصلی خود امریکاست ، زیرا آنهاییکه اینچنین معاملات خائنانه را راه اندازی کرده کسانی هستند که بزور و وسیله امریکا برگرده ملت سوارشده و دارایی های شانرا تاراج نموده است .
ولیکن درمقابل  بمراتب دیده شده که  مظلومی با یک تهمت ناحق سالها را در زندان سپری نموده است .
و مورد دوم اینکه  قانون در این کشور باید منافع جمع خاصی را برآورده کند ، یعنی قانون برای مردم نیست ، قانون در این مملکت برای این است که به فلان آقا چه داده شود و یا ایشان به کدام موقعیت باشند.  بارها دیده شده که برای فلان آقا که بیکار ماند ه دست به تشکیل یک وزارت خانه مستقل زده اند ، وزارت های صنایع خفیفه ، وزارت کارو امور اجتماعی ، وزارت شهدا و معلولین وزارت مواد مخدر همه از همین صیغه هستند. و در عصر جناب کرزی صاحب طی سیزده سال اخیر کمیسیون های مستقل و ساخت مشاور دانی های در وزارت خانه ها و ریاست جمهوری .
اما هیچگاهی تصریح نشده که منافع ملت و کشور در کجاست ، با کدام برنامه و مفکور ه میشود گام های موثری برای این کشور برداشت .
امروز در افغانستان قانون از جانب کسانی نقض می شود که وظیفه  تطبیق آنرا دارند ، یعنی قوه مجریه برخلاف قانون عمل می کند ، بطور مثال : یکی از موضوعاتی که امروز افغانستان را در سطح دنیا بدنام ساخته فساد اداری است ، وقتی به این موضوع نگاه شود ، ضرورت به کنجکاوی و تحقیق نیست تا ببینیم که این فساد چگونه صورت می گیرد و عامل آن چه کسانی هست . کاملاهویداست که عاملین این فساد که افغانستان را به عنوان فاسد ترین کشور جهان معرفی نموده است کسانی هستند که خود وظیفه دار تطبیق قانون و جلوگیری از فساد هستند .
هرچه بگندد نمکش می زنند
وای از آن روز که بگندد نمک
اینجا سرزمینی است که نمک خود گندیده است .
حالا قضاوت را می گذاریم  به خوانند گان محترم که اگر بوسیله این افرادی حکومتی تشکیل شود و اسمش را بگذارند حکومت وحدت ملی ، آیا وضعیت بهتر از حالا خواهد شد ؟ به نظر ما هرگز!
آیا حکومتی که حالا هست اسمش بد اسم است ؟ جمهوری اسلامی ، دموکراسی ،  شعار های دفاع از حقوق بشر و.....  اما وقتی در متنش داخل شوی گند و تعفنش دنیا را دیوانه کرده ، حالا همین افراد بیایند و اسمش را تغییر دهند چه خواهد شد؟ به عقید ما همان آش و همان کاسه چیز دیگری نخواهد بود. 
البته یک تفاوت خواهد داشت و آن اینکه در نظام فعلی خائنین و غاصبینی که زور و قدرت دارند کسی به ایشان کارندارد وضعفا زود زندان روان می شوند ، محاکمه می شوند و....
اما در نظام وحدت ملی همین هم نخواهد شد ، زیرا پوست های دولتی تقسیم می شود و کسی به کسی گفته نخواهد توانست که بالای چشمت ابروست و اگر بیسواد و بی کفایتی در یک مقام قرار گیرد اورا کسی از جایش تکان داده نخواهد توانست ، زیرا سهمش هست .
به نظر ما تا زمانیکه قانون پذیری به عنوان یک اصل قبول نشده ، این کشمکش ها همچنان ادامه خواهد داشت و نفع این بی نظمی ها هم در جیب کسانی خواهد رفت که دشمن این مرزو بوم و مردمش هستند . فقط یک اصل « قانون پذیری » به قانون تسلیم شدن و احترام به اراده مردم، درغیر آن بدبختی و سیه روزی در این کشور کماکان ادامه پیدا خواهد کرد.
باد این سخن بگوشت ، ما مرده و توزنده
واما با اینهمه پس منظری از حکومت وحدت ملی در افغانستان چه خواهد بود؟
مردم افغانستان شاهدند که انتخابات راه رابجایی نبرد ، و اینکه گفته میشد  شما حق تعیین سرنوشت خود را دارید ، رای شما در افغانستان تعیین کننده هست ، و این شما یید که زعیم آینده خود را تعیین می نمایید همه دروغ از آب درآمد.
بیچاره مردم افغانستان به این همه وعده ها و نوید ها دل بسته و به امید اینکه میتوانند فردا زندگی بدور از ترس و وحشت داشته باشند با اهداء قربانی ها وقطع شدن انگشتان شان و قبول انواع تهدید هاو اخطاریه ها  هم رفتند و رای دادند .
اما حاصل این همه زحمات و تلفات مردم ، مصرف صد ها میلیون دالر چه شد ؟ آیا مردم توانستند که زعیم آینده خود را تعیین نمایند ؟
نخیر ! عملا ثابت گردید که رای در این کشور فقط وسیله بازی تعدادی از تشنگان قدرت بوده است . زیرا تقلب در انتخابات به عقیده ما رندی و چالاکی نیست ، بلکه بی ارزش پنداشتن مردم و رای شان است،خیانت ملی است . اگر چنین نمی بود و احترام به رای مردم وجود میداشت انتخابات با عزت به سر میرسید.
خیلی شرم آور است که وقتی به نتیجه انتخابات احترام و قناعتی وجود ندارد ایکاش حرفی که میگویند از مغز و کله خود می گفتند ،  با قدرت طلبی نامشروع و خیانت به آراء مردم خواستند یکبار دیگر این کشور را به طرف بحران سوق دهند ، بجای اینکه به مردم و قانون خود رجوع کنند ، تن به دستور وزیر خارجه امریکا می دهند ، و او هم دستوری که میدهد کاملا در مغایرت با قانون اساسی این کشور است . اما اینها هستند که در پای این سند امضا می کنند . و برخلاف قانون اساسی خودگام دیگری برمیدارند.
ایجاد پوست ریاست اجرایی در چوکات حکومت یک امریست کاملا در مغا یرت با قانون اساسی کشورکه رئیس جمهور جدید بعداز اجرای مراسم تحلیف و احراز مقام ریاست جمهوری اولین کارش امضای این فرمان غیر قانونی بود.  . جمله زیبای دیگری که بخاطر توجیه سرافگندگی و خجالتی از اطاعت بیگانگان بخاطر فریب مردم به بازی گرفته شده است کلمه« وحدت ملی» است ، که می گویند حکومت وحدت ملی تشکیل میدهیم ، اگر پرسیده شود که : چنانچه اگر قرار بود که حکومت وحدت ملی تشکیل شود چرا این همه دارایی های این ملت مظلوم را صرف پروسه انتخابات کردید؟  اینها چه جواب خواهند داد؟
اگر این پروسه به واقعیت هم تبدیل شود و رای مردم همچنان بی ازرش باشد و به قول اینها حکومت وحدت ملی بوجود آید ، آینده چه خواهد شد؟
قبل ازاینکه به این پرسش جواب بدهیم با ید این نکته را تذکربدهیم : اگر تاریخ کشور را ورق بزنیم متاسفانه هیچگاهی بین مدعیان قدرت و جاه و مقام توافقی صورت نگرفته که مبنای آن پیروی از یک اصول و مقررات و قانون باشد. توافقات همیشه مبنایش این بوده که فلان آقا به کدام موقعیت قرار گیرد، وقانون ها همیشه برای افراد و اشخاص بوده نه برای مردم، به نظر ما اگر آقایونی که مدعی وحدت ملی هستند، چرا توافق نکردند که به قانون تسلیم می شویم و تعهد میکنیم که قانون کشور را عملی نماییم .  اینبار نیز توافق صورت گرفته را گرچه با جامه وحدت ملی که دروغی بیش نیست آراسته اند ، اما واقعیت این است که توافق صورت گرفته که: کی در کدام موقعیت باشد تا....  واینبار نیز قانون پذیری به قول وزیر غیر استندرد اطلاعات وفرهنگ قبلی قصه مفت شد.!
به عقیده ما در این حکومت تقسیم قدرت صورت خواهد گرفت ، مثلا در یک وزارت خانه وزیر از یک طرف و معین از طرف دیگر اگر این وزارت بیست ریاست داشته باشد ، ده ریاست مربوط یکی و ده ریاست مربوط دیگری خواهد شد ، همینطور در سایروزارت خانه ها ، آنگاه هرکه هرچه دلش خواست همان را انجام خواهد داد و هیچگاه وزیری به رئیس و رئیسی به مامور خود گفته نخواهد توانست که بالای چشمت ابروست ، زیرا در پوست های دولتی هیچکس به اساس لیاقت و شایستگی نخواهد آمد ، بلکه همه مقرری ها برمبنای سهمیه ها خواهد بود . و در نتیجه آنچه بوجود خواهد آمد حکومتی غرق در فساد خواهد بود ، و کار بجایی خواهد رسید که همه بگویند : خدا گذشتگانت را رحمت کند آقای کرزی.  و یا بقول معروف در وطن ما : خدا بیامرزد کفن کش قدیم را.
به عقیده ما تصویر حکومت وحدت ملی در آینده همین است و ما دقیقا به این باور هستیم که آینده در این کشور با ایجاد همچو حکومت نهایت خراب خواهد بود.
تفاسیری که بعضی ها از جناح های موجود دارند و بعضا دیده می شود که مغرضانه و جانب دارانه است دردی را نیز دوا نخواهد کرد ، امروز مطلبی را خواندم که درآن نوشته  شده بود که اگر جناح داکتر عبدالله رویکار بیاید دهه هفتاد تکرار خواهد شد که ما با این تعبیر مخالفیم .
زیرا اولا دهه هفتا د روزگاری بود که همین حالا هست ، اما تفاوت در کجاست ؟ تفاوت در اینکه در دهه هفتاد در مقابل این دسایس تنها یک مجموعه ای از مجاهدین قرار داشتند و در برابر تمام توطئه ها ی که از خارج می آمد مبارزه میکردند و در نهایت همینقدر توانستند که استقلال و تمامیت ارضی کشور را حفظ کنند ،و این یک واقعیت است که جلو بی امنیتی ها را نتوانستند بگیرند .  اما در حال حاضر در برابر همان توطئه ای که روزی مجاهدین تنها ایستاده بودند، امروز دنیا در برابر آن صف بسته ، و در مقابل این بی امنیتی و توطئه می بینیم که عملا ناکام هستند. در آن دوره راه ها امنیت نداشت و حالا نیز همچنان است ، بیکاری بود ، حالا نیز هست و در مجموع اگر مشکلات مردم و کشور را دقیقأ بررسی و به مقایسه بگیریم گمان نمی کنیم که چندان امتیازی در بین باشد ، البته با توجه به اینکه توطئه های که از خارج وارد می گردند و صف بندی در مقابل آن از لحاظ امکانات اقتصادی و نظامی همه در نظر گرفته شود .  و این را نیز خاطر نشان می کنیم که اگر در جناح داکتر عبداله بعضا آدم های ناسالم وجود دارند ،  جناح داکتر اشرف غنی نیز افراد پاک و پاکیزه نیستند ، تعدادی از کمونیست های سابق که هنوز زخم شمشیر مجاهدین به تن دارند و متهم به هزاران جنایت و خیانت ملی و وطن فروشی هستند ، افرادی که متهم به فساد هستند و حتی افرادی که متهم به خیانت ملی هستند در جناح ایشان هست.
باید اذعان بداریم که ما از هیچ جناحی نیستیم و مربوط به هیچکدام از تیم های موجود نمی باشیم ، جناح ما ، تیم ما و حزب ما افغانستان و مردم ستم دیده این مملکت است ، و افراد ی را که به رای این مردم خیانت کرده ونسبت به مردم تشبیهات نا مناسب داشتند و اینک سخن از وحدت و تشکیل حکومت وحدت ملی می زنند و میخواهند یک امر غیر قانونی دیگر را برپیکر خونرنگ این مملکت تحمیل نمایند شدیدأ محکوم می نماییم و به ایشان اعلان میداریم که مردم افغانستان دیگر به هیچ انتخاباتی باور نخواهند کرد ، مگر اینکه در میدان مبارزات این کشور مردانی بیایند که  متکی بخدا و مردم این کشور باشند. وبا وجود اینکه آینده را نیز در سایه حکومت بوجود آمده تاریک و مبهم می بینیم با آنهم دعا می کنیم که خداوند این مردم و این کشور را کمک نماید تا دو باره پریشان نشوند.