۱۳۹۵ اسفند ۹, دوشنبه

مروری برروابط و تنش ها میان افغانستان و پاکستان «2»



صدارت شاه محمود خان:
قسمت دوم
غلام علی صارم
تقسيم شبه قاره هند بدو كشور هند و پاكستان و آغاز روابط افغانستان با كشور جديدالتاسيس در همسايگي اش آنهم توأم با خصومت ،  گرچه در زمان صدارت شاه محمود خان صورت گرفت كه چنانچه قبلأ به اعزام هيأت و ديدار با محمد علي جناح و بمبارد منطقه اي از افغانستان بواسطه طيارات پاكستاني اشاره كرديم با آنهم از اينكه شاه محمود خان آدم خوشگذران و راحت طلب بود كوشش مي كرد تا خود را از فضاي جنجال برانگيز دور نگهدارد و باهمه كشور ها و همسايه اش پاكستان هم روابط خوب داشته باشد.
حتي زمانيكه محمد علي جناح فوت كرد و بعد از او نواب زاده لياقت علي خان به قدرت رسيد، او در 1951 بدست يك نفر افغاني مهاجر ازقبيله جدران به قتل رسيد ، گرچه بعد از تحقيقات معلوم شد كه موضوع به ناراضيان خود پاكستان برمي گردد و ارتباطي به حكام افغانستان ندارد، ولي عجالتأ هيچ تاثير برروابط ايندو كشور نگذاشت . اما با رويكار آمدن داود خان و استعفاي شاه محمودخان از مقام صدارت صفحه جديد برروابط افغانستان و پاكستان گشوده شد كه مطالعه مي كنيم:

فصل جديد روابط در عصر صدارت داود خان :
چنانچه قبلأ متذكر شديم كه مسئله پشتونستان بيشتر از جانب داود خان علم ميشد.  تشكيل مجموعه اي بنام كلوب ملي و اتحاديه پشتون جز تحكيم ديكتاتوري شخصي او و حركت در راستاي هدف همسايه شمالي ( شوروي وقت) چيز ديگري نبود.
با متهم نمودن شاه محمود خان به كم كاري و رفتار بيش از حد ملايم ، بالاخره شاه را نيز با خود هم نظر ساختند و شاه محمود خان را با دليل عنعنوي خرابي صحت مستعفي ساختند.
داود خان به تاريخ 6 سپتامبر 1953 مامور تشكيل كابينه شد و در كابينه هم بيشتر كساني را جذب كرد كه قبلأ در كلوب ملي با او هماهنگ بودند.
با استقرار داود خان در پست صدارت در روابط افغانستان و پاكستان فصل جديدي آغاز شد. زيرا اودر نخستين روز هاي احراز اين مقام طي بيانيه اي خط مشي حكومت خود را اعلان کرد و در آن بدو نكته تاكيد نمود:  يكي مسئله پشتونستان و ديگري انكشاف امور اقتصادي براساس پلان و اقتصاد رهبري شده. اينكار را داود با يك پلتيك خاص دنبال مي نمود و آن اينكه ميخواست از طريق ايجاد رقابت بين قدرت هاي بزرگ در جهت رشد اقتصاد كشور و تجهيز قواي نظامي عليه پاكستان به نفع كشور استفاده نمايد، گرچه در كوتاه مدت با ايجاد رقابت توانست كمك هاي بدست آورد، ولي همين سياست چنانچه مشاهده ميشود افغانستان را گرفتار مسايل و مشكلات پيچيده و دشوار نمود.
در دسمبر 1953 امريكا كمك خود را به پاكستان اعلان نمود، داود اين كمك را به افغانستان خطر آفرين توصيف نموده و خود نيز از امريكا تقاضاي كمك كرد، و لي امريكا به اين تقاضا وقعي نگذاشت و كمك هاي خود را در افغانستان محدود به امور اقتصادي نمود ، از جانب ديگر شوروي آنزمان موقع را غنيمت دانسته با حكومت سردار گرم گرفت و از طرفي داود هم كه جهت شركت در مراسم تدفين استالين ديكتاتور روسيه به نمايندگي از شاه به شوروي رفته بود شيفته نظام آنجا شده بود،  گرچه شوروي ميدانست كه داود تمايل به كمونيسم ندارد ولي اينرا ميدانست و يقين داشت كه اوبخاطر حفظ قدرت حاضر به هر گونه معامله است، همين بود كه قرباني شدن افغانستان و پاكستان در پاي اهداف شرق وغرب آغاز گرديد.

مسئله بيرق و ميانجيگر كشور هاي اسلامي :
در سال 1957 باز هم تلاش هاي ديپلوماتيك جهت حل قضيه پشتونستان صورت گرفت و به همين منظور سردار محمد نعيم برادر داود خان به عنوان وزير خارجه به پاكستان مسافرت نمود.
تقاضاي افغانستان در اين دور ازمذاكرات اين بود كه به مناطق قبائيلي آزاد ي داخلي داده شود ، و پاكستان هم در اين قسمت بي ميل نبود، چون ايشان از طرف ديگر بخاطر مسئله كشمير تحت فشار قرار داشتند.
اما مشكلات داخلي پاكستان روي مسئله بنگال كه قبلأ متذكر شديم سياستمداران پاكستان را از موافقه با اينكار باز ميداشت ، آنها در عوض طرح تشكيل يونيت پاكستان غربي را اعلان كردند.
حكومت افغانستان ضمن اقدام از طريق ديپلماتيك با تظاهرات دستوري به سفارت پاكستان در كابل و قونسلگري آن در جلال آباد حمله نموده و بيرق پاكستان را به زير آوردند.
در پاكستان عمل به مثل صورت گرفت، عده اي از پاكستاني ها با خشم و غضب به قونسلگري افغانستان در پشاور حمله نموده عين عمل را تكرار كردند.
ديپلومات هاي افغاني اهميت موضوع را ندانسته آثار تعرض به قونسلگري را بزود ترين وقت محو نمودند، ولي پاكستاني ها كليه آثار تعرض به سفارت و قونسلگري خود در جلال آباد و بي احترامي به بيرق آن كشور را به جهانيان وانمود كرده و از آن استفاده سياسي بزرگي نمودند.
در ارتباط با حل اين مسئله از جانب كشور هاي مختلف از جمله عربستان، مصر و عراق تلاش هاي صورت گرفت و براي اعاده حيثيت جانبين ابتدا در افغانستان و بعد در پاكستان بيرق هاي هردو كشور با تشريفات خاص بر فراز سفارت ها و قونسلگري هاي شان بر افراشته شد.
درين مرحله باز هم پاكستان دست بالا داشت، زيرا ثابت شد كه حمله اول به سفارت و بي احترامي به بيرق ملي از جانب افغانستان صورت گرفته و از جانب ديگر مسئله اساسي كه مسئله پشتونستان بود تحت الشعاع اين مسئله قرار گفت.


روسهاي در كمين:
بدنبال حل مسئله بيرق لويه جرگه تشكيل و فيصله نمودند كه جهت تجهيز قوا از هر طريق ممكن اسلحه تهيه شود.
خروشچف رهبر حزب كمونيسم و بولگانين رئيس آن دولت خود را به كابل رسانيده و جهت انكشاف اقتصاد افغانستان اعتبار يكصد ميليون دالري را اعلان كرده و يكبار ديگر پشتيباني خود را از داعيه افغانستان در قبال مسئله پشتونستان اعلان نمودند. و كمك هاي نظامي كه حتي اكثر اعضاي حكومت هم از كميت و كيفيت آن اطلاع نداشتند از جانب شوروي به افغانستان صورت گرفت.

آرامش نسبي و بهم خوردن مجدد روابط:‌
در سال 1957 اتحاديه سياتو كه امريكا هم عضو آن بود خط ديورند را بعنوان سر حد بين المللي اعلان نموده و به اين ترتيب پشتيباني خود را رسما از پاكستان اعلام داشت. با آنهم بين سالهاي 1955 و 1958 زمينه هاي براي ايجاد تفاهم در پي حل مسئله بيرق توسط كشور هاي اسلامي ياد شده بوجود آمده بود.
(دو تن از زمامداران پاكستاني بنام هاي سكندر ميرزا و سهروردي در سالهاي 1956 و 1957در فضاي مساعد تري به كابل مسافرت كردند و محمد داود خان نيز در سال 1956 به كراچي مسافرت نمود)(4)
متاسفانه هر دو طرف باز هم اين موقعيت را از دست دادند، زيرا نه پاكستان و نه افغانستان هر دو تصميم گيرنده نبودند، بلكه هند و روسيه از موضع افغانستان و امريكا از موضع پاكستان حمايت مي كردند.
اين فضاي نيمه آرام و مساعد به مذاكره هم در سال 1961 توسط بر خورد دو خان محلي به هم خورد. خان جندول و خان شار كه اولي توسط افغانستان، و دومي توسط پاكستان حمايت مي شدند. مرحوم مير محمد صديق فرهنگ در قسمت اين جنگ چنين مي نگارد: « مراحل اولي اين بحران در پرده ابهام مستور است، اما در ماه مي سال مذكور حكومت پاكستان از مداخله افراد اردوي افغانستان كه مدعي بود با لباس ملكي به طرفداري از خان جندول به آن كشور داخل شده اند، شكايت كرد و بر مسافرت كوچيان افغانستان در پاكستان قيد پاسپورت وضع نمود.
هر چند حكومت افغانستان از ارسال افراد نظامي به ما وراي خط ديورند انكار ورزيد، ليكن در ماه اكتوبر زد و خورد هاي جديد در منطقه سر حد واقع بين كنر و با جور رخ داد. در يكي ازين  بر خورد ها افراد  بظاهر ملكي اما مسلح افغانستان كه بعنوان شركت در جرگه قومي از سر حد گذشته و به باجور رفته بودند، مورد حمله قبائيليان طرفدار پاكستان قرار گرفته بادادن تلفاتي كه تعداد آن پنجصد نفر تخمين شده است، به افغانستان باز گشتند. قبائيليان پاكستاني به تعقيب آنان به خاك افغانستان داخل شده و كنار رود خانه كنر در برابر اسمار پيش آمدند. حكومت كه ازين پيش آمد سخت سراسيمه شده بود، با عجله و شتاب غلام فاروق خان عثمان نائب الحكومه مشرقي را به عنوان مسول حادثه از وظيفه اش بر طرف ساخته، به جاي او خان محمد خان معاون رئيس اركان حرب را به آن ولايت فرستاد و وي موفق شد كه با وارد نمودن فشار همه جانبه اما بدون خونريزي مزيد، پاكستاني ها را از خاك افغانستان خارج سازد و دفع الوقت بحران پايان يافت. حكومت پاكستان نمايندگان رسانه هاي بين المللي را در منطقه اي كه زدو خورد در آن رخ داده بود، برده و اسلحه اي را كه افغانان به جاي گذاشته بودند با افراد اردوي افغانستان كه گفته مي شد قبائيليان اسير كرده اند به ايشان ارائه كرد.» (5)
به اين ترتيب حكومت هاي پاكستان و افغانستان يكبار ديگر وارد مرحله جديدي از بحران و خصومت گرديدند.


منابع:
منابع :
1-                افغانستان در پنج قرن اخير مرحوم صديق فرهنگ ج2 ص 668
2-                روز نامه جمهوري اسلامي (ايراني) 22/1/1377 مقاله بي نظير بوتو تحت عنوان (به غرب نمي توان اعتماد كرد.)
3-                افغانستان زير سلطه شوروي آنتوني هيومن ص 63
4-                افغانستان در پنج قرن اخير ج 2 ص 691
5-                همان ص 692
نوت: شماره 1-2-3 مربوط قسمت اول و 4و5 از این قسمت است .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر