۱۳۹۸ تیر ۳, دوشنبه

در پیوند با روابط افغانستان و پاکستان


هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
تشدید چالشهای فرا راه پاکستان
چالشهای موجود بین پاکستان و افغانستان سخن تازه ای نیست، حد اقل شش ماه قبل از تولد پاکستان در سال 1947 م یک سلسله ادعا های ارضی در سرحدات شرقی افغانستان با پاکستان موجود بود. که تیره گی و تشدید آن بوسیله دو دکتاتور صورت گرفت از افغانستان سردار داود خان و از پاکستان جنرال ایوب خان.
البته درین ارتباط اعتقاد ما این استکه موضوع ادعا های مرزی بین افغانستان و پاکستان یک موضوع حل شده است و ادعا های که از جانب یکعده صورت می گیرد. کاملاً بی اساس بوده و صرفا به منظور ادعا های اکثریت قومی و تثبیت این موضوع است و این مناطق که قبلا توسط امیر محمد یعقوب خان، عبدالرحمن خان، حبیب الله خان و امان الله خان به انگلیس ها واگذاری شده بود ،همانگونه که پنجده توسط عبدالرحمن خان و ولایت مروتوسط امان الله خان به روس ها واگذارشد، قابل بازگشت نمی باشد، زیرا پاکستان این مناطق را به رضایت نمی دهد، ما بزور گرفته نمی توانیم و اگر رفراندوم برگزار شود، کسی به جانب ما نخواهد آمد و نهایتاً خسارت این ادعا ها را مردم افغانستان کماکان خواهند پرداخت.
آمدن محمود خان اچکزای و سخنرانی اش در کابل مبنی بر اینکه ما پشتون هستیم اما پشتون پاکستانی و به پاکستانی بون خود افتخار هم می کنیم.
و همچنان در بر خورد یکه در تورخم صورت گرفت عساکر و سربازان پشتون و هزاره پاکستانی بودند که با افغانها جنگیدند. همین کافی هست برای مدعیان دیورند در افغانستان.
اما پاکستان با سیاست مزورانه خود ادعا های بالا تر از این دارد، پاکستان با سیاست تروریست پروری که در افغانستان دردستورکارخود داشته و بعد از شکست روسها حدود بیست و پنج سال است که در افغانستان آنرا عملی می نماید (سیاست ویرانی کامل و زمین سوخته)، به عقیده ما جدا از مسایل خورد و ریز دیگر دو موضوع عمده را دنبال می کند:
1.    پاکستان در سالهای جهاد مقدس افغانستان علیه روسهای اشغالگر آنچه کمکی که از کشور های اسلامی و غیر اسلامی به مجاهدین می شد همه را قبضه نموده و طبق دلخواه خود برای احزاب مجاهدین توزیع می نمودند که از برکت همین کمک ها بود که برای پاکستان زیر ساخت های اقتصادی خوبی تهیه شد.
وازسویی دیگرعدم اطاعت حکومت مجاهدین از پاکستان باعث شد که پاکستان امریکا انگلیس و عربستان سعودی را فریفته و دست به ایجاد تشکیل جدیدی بزنند و افغانستان را که گویا در چنگال روسیه و ایران گرفتار گردیده دوباره به نفع خود مصادره نمایند.
این واقعیتی است که بی نظیر بوتو صدر اعظم وقت پاکستان با صراحت گفت: طرح از امریکا و انگلیس، پول از عربستان و پاکستان تنها مجری طرح بود.
آتشی که برای سوختن خانه های مخروبه مردم افغانستان روشن کرده بودند بالاخره دامن خودشان را فرا گرفت، حادثه 11 سپتامبر 2001 در امریکا آتش آه مادران داغدیده افغانستانی بود که فرزندان شان باسرمایه های خارجی، توسط عمال پاکستانی بخاک و خون کشیده شده بودند. همچنان امروز در داخل پاکستان.
بعد از حادثه 11 سپتامبر امریکا بحال آمد و کمر به نابودی تروریسم بسته و از متحد استراتیژیک خود در منطقه (پاکستان) هم کمک خواست. سیاست مزورانه و سود جویانه پاکستان باعث گردید تا بر این خواست امریکا لبیک گوید.
اما رفتار دو پهلو و سیاست به اصطلاح زدن "هم میخ و هم به نعل" از جانب پاکستان باعث گردید که تروریسم نه تنها نابود نگردد بلکه بیشتر از گذشته تقویت گردید. تا اینکه امریکا بعد از کشته شدن بن لادن به این سیاست دو پهلوی پاکستان متیقن شد.
پاکستان این همه را با هدف بدست آوردن بودجه گزاف مبارزه با تروریسم انجام داده و با این هدف که مثل دوران جهاد همه کمک ها در اختیار خودش قرار گیرد.
2.    سیاست توأم با ستیزه جویی و چند پهلویی پاکستان باعث گردید که افغانستان روز بروز ازین کشور فاصله گرفته و در جهت دوستی با رقیب آنکشور یعنی هند گام بردارد.
دوستی افغانستان با هند که همراه با کمک های مالی و باز سازی زیر ساخت های اقتصاد مثل بند ها و ... باعث گردیده تا خوشبینی های که نسبت به پاکستان بین مردم عوام وجود داشت همه به بد بینی تبدیل گردیده و امروز کمتر کسی در افغانستان پیدا می شود که پاکستان را دوست افغانستان بداند.
این دوستی با هند برای پاکستان به یک نگرانی جدی تبدیل گردیده و با این سیاست دست پاچگی هر روز دست به اقدامی می زنند که خود را به درد سر تازه ای گرفتار می نمایند.
اعزام تروریست ها به افغانستان و متشنج شدن اوضاع افغانستان را به عنوان یک هدف دنبال می کنند.
همین نیت شوم و غیر انسانی، امروز خود شان را به چالش کشیده است، انفجار، حملات تروریستی، حمله های انتحاری که هر کدام دهها و صد ها کشته و زخمی بجای می گذارد در شهر های مختلف پاکستان نشان میدهد که پاکستان این آتش را که برای از بین بردن خانه ها مردم افغانستان افروخته بود دامن خودش را فرا گرفته است.
گروههای تروریستی را که روزی بخاطر جنگ و تخریب بنا های هند درست کرده بودند همه امروز به رخ اربابان و ولی نعمت های خودشان تیغ کشیده و بزرگترین درد سر برای خود شان گردیده و هیچ کدام امروز از پاکستان اطاعت نمی کنند.
شامل شدن پاکستان در لیست حامیان تروریسم بین المللی، قطع راه تجارتی با آسیای میانه، بد نامی در سطح جهان و ... این آغاز کار است.
حملات موشکی پاکستان در ولایت کنرکه از مدتها به اینطرف جریان داشت نشان برتری پاکستان نه بلکه نشان دست پاچگی این کشور و برد باری افغانستان بود که اینک با دستور رئیس جمهوری پاسخ به مثل در برابر این حملات هم آغاز گردیده تا ببینیم که آینده چگونه رقم خواهد خورد. اما اینقدر هست که تا چندی قبل اختلاف پاکستان و افغانستان را همه اختلاف سیاسی می گفتند و مردم پاکستان و افغانستان را ازین معضل بدور میدانستند، اینک مردم هم نسبت به پاکستان به دیده یک دشمن نگاه می کنند. زیرا کمتر خانواده ای هست که از اقدامات تروریستی پاکستان متضرر نشده باشد. پاکستان باید بپذیرد که در همسایگی خود کشوری را که در طول 2200 کیلومترمرز بعنوان دوست و برادر داشت اینک آنرا بدست خود بیک دشمن تبدیل نموده است. واینکه گفته میشد افغانستان ازاین ناحیه آسیب پذیر است،بعد از این، این آسیب پذیری یک جانبه نخواهد بود و همچنان تدیر جلسات صلح همچون جلسه لاهور که کاملا با رنگ و رخ منافقت است گذشته ها را جبران نخواهد کرد . از نظر ما پاکستان برای مبری شدن از این قضیه فقط یک راه دارد ، جلسات نمایشی کارساز نیست فقط پاکستان زمانی میتواند اعتماد مردم افغانستان را کسب نماید که دست از تروریست پروری و صدور آن به افغانستان بکشد. والسلام . صارم