۱۳۹۶ بهمن ۲۴, سه‌شنبه

به بهانه ای ششم جدی، صفحه سیاه و ننگین در تاریخ معاصر افغانستان



عدالت تنها گزینهء برای رفع مشکلات افغانستان

صارم
ششم جدی 1358 روزیست که عساکر تا به دندان مسلح شوروی سابق، ارتش سرخ روس، به افغانستان تجاوز مسلحانه نموده و کلیه مراکز شهر ها و ولایات را به تصرف خود درآوردند .
پیامد های این تجاوزغیر انسانی  به کشور ما نهایت سنگین بود و مردم افغانستان تاهنوز که هنوز است خسارت آنرا می پردازند .  شهادت بیش از یک و نیم میلیون هموطن ما، آوارگی و مهاجرت بیش از پنج میلیون انسان و معلولیت و معیوبیت صد ها هزار انسان دیگر، به توپ بستن قریجات و بمباران های وحشیانه ، همه و همه در پی این تجاوز ننگین صورت گرفته  است .
افغانستان  هرزمانی که مورد هجوم بیگانگان قرار گرفته ، پیشاپیش لشکر دشمن جمعی  از خود ی های خود فروخته و نوکران زر و قدرت قرار داشته  است . تکرار نمی کنیم ولی علاقمندان به تاریخ کشور را دعوت می کنیم که در این ارتباط سری به تاریخ کشور خود بزنند.
تجاوز غیر انسانی وننگین ششم جدی نیز بوسیله قرار دادپنجم دسمبر 1978 که بوسیله ترکی و امین به امضا رسیده بود  صورت گرفت، روسها قرار داد مذکور را که توسط دوتن از خائنین ملی به امضا رسیده بود مستمسک قرار داده و به افغانستان حمله نظامی نموده کشور ما را اشغال نمودند .  در این مرحله نیز عده ای وطن فروش دیگر به سرکردگی ببرک کارمل پیشاپیش ارتش سرخ در حرکت بودند . این ها همان جانیان احمقی بودند که آمدن روسها را با معاهده پنچ دسمبر که بوسیله تره کی و امین به امضا رسیده بود توجیه مینمودند واما علت از بین بردن حکومت امین را می گفتند که او  جاسوس سیا بود و میخواست که  افغانستان را در کام امپریالیسم امریکا فرو برد.  در آن زمان اگر احیانا کسی به  این حرکت اعتراض کرد به جای اینکه  به جوابش پرداخته شودراهی پولیگون پلچرخی و سربه نیست گردید.
دیری نگذشت که  ببرک نیز با خونریز و جلاد دیگری به نام نجیب که  هزاران انسان را با ضرب مشت و لگد به قتل رسانده بوده و در جنایت پیشه گی به باداران روسی خود امتحان خوب داده بود ، عوض شد .
تبدیل مهره ها قبلا با شیوه دیگر بود، تره کی بوسیله امین و امین بوسیله ببرک به قتل رسیدند ، اما اینبار مهره های فساد قسمی عوض شدند که بصورت  تدریجی اما خیلی کوتاه ، عمل کردند ، یعنی اینبار روسها مهره قبلی (ببرک) را بوسیله مهره جدید(نجیب) به قتل نرساند و بعد ها او رفت به مسکو و با هزاران فلاکت و دربدری  مرد، زیرا روسها بعد از آنکه او از قدرت کنار زده شد نه به عنوان یک آدم سیاسی بدرد بخور ، بلکه به اوبعنوان  زباله نگاه می کردند.
با وجودیکه  همه دنیا این حرکت روسها را در برابر افغانستان یک تجاوز بیشرمانه میدانستند و بعد ها روسها خود نیز اعتراف کردند که ورود ما به افغانستان یک تجاوز بود ، اما  زباله های مارکسیزم این روز سیاه و ننگین را مرحله نوین و تکاملی انقلاب هفت ثور میخواندند ،  انقلابی که در واقع یک کودتای سرخی بیش نبود که بوسیله  تعدادی از نظامیان و افسران تحصیل کرده ووابسته به شوروی وقت صورت گرفته بود .
درپی این تجاوز ننگین، افغانستان بوسیله روسها و عمال بی وطن شان به تل خاکستر مبدل گردید. تاسیسات اقتصادی ، نظامی و فرهنگی کشور بخاک یکسان شد . سه دهه جوانان و نوجوانان این کشور با آتش و تفنگ رشد کردند ، مهاجرت ها و کوچ های اجباری مردم و جوانان مارا دچار هزاران مصیبت کرد، از جمله اعتیاد به مواد مخدر سوغاتی  هست که در دوران مهاجرت مردم ما از کشور های همسایه وارد مملکت ما گردیده است و الا یک دهه قبل هم افغانستان کشوری بود که کمترین معتاد را در سطح دنیا داشت، اما با تاسف امروز سخن از چند میلیون معتاد است  .
جنایات زباله های مارکسیزم که به پشتیبانی نیروهای روسی در افغانستان صورت گرفته بحدی است که نوشتنش همان مثل معروف مثنوی و هفتاد من کاغذاست . چهارده سال باحکومت فاسد و وابسته ، به افغانستان کاری کردند که این کشور تاصد سال دیگر نتواند خرابی های این دوره را جبران و بازسازی نماید .
تجاوز بیشرمانه روسها و عمال داخلی شان باعث گردید که مردم افغانستان با پیروی از دستورات الهی از هر گوشه و کنار مملکت دست به قیام های مسلحانه زده و مناطق سوق الجیشی را در کنترول خود در بیاورند .
کمونیست های بی وطن هم  از هیچ جنایتی در برابر مردم این کشور دریغ نکردند ، شهادت 25000 هزار انسان در یک روز در هرات ، شهادت 12000 هزار نفر در قیام چنداول ، و اخیرأ افشای لست پنجهزار نفری که توسط موسسه بدنام اگسا که بعد ها معروف به خاد گردید در سالهای 1357و1358 نمونه بارزی از جنایت های این نوکران سرسپرده مکتب مبتذل مارکسیزم میباشد .
بعداز سال 1371 که دیگر توانی برای حمایت اینها به روسها هم نمانده بود ، روسها دست از حمایت آخرین مهره فساد کمونیزم ( نجیب قاتل هزاران انسان بیگناه ) کشیدند . اوکه قبلا خانواده اش را به هند انتقال داده بود و معلوم نیست که با چه برنامه  و زاد و راحله سفرفقط اینقدرش معلوم است که دریک سال اخیر خانمش بیش از سی بار به هند سفر کرده و هربار هفت و هشت بکس بزرگ سفری به همراه داشته که از محتویات آن کسی نمی داند.!!! وقتی خود هم دیگر توان مقابله را در برابر مجاهد مردان ندید خواست فرار کند که نتوانست و در بازگشت از میدان هوایی به دفتر ملل متحد پناهنده شد و در همانجا ماند تا اینکه در سال 1375  وقتی گروه طالبان به کابل حاکمیت پیدا کردند اورا دستگیر و به حیات ننگینش خاتمه بخشیده و در چوک آریانا حلق آویزش کردند که ماهم این یکی را از طالبان بارها ستایش کردیم و یکبار دیگر هم به ایشان می گوییم که آفرین دست تان درد نکند که این مرحم را بدل هزاران یتیم شهداء گذاشتید.
بعداز سال 1371 وقتی حیات ننگین سیاسی  زباله های مارکسیزم  خاتمه یافت جمعی از کسانی که نه در شروع و نه در ختم جهاد حضور داشتند و روی سنگر را ندیده بودند ، بخاطر تیره ساختن صف های خود شان و بخاطر سیاهی لشکر عفو عمومی اعلان نمودند که ما این  عفورا کاملا مغایر دستورات دین مقدس اسلام و آنرا خیانت به خون یک ونیم ملیون شهید راه آزادی و استقلال وطن خود میدانیم و این موضوع را بارها نوشتیم و بازهم خواهیم نوشت .
جمعی سودجو و آدم های بی هدفی که  به ناچار در صف جهاد مردم قرار گرفته  بودند بعد از سال 1371 دست به تاراج دارایی های عامه و شخصی مردم زده و برای خود سرمایه های هنگفتی را تهیه و آنرا در راه های تجارت نامشروع بکار انداختند .
زباله های مارکسیزم هم این حرکات نامشروع را بخود سوژه قرار داده در پی برائت دادن خود برآمدند ، که اخیرآ می بینیم با نوشتن مقالات و کتاب های خاطره گونه  میخواهند با یاد آور شدن خیانت جمعی مجاهد نما ، اعمال خائنانه ء خود را توجیه نمایند .
اما این حرکت یک حرکت کاملا بیجا است  و به هیچ صورت نمیتواند جنایات آنها را توجیه نماید ، زیرا  جنایت با جنایت توجیه نمی  شود . بطور مثال مجاهدی آمد دست به  چور وچپاول زد و دها انسان را کشت ، آیا اینکار میتواند قتل و کشتار های را  که کمونیست ها انجام داده توجیه گر شود و باعث برائت دادن و یا تبرئه آنها گردد . اینها همه باید مجازات شوند .
در روایات اسلامی میخوانیم که در عصر پیامبر اکرم ص  زنی که مرتکب دزدی شده بود پیامبر عزیز اسلام میخواست به او حد جاری کند ، جمعی واسطه گونه آمدند و به پیامبر گفتند که اگر به این زن حد جاری شود باعث سرافگندگی قبیله اش می گردد. پیامبرص در جواب شان گفت  : میخواهید که حکم خدا را تطبیق نکنم ، بخدا قسم اگر فاطمه دخترم مرتکب دزدی شود دستش را قطع می کنم .
حالاهم موضوع اسلامی بودن قوانین در قانون اساسی ما تصریح گردیده ، مجرم باید مجازات شود مهم نیست از کدام تبار و کدام خانواده است ، و هیچگاهی جرم یکی باعث بخشش جرم دیگر ی شده نمی تواند . وطبق ماده 26 قانون اساسی ما «جرم یک عمل شخصی است» ......
این حرکت مجاهد زدایی بعد از سال 1371 باکمال بی حیایی  آغاز و هم اکنون  نیز جریان دارد ، سودجویان مجاهد نما که بخود پول و سرمایه تدارک دیده اند  عملا می بینیم که  صف شان دیگر صف جهاد و مردم افغانستان نیست زیرا اگر در صف مجاهدین می بودند از کمونیستان بی وطن و زباله های مارکسیزم بخود هم نشین و مشاور تعیین نمی کردند.
آنچه را با صراحت میخواهم بگویم این است که صف مجاهدین و بازماندگان شهدا کاملا از مجاهد نما های  که اسلام و جهاد را بخود وسیله درآمد های نامشروع ساخته اند کاملا جدا و مجزا است ،
خیلی بی انصافی خواهد بود، کسی را که دست به خون مردم آلوده ، از راههای نامشروع و حرام زراندوزی کرده ، زمین و خانه و مال مردم را تاراج کرده ، با کسی مقایسه کنیم که جانش را در طبق اخلاص گذاشته و همه دارو ندار خود را فدای دین و وطن و استقلال خود نموده است ، و امروز یا در جمع شهدا هستند و اطفال یتیمشان گرسنه هستند و یا معلول و معیوب ، و هیچکسی  هم نیست که خبرازایشان بگیرد و با تاسف که پارلمان کشور هم روزها بخاطر اضافه کردن صدافغانی معاش شان بحث می کنند و بالاخره هم به نتیجه هم نمی رسند . اما در قسمت  خود شان ........ واویلا.....
مجاهد دزد نیست ،  راهزن و چپاولگر نیست، مجاهدین کسانی هستند که خاک پای ایشان توتیا هست ، زمزمه های الله گفتن ایشان قلب های را منور می سازد ، مجاهد کسی هست  که خود را فدای دیگر ان می کند نه دیگر ان را فدای خود ، مجاهد کسی هست که  به مردم خانه می سازد ،  مجاهد کسی هست که  عملش  عین دستورات الهی  است . مجاهد از احکام دین نه سرپیچی می کند و نه تخلف می ورزد . آنها ییکه  عمل شان غیر این است آنها مجاهد نه بلکه دزدان و چپاولگران  خائین هستند که باید طبق دستورات الهی مجازات شوند ، مهم نیست که به هر گونه لباس و نام و نشان باشند ،  ریش داشته باشند یا نیکتایی، ویا چهار صباحی در سنگر جهاد ومقاومت در کنار مجاهدین راه خدا بوده باشند.  مجرم مجرم هست و طبق قانون جرم هم یک عمل شخصی .
و در ختم این مقال یکبار دیگر خواهان تطبیق عدالت گردیده و این مطلب را خاطر نشان می کنیم که برای حل مشکلات و پرابلم های کشور عزیز ما افغانستان هیچ گزینه ای بالاتر و بهتر از تطبیق عدالت نیست . والسلام