۱۴۰۰ آبان ۲۸, جمعه

روایت 11

 

بسم الله الرحمن الرحیم

افغانستان زیرخط فقر!

درهیچ گوشه دنیا مشکل فقر با کمک های مقطعی حل نشده و نخواهدشد . حل این معضل خانمان سوز تدبیر و استرتیژی معقول و واقع بینی لازم دارد.

غلام علی صارم 

اخبار تاسف بار و تاثر انگیز از طریق رسانه های صوتی، تصویری ومطبوعات مبنی براینکه امسال با فرارسیدن زمستان و با توجه به وضعیت جاری اقتصادی 97% مردم افغانستان زیر خط فقر خواهند رفت، همه مشوش ساخته .

خوب است در این مورد بحثی داشته باشیم و ابتدا بدانیم که فقر چیست ؟ چگونه میتواند یک جامعه را تهدید نماید و دیگر چه عوارضی را بدنبال دارد؟ اما در نخست فقر:

فقر_ poverty

در فرهنگ علوم سیاسی علی آقا بخشی و مینو افشاری راد میخوانیم که : فقر ناتوانی در فراهم آوردن نیاز های اساسی برای رسیدن بیک زندگی آبرو مندانه شایسته انسان یا وضعیتی که در آن، موجودی و درآمد برای تامین نیاز های معیشتی کافی نباشد.

خط فقر نیز عبارت است از حدی که برای تامین نیاز های بنیادی افراد تعیین میشود و معمولا شامل هزینه تامین حداقل غذا ، پوشاک، مسکن، سوخت، روشنایی، بهداشت و حمل و نقل است.  فقر عامل بیشتر بیماری های روانی ، خودکشی ، اعتیاد به مواد مخدر، بزهکاری، قحطی و فروپاشی خانواده ها است .  بدون همکاری و تلاش جدی تمام ساکنین کره زمین، محو فقر نه تنها امکان پذیر نیست، بلکه در آینده بزرگترین عامل مرگ و میر مردم در سراسر جهان نیز خواهد بود.

بالارفتن رقم مردمان فقیر در دنیا از مرز یک میلیارد بزرگترین نگرانی بشریت را تشکیل داده است که چنانچه اگربرای مهارو یا حداقل کاهش آن اقدام نشود باید منتظر بزرگترین بحران بشری بود.

فقرمطلق:Absolute poverty

وضعی که درآن افراد فقط میتوانند حداقل نیاز های معیشتی خویش را از نظر غذا، پوشاک و مسکن تامین کنند.«همان»

محرومیت نسبی ، فقر نسبی:Relative deprivation

1-    واژه ابداعی است بوفر جامعه شناس امریکایی. به نظر وی تلقیات و تمایلات و شکوه های مردم معمولا بستگی به این دارد که در چهار چوب کدام مرجع قرار گرفته باشند. براین اساس، وقتی یک اجتماعی ، یک گروه مرجع یا اجتماع مشابه دیگر را نسبتا مرفه می شمارد ، احساسی از محرومیت به او دست میدهد که تا پیش از این مقایسه احساس نمی کرده است . بطور کلی، محرومیت نسبی یاد آور غبطه ای است که در انسان وجود دارد.  اما این مفهوم نمی تواند معیار های روشنی ارائه نماید و میزان مطلق محرومیت یا حد نسبی آنرا تعیین کند.

2-    عقیده ای که ظاهرآ نخستین بار برای تبیین طغیان و ناخشنودی سیاسی توسط ارسطو مطرح شد.  به نظر او کسانی که میخواهند ثبات جامعه را برهم زنند، لزوما فقیر ترین و کمدار ترین افراد آن جامعه نیستند؛ هرگروه یا طبقه اجتماعی که احساس کند حقوق و شایستگی هایش نادیده گرفته میشود ممکن است ناخشنود گردد. این نظریه اکنون نیزدرمورد طبقه متوسط که احساس می کند زیرفشار مالیات های مختلف و ناملایمات دیرقرار دارد و مستعد و آماده طغیان در برابر وضع موجود است، صدق می کند. «همان »

اخیرآ گزارشهای را که می شنویم ویا مطالعه می کنیم وآنچه را خود گاه گاهی از وضعیت مردم و بازار های مواد ارتزاقی مشاهده می کنیم عملامشاهده میشود که فقردراین کشور در حال گسترش بوده و با فرارسیدن زمستان که معلوم نیست چگونه خواهد آمد، گسترش قحطی را نیز نمیتوان از نظر دورداشت .

یکی از گزارشهای که اخیرمن مطالعه کردم اینست : « برنامه جهانی غذا و اداره خوراکه و زراعت سازمان ملل متحد در اعلامیه مشترک هشدار داده اند که حدود 23 میلیون افغان در زمستان امسال در معرض خطر جدی عدم مصئونیت غذایی قرار خواهند داشت .   به اساس اعلامیه حدود 95% مردم افغانستان به غذای کافی دسترسی ندارندو از جمله حدود 9 میلیون افغان با قحطی مواجه هستند» (رادیوآزادی)

خبر های وحشتناک در این مورد که افغانستان از لحاظ مواد غذایی، چه حوادثی را در شش ماه آینده تجربه خواهد کرد خیلی زیاد است .

بحث سوء تغذیه کودکان که در حال حاضررقم آن از تعداد کودکان سالم بیشتراست موضوع دیگری است که اخیر به موضوع افزوده شده است .

با توجه به وضعیت جاری و گرفتاری اکثریت مردم به فقر و ناداری موضوع سوء تغذی وشیوع امراض گوناگون بعید به نظر نمی رسد .

ما یقین داریم که گرانی سرسام آور مواد خوراکه و عدم دسترسی به غذای مکفی باعث خواهد شد که نه تنها به کودکان بلکه برای بزرگسالان نیز با عث ایجاد امراض گوناگون و کشنده خواهد شد .

درحال حاضر بیش از سی بیمارستان ما بخاطر عدم امکانان بسته شده است، درحالیکه آمار ها نشان میدهد که شیوع امراض سوء تغذی و کرونا عملا در حال گسترش است .

به باورما این وضعیت از مردم فقیر ما یقینا قربانی بیشماری خواهد گرفت، زیرا بیمارستان ها در حال بسته شدن، نبود امکانان و ادویه برای مبارزه با امراض ، عدم پرداخت معاش کارمندان عامل، این وضعیت ناگوار است .

ما دقیقا و با صراحت حکم می کنیم که مسئول این بخش (صحت) بانک جهانی است، زیرا اینها طبق موافقتی که قبلا صورت گرفته ایشان ملزم به پرداخت مصارف سکتور صحت در افغانستان با سال 2024 میباشند که اینک از 24 اسد 1400 که حکومت غنی به زباله دان تاریخ رفت ایشان این برنامه را تعطیل کرده اند. گویا قرارداد با غنی و جمهوریت سه نفره اش بوده نه با افغانستان . در حالیکه در دنیا معلوم است که اگر حکومت ها از بین بروند دولت ها پابرجا هستند و اعتبار قرار داد های بین المللی  برمبنای وجود و هویت دولت ها است ، مثلا ما از ازبیکستان برق وارد می کنیم که قرار دادش در زمان حکومت فاسد کرزی منعقد شده بود و درزمان حکومت فاشیستی سه نفره غنی ادامه داشت و تا اینک ادامه دارد ، در حالیکه افغانستان 65 میلیون دالر از پول صرفیه آن باقی است کسی برق را قطع نکرده . من با صراحت اینرا میگویم که بعد از تاریخ قطع امکانات صحی در سه ماه گذشته مسئول همه مرگ و میر ها و شیوع امراض از ناحیه کمبودویا نبود دوا و داکتر، بانک جهانی است که سازمان ملل در حالیکه خود را مدافع حقوق اعضای خود میداند و افغانستان هم عضو این نهاد است باید این موضوع را بصورت جدی دنبال  نماید. گرچه شیوع امراض و بسته شدن بیمارستان ها و ترک وظیفه از جانب کارمندان این سکتور عملا مشهود است اما فاجعه ای که با توجه به وضعیت جاری پیش خواهد آمد بی نهایت وسیع و گسترده خواهد بود.

در سایر موارد مخصوصا مواد اولیه که از خارج وارد میشود رنگ و روی فاجعه انسانی ازآن همین حالا مشهود است .

مردم افغانستان بجز عده ای محدود که آنهم از قبل ذخیره دارند، باقی همه بدون استثناء زیر خط فقر قرار گرفته اند.

اکثریت قاطع جامعه ما قادر به پیدا نمودن احتیاجات اولیه خود نیستند، به غذا متوسط دسترسی ندارند، دوا ندارند و سرپناهی هم ندارند که این وضعیت دقیقا زیر خط فقر و فقر مطلق است .

اگر به رسانه های خبری توجه کنیم گزارشهای که پخش میشود همه سخن از فرارسیدن یک وضعیت وحشتناک دارد، اما یکبار هم ندیده و نشنیده ایم که نهادی گفته باشد که این کشور چرا به این وضعیت گرفتار گردیده و عامل اصلی آن چیست ؟ 

به نظر میرسد که درشرایط کنونی دوموضوع دراین وضعیت بی نهایت موثر بوده و مشکلات افغانستان را ازدیاد بخشیده است . یکی تجارت و ترانزیت و دیگرعدم گردش پول.

جمعی از کشور ها صدور اقلام صادراتی ما را ممانعت می کنند و دلیل شان هم عدم به رسمیت شناختن حکومت موجود در کشور است . در حالیکه صدور کالا از جانب خود شان در کشور ما مانعی ندارد. کشور های که ظاهر برای افغانستان دایه های شیرینتر از مادر هستند در سال روان بزرگترین ضربه را به پیکر در حال احتضار اقتصاد افغانستان بیرحمانه زدند . فصل صدور میوه از کشور ما است مخصوصا انار و سیب ، که مهمترین راه برای صدور آن پاکستان بود که آنهم مرز هایش را بروی تاجران ما بست و مدتی که بازهم بود روزانه از افغانستان بیست کانتینر را اجازه ورود به پاکستان میدادند اما از خود شان یکصدو بیست کانتیر وارد افغانستان میگردید.

شاید این مشکل (مشکل تردد) قابل حل باشد، مشکل اساسی دیگر که دامنگر کشور ما است مشکل پول است .  بانک مرکزی افغانستان در حال حاضر با توجه به انجماد پول افغانستان توسط امریکا در حالتی قرار گرفته که تاجران ما در مضیقه قرار داده و ایشان نه دسترسی به پول دارند و نه توانایی انتقال پول برای خرید حداقل مواد خوراکه و مواد سوخت . گران شدن مواداولیه در حال حاضر که از آن بوی قحطی هم می آید ، عامل اصلی اش امریکا است که عملا بانک ها و سیستم اقتصادی کشورما را به چالش کشیده است . و در فردای زمستان سخت اگر مرگ و میری هم پیش آمده و دامنگیر مردم ما شود عامل اصلی اش امریکا خواهد بود. و یقینا با ادامه وضعیت جاری شاهد بزرگترین فاجعه انسانی در افغانستان خواهیم بود.

پس به این حساب به ملل متحد پیشنهاد می کنیم که بحث تجارت و اقتصاد و فقر و دربدری مردم کشور ما را با موضوع سیاست عجین نکنند و بحث های سیاسی را بگذارندبه اهل سیاست و وزارت خارجه و بحث اقتصاد و معارف و تعلیم و تربیه را با سکتور های که به آن مرتبط است بدور از سیاست پیگیری نمایند .

کاملا غیر قانونی و بدور از عاطفه انسانی است که بخاطر تحمیل سیاست های نامشروع و بدور از قوانین بین المللی مردم فقیر و اطفال معصوم این کشور متحمل خسارات جبران ناپذیر گردند.  حل مشکل فقر و گرانی مواد خوراکه و مواد سوخت ومشکلات تعلیم و تربیه و مکاتب کشور ما با انتقال چند نفر به خارج که به منظور جذب نیرو کار صورت میگیرد مشکل این مملکت حل نخواهد شد .

ما امیدواریم که ملل متحد وضعیت جاری در افغانستان را دقیقا بررسی و برای رفع بحران موجود تصمیم عاقلانه بگیرند. گرچه در شرایط فعلی که واقعا کشور ما از لحاظ اقتصادی در حال کاملا اضطرار بسر میبرد یک سلسله کمک های اضطراری هم ضرورت است اما بخاطر ریشه کن نموده فقر و تغییر در وضعیت موجود تصمیم و استراتیژی عاقلانه می خواهد .

 

 

 

 

۱۴۰۰ آبان ۲۰, پنجشنبه

روایت 10

 

تمرین سیاست در افغانستان

صبا به حضرت صدرالممالک از ما گوی

مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان

غلام علی صارم 

افغانستان در حال حاضر در موقعیتی قرار دارد که هریک از کشور های همسایه و منطقه میخواهند با تثبیت قیمومت خود برای این کشور تصمیم بگیرند و این کشور را که زمانی دوابرقدرت شرق و غرب به میدان آزمایش مخرب ترین سلاح های خود قرار داده بودند امروز جمعی به تمرین سیاست های خود انتخاب نموده .

جلسات مسکو، دوحه ، ایران ، هند و...... همه در راستای آنچه گفتیم میباشد . زیرا :

1-    در  این جلسات نه تنها نماینده ای از خود افغانستان بلکه حتی از یک فرد افغانی به عنوان ناظر هم دعوت نشده و عملا از شرکت شان جلوگیری به عمل آمده است .

2-    زمانی که کسی از افغانستان در این جلسات نباشد آیا میشود برای این کشور تصمیم گرفت؟

3-    اصلااختلافاتی که اینها بین خود دارند باعث میگردد تا از تصمیم گیری عاجز باشند .

بطور مثال : در جلسه که بین مشاورین امنیت کشور های منطقه در هند دیروز تدویر یافت از پاکستان و چین کسی شرکت نکرده ، زیرا چین و پاکستان از سالها به این سو مشکلات سیاسی و مرزی با هند دارند بناء شرکت شان در یک چنین مجلسی که بخاطر رفع مشکل افغانستان باشد شرکت نمی کنند و به اعتقاد این جلسات برای افغانستان نیست زیرا اگر برای افغانستان باشد اینها مشکلات خود می گذارند به وقت دیگر.

موضوع کشمیر که در اصل موضوع آب و بحث اقتصادی است بین هند و پاکستان ایندو کشور را از بدو تشکیل پاکستان تا حالا به دشمنان استراتیژیک تبدیل نموده و سالهاست که هردو از این ناحیه متضرر هستند و همچنان مشکلات سرحدی هند و چین که گاه گاهی به درگیری های فزیکی هم منجر گردیده است . بناء اینها خود مشکل دارند و با وجود مشکلاتی که بین خودشان هست هرگز نمیتوانند مشکل افغانستان را حل نمایند . برطبق ضرب المثل ما « کل طبیب باشد ، سرخود را تداوی می کند»

واقعیت اینست که اگر مشکل افغانستان بصورت منطقه ای و بین المللی حل شود کشور های همسایه ما هرگز قادر به آن نیستند و همچنان قدرت های جهانی در حالیکه خود در رقابت های سیاسی ، اقتصادی و نظامی غرق هستند هرگزمشکلی را در اینجا حل نخواهند توانست.

امروز اگر در افغانستان حکومت همه شمول نیست ، مکاتب اعم از پسر و دختر قسما تعطیل است ، دانشگاه ها اعم از شخصی و دولتی تعطیل است ، بانک های ما غیر فعال و تجارت ما تعطیل و بالارفتن نرخ مواد اولیه اگر بیداد میکند، اگرپرداخت معاش  معلمین و مامورین ما به تعویق افتاده،  عامل همه همین کشور های هستند که ادعا دارند مشکل افغانستان را حل می نمایند . در واقع اینها خود مشکل و مشکل ساز برای افغانستان هستند و گردیده اند.

تازه جمعی را بخاطر اخلال امنیت نسبی که بعد از سالها بوجود آمده تحت عنوان داعش وارد میدان نموده و خون صدها مسلمان را در مساجد ریختند و بیشرمانه هم اظهار میدارند که اینها قوی میشوند.

اگر سوال شود که اینها چگونه قوت می گیرند؟  از کجا تقویت میشوند ؟ اسلحه و مهمات از کجا می کنند؟ اگر خود شان تولید می کنند مرکز تولیدش در کجاست ؟ اصلا مرکز فرماندهی اینجا کجاست ؟ در پاسخ چه خواهند گفت ؟ یقینا که نیم کاسه ای زیر کاسه است .

جای تعجب است که این همه دسایس و این همه جنایت را کسانی مرتکب میشوند که خود را مدافع حقوق بشر وحافظ دموکرسی جهانی میدانند.

یکی از مشکلات عمده و مهم ما اینست که  ما از خود غافل هستیم و هرگز بخود نمی آییم.

آنچه را از سر درد میخواهم بگویم اینست که مشکل افغانستان را همانگونه که طی چهار دهه دیده شد هیچ کسی ، کشوری ، سازمانی به شمول سازمان ملل و..... هرگز حل نمی توانند و نمی کنند ، بهترین راه اینست که افغانستان و مردم و قدرتمندانش خود به رفع مشکل و دوای درد این کشور تصمیم گرفته و از همسایه ها و قدرت های منطقه ای و جهانی بخواهند که لطفا افغانستان را بحال خودش رها نمایند. 

من دقیقا به این باور هستم که اگر اینها افغانستان را بحال خود ش رها کنندو ماراهم خداوند توفیق عنایت نماید و ماخود نیز همت نماییم با همدیگر پذیری صادقانه و دوری از نفاق و تعصبات کوری که سالهاست هدیه اش بما ویرانی بوده، همه مشکلات حل خواهد شد.

=================================