۱۴۰۳ اردیبهشت ۹, یکشنبه

روایت 51

 

استراتیژی اصلی گذار از بحران

غلام علی صارم

مقدمه:‌

جنگ، بی ثباتی سیاسی و اقتصادی، منازعه و رقابت های قومی، انحصار طلبی و رویکرد های سنتی به سیاست، حکومت، اقتصاد و اجتماع در افغانستان باعث شده است تا چندین دوره طولانی این کشور با چالشهای یاد شده دست و پنجه نرم کند. در رابطه به عوامل بی ثباتی در افغانستان آسیب شناسی های زیادی از طرف پژوهشگران داخلی و خارجی صورت گرفته است، که ذکر همه آنها در این نگارش ضروری نمی باشد، با این حال از مجموعه مطالعات انجام شده می توان عوامل بی ثابتی را به دو بخش داخلی و بیرونی مورد مطالعه قرار داد. باید خاطر نشان نمود که عوامل داخلی از اهمیت بالایی برخور دار بوده و همواره عوامل داخلی زمینه را برای مداخلات بیرونی فراهم آورده است. این نکته ای است که سیاست گذاران افغانستان همواره از آن انکار نموده و اصلی ترین عامل بی ثباتی در کشور را مداخلات بیرونی دانسته است. چه بسا سیاستمدار سنتی،‌ انحصار طلب و ناپخته همواره ناکامی های خود را با توجیهات خارجی در اختیار مردم قرار می دهد.

سال ۲۰۲۱، یکبار دیگر افغانستان به بحران رفت، بدون شک زمینه ها و عوامل آن از سالهای دور به صورت تدریجی فراهم آمده و به یک بارگی حکومتی که در بیست سال با بودجه های میلیاردی پایه گذاری شده بود از هم پاشید. امارت اسلامی طالبان که بیست سال مصروف نبرد با آن حکومت بودند به قدرت رسیدند. فروپاشی نظام قبلی، بحران های داخلی پس از سقوط، عدم به رسمیت شناختن امارت از طرف جامعه جهانی و ده ها مسائل دیگر افغانستان را به بحرانی برده است که در آینده ای نه چندان دور ممکن است به انتقام جویی ها، جنگ های قومی قبیله ای و بحران اقتصادی جبران ناپذیر مبدل گرداند. 

بدون شک برای تدوین اهداف استراتژیک نیاز به مطالعه، مباحثه و گفتمان های بسیار است،‌ لذا آنچه در این متن می خوانید میتواند پیش نویسی از اهداف استراتژیک گذار از بحران کنونی باشد. با این حال موارد گفته شده می تواند زمینه برای برای تدوین استراتیژی عملی باز نموده و با تفاهم، مشارکت و همه شمولی مورد پذیریش مردم افغانستان قرار گرفته و انتظار می رود گامی برای برون رفت از بحران چندین سال در افغانستان به حساب آید.

یک بار دیگر خاطر نشان می گردد که با مطالعه بسیار، مصاحبه و گفتگو با تعدادی از نخبگان و کارشناسان مسائل سیاسی،  موارد زیر به عنوان اهداف استراتژیک برای گذار از بحران افغانستان تهیه گردیده است. لازم به ذکر است که هر کدام از موارد زیر شامل توضیحات بوده و در آینده می توان هر مورد را به صورت تفصیلی مورد بحث قرار داد.

اهداف استراتژیک گذار از بحران:

1-   مردم افغانستان از جنگ، ناآرامی، بی ثباتی و فقر خسته شده و همه میدانند که مسئله افغانستان تنها به دست نخبگان، بزرگان قومی دینی و مردم افغانستان حل می گردد (پیش فرض). از جامعه جهانی و قدرت های بزرگ به صورت جدی خواسته شود که در مسئله افغانستان مداخله نموده و صرفا مردم افغانستان را با ابتکاراتی که خودشان در نظر دارند در راستای گذار از بحران کمک کنند.

2-   توقف جنگ و آتش بس (حد اقل برای دوسال): همه گروه های دخیل در جنگ به شمول امارت اسلامی طالبان متعهد شوند که جنگ را متوقف سازند. از توقف جنگ سازمان ملل متحد و سازمان های بین المللی معتبر نظارت کنند.

3-    یک کمیسیون ده نفره متشکل از اساتید دانشگاه ها، نمایندگان جامعه مدنی، زنان و نماینده سازمان ملل متحد تشکیل گردیده و سرپرستی امور مورد نظر را به عهده بگیرند. این کمیسیون صرفا جهت پیش گیری از سکتگی در امور حکومتی فعالیت نموده و تغییرات در وزارت خانه ها، ولایات و ... تا تکمیل مذاکرات صورت نمی گیرد.

4-   برای انجام مذاکرات دو گروه نخبگان و نمایندگان مردمی انتخاب گردند. گروه نخبگان متشکل از بزرگان حکومتی، سیاستمداران و بزرگان دینی می باشد. این افراد توسط گروه های دخیل در مسئله افغانستان معرفی می گردند. مذاکرات به صورت دوره ای نه بلکه به صورت یکباره و در کابل برگزار گردد. تجربه ثابت نموده است که مذاکرات دوره ای گاهی نا امید کننده بوده و به نتیجه نمیر سد. مدت این مذاکرات می تواند الی ۳ ماه دوام داشته باشد. گروه های مختلف دخیل در این مذاکرات در رابطه به ساختار حکومت، نظام اقتصادی، نظام سیاسی و ... به توافق رسیده و پلان عملیاتی گذار از بحران را تدوین می نمایند. پس از تکمیل مذاکرات، انتخابات سنتی در ولایات صورت گرفته و از هر ولایت با توجه به تعداد نفوس نمایندگان مردمی به لویه جرگه دعوت شده و پلان عملیاتی را نقد و بررسی نموده تایید می نمایند. (انتخابات ولایتی نسبت به گذشته ها متفاوت خواهد بود. اینبار برای کاندیدان معیار ها از جمله تحصیل و سن توسط کمیسیون ده نفره مشخص می گردد.)

5-   امارت اسلامی طالبان، ویاطرفهای دیگر که ادعای داشتن افراد مسلح را دارند، باید نیرو های امنیتی(وزارت دفاع، داخله و امنیت که اینک استخبارات می نامند ) را رسما متعهد افغانستان وبیطرفی در امورسیاسی ساخته و تعهد شان حفظ امنیت افغانستان، حفظ تمامیت ارضی کشور و عدم مداخله به کار های سیاسی باشد و فقط تامین امنیت نمایند. البته تازمانیکه سیاسیون متعهد به ساختن و مبارزه با بی نظمی و پیشرفت کشور هستند. درصورت نرسیدن به نتیجه مطلوب نیروهای امنیتی وظیفه داشته باشند تا به حفظ نظم و امنیت اقدام نمایند که اینهم در گام نخست باید از طریق مسالمت و گفتگو باشد، یعنی نهایت کوشش صورت گیرد تا مردم دیگر با تفنگ و آتش سلاح که یک عمر همه دار و ندارشانرا برباد داده مواجه نشوند. همچنان جهت اجراات هماهنگ و جلو گیری از بینظمی از همین سه ارگان یک شورایی تحت عنوان شورای دفاعی افغانستان ساخته شود و شورا دارای تشکیلات باشد که در مواقع ضرورت اجراات منظم صورت بگیرد.

6-   در جهت متعهد ساختن اردو و پولیس وامنیت به بیطرفی در امورسیاسی و حفاظت از نظام و امنیت کشور، وجلوگیری از متلاشی شدن احتمالی نیروهای مسلح کشور، همه باید متفقا عمل نمایند زیرا تنها راهی که میتواند افغانستان را در مواقع خطر از سقوط نجات دهد همین است. احزاب، گروه های مخالف باید در این راستا تعهد بسپارند که صادقانه عمل نمایند و این را نیز باید اذعان بداریم که در صورت عدم اجرای این برنامه اگر صد بار هم تشکیل اردو و پولیس بدهیم، موریانه نفاق آنرا متلاشی نموده از بین خواهد برد.

7-   میکانیزم ساخت احزاب مورد باز نگری قرار گیرد. احزابی که در گذشته فعالیت داشته اند بیشتر وجهه قومی داشته و نتوانستند نقش حزب سیاسی تاثیر گذار بر ثبات را بازی نمایند. با این حال موجودیت احزاب سیاسی را نمی توان انکار کرد به شرط اینکه ساختار های این احزاب متحول گردد. در جریان مذاکرات میکانیزیمی تعریف شود که احزاب از ساختار سنتی خارج شده و شکل های ایدئولوژیکی را در خود به وجود آورند. شرایط مشخصی برای آن تعریف گردیده و احزاب دوباره با تکمیل شرایط فعالیت خود را ازسر بگیرند. برای ترمیم حزب سیاسی زمان مشخصی تعیین گردد.

8-   طرح و تدوین یک منشور حق طلبی و عدالت خواهی. ما در گذشته شاهد این کمبود بودیم و این نقیصه ای بود که مانع رسیدن به صلح و عدالت گردیده بود. زیرا احزاب و جریان های سیاسی آنگونه که منافع افراد و اشخاص ایجاب می کرد اقدام می نمودند. گاهی مذهب، گاهی قوم، گاهی حزب و تشکیلات سیاسی که بعضا نه با معیار های اسلامی و نه با معیار های سیاسی مطابقت داشت. منشور حق طلبی و عدالت خواهی که منظور ماست باید متکی به قرآن کریم، با توجه به معیار های صلح در نظام بین الملل باشد. یقین داشته باشیم که بین همه مذاهب مخصوصا شیعه و سنی موارد اتفاقی و مواردیکه جریان وحدت مسلمین را تقویت می کند، بمراتب بیشتر از موارد اختلافی است البته موارد اختلافی هم صرف در بعد فروعات محدود میشود، نه در اصول که بین همه مسلمین از مسلمات بوده و هیچ اختلافی در آن وجود ندارد. بصورت خیلی واضح فقط تکیه به اصول.

9-   دیده شده که شعار های دموکراسی با روش های نادرست و بدون در نظرگرفتن حساسیت های موجود در جامعه افغانستان چنان برافکار تعداد کثیری از پیروان مذاهب اسلامی رایج در کشور ما سایه افکنده بود و جمعی  دیگر به ایجاد جامعه سکولار معتقدگردیده و با محوریت دین کاملا اظهار مخالفت می نمودند و عملا دیده شد که با پیروی از این اندیشه صدها مرکز قومی ومنطقه ای و نام های مختلف دیگر ایجاد شد که حاصل آن فقط نفاق و ایجاد فاصله بین اقوام و مذاهب بود. نباید سنت های رایج را به یک باره گی نادیده انگاشت.

10-         به آزادی مذاهب اسلامی و پیروی از سنت های رایج، در صورتیکه با اصول اسلامی در مغایرت نباشد احترام گذاشته شده و همه برای اجرای آن مختار باشند. و به مردم سفارش شود تا به منظور محو نفاق در مراسم همدیگر شرکت نمایند. زیرا این تنها راه تامین روابط حسنه و زدودن کینه و نفاق میباشد.

11-         تعلیم حق تمامی مردم افغانستان است و در جهان امروز به هیچ وجه نمی توان آنرا آنکار نمود. کمیسیونی متشکل از متخصص امور آموزش با نظارت علمای دینی از مذاهب مختلف تشکیل گردیده و نصاب تعلیمی را باز بینی و تصویب نمایند. امروز باز داشتن دختران از رفتن به مکاتب و دانشگاه میتواند آینده ای فاجعه بار برای افغانستان به دنبال داشته باشد.

12-         زنان حق مشارکت در تصمیم گیری، کار و تحصیل را با توجه به ارزشهای حاکم در افغانستان دارا بوده و براین اساس از تمامی حقوق خویش برخورد دار می گردند. در رابطه به مسئله زنان کمیسیون فیصله هایی را به جرگه عمومی پیشنهاد خواهد نمود. 

13-         هرگونه امتیاز طلبی با هر عنوانی منع قرار داده شده و صرف موضوع لیاقت و شایستگی در امور مدنظر قرار داده شود.

14-         بحث های همچون اکثریت و اقلیت که نه مبنای دینی دارند و نه مبنای علمی، ویا اینکه کی ها درگذشته مورد ظلم و اجحاف قرار گرفته و کی ها از لحاظ عشیره ای برتری دارند و چه کسانی در گذشته در ارتباط موضوعات سیاسی اداری کشور سهم بیشتر داشته، همه کنار گذاشته شده و صرف به لیاقت، شایستگی، اخلاق اسلامی و تجربه کاری اعتبار داده شده و از توانمندی های افراد شایسته باید به نفع کشور و مردم استفاده به عمل آید.

15-         از بین بردن فاصله های که بین علمای دینی و قشر تحصیل یافته دانشگاه ها وجود دارد باید در اولویت کاری قرار گیرد.

16-         جذب کادر های علمی و استادانی که ترک وطن نموده اند در اولیت های کاری قرار گرفته و از همه دعوت به عمل آید تا در تربیه و تعلیم اولاد وطن و تربیه کادر های متخصص و مسلکی سهیم شوند.

17-         آنچه به عنوان قانون و مقررات در آینده تدوین و در معرض اجرا قرار داده میشود باید چنان فنی و مسلکی ومنصفانه باشد که تک تک افراد جامعه اعم از اقوام مختلف، مذاهب مختلف، علمای دینی و روشنفکران همه و همه در اجرایی ساختن آن خود را مسئول بدانند. قوانین و مقررات آینده ما نباید قسمی باشد که فقط عده ای خود را وابسته به آن دانسته و عده ای دیگر نسبت به آن بی تفاوت باشد که البته در این صورت ما بازهم گرفتار نفاق خواهیم بود.

18-         بحث مهم دیگر جلب سرمایه گذاری های داخلی و خارجی میباشد و اینکار زمانی جامه عمل می پوشد که ما بتوانیم سرمایه گذاران اعم ازداخلی و خارجی را مطمئن بسازیم که ایشان و سرمایه های را که درکشور ما بکار می بندند صد فیصد در امان بوده و میباشد و اینرا نیز باور داشته باشیم که ایجاد شغل و برنامه های درآمدزا در ازبین بردن جنگ و نا امنی میتواند نفش مهم و اساسی داشته باشد. ایجاد شرکت های دولتی و خصوصی بیمه میتواند جریان سرمایه گذاری در کشور ما را سرعت ببخشد و در این امر توجه جدی لازم است.

19-         کمک های که از طریق ملل متحد، کشورهای خارجی و نهاد های بین المللی صورت میگیرد باید در نحوه مصرف و یا توزیع آن اقدام موثرومتفاوت از گذشته صورت بگیرد. نحوه توزیع کمک ها و مصارف مبالغی که برای بازسازی این کشور در گذشته رسیده بود عملا دیده شد که همه حیف و میل گردید، نه جایی آباد شد و نه فقیری از فقر نجات پیدا کرد و نه تنها اینکار صورت نگرفت بلکه به تعداد فقرا و کسانیکه زیر خط فقر زندگی می کنند افزوده گردیده و تعداد کثیری را هم تا مرز قحطی رسانیده است. طرح ما به اینکار اینست که از سه مرجع افراد برای این مامول انتخاب شوند: الف : مرجع کمک کننده. ب: معلمین و اساتید دانشگاه ها. ج: افراد امنیتی که صرف وظیفه تامین امنیت را به عهده داشته باشند. البته در هر موردی که کار صورت می گیرد یک نماینده از ارگان مربوطه حضور داشته باشد مثلا اگر مصرفی در راستای تعلیم و تربیه صورت میگیرد باید کارشناس وزارت معارف حضورداشته و موارد مصرف را اولویت بندی نمایند.

20-         صادرات سرمایه ها و ذخایر طبیعی بصورت بی رویه شباهت به آن دارد که فرزند یا فرزندانی خود دست به گرم و سردی نزده و به حیف و میل میراث بجا مانده از پدرپرداخته و آن را مصرف می کنند. ما نباید چنین باشیم، با وجود این همه در حال حاضر مقایسته صادرات و واردات کشور ما کاملا نادرست و به آگاهان اموراقتصادو تجارت آزاردهنده است. ما باید بفکر تولید و صادرات بیشتر باشیم و صادرات هم نه تنها از ذخایر طبیعی. مقوله در دنیای تجارت است که میگویند: فایده تجارت در تولید است و تولید خود برای خودش منفذ پیدا می کند.

بیست مورد فوق به عنوان اهداف استراتیژیک گذار از بحران تعریف شده است. بدون شک هر مورد آن  دارای دستور العمل ها و روش هایی هستند که میتواند به تفصیل در رابطه به آنها صحبت نمود. به امیدروزی که ما در افغانستان زندگی بدور از تشویش و نگرانی و توآم با محبت و روابط برادرانه و صمیمانه داشته باشیم.

نوت: چنانچه اگر توضیحی ضرورت شد، نگارنده حاضر به آن میباشد.

والسلام


۱۴۰۳ فروردین ۲۱, سه‌شنبه

عید مبارک

 

عید فطر پاداش یک ماه بندگی

«هرروزیکه درآن گناه تحقق نیابد عید است.» علی علیه السلام

غلام علی صارم

30/29 رمضان 1445

عید فطر، جشن شکرگزاری و شادمانی مسلمانان پس از یک ماه عبادت و روزه‌داری در ماه رمضان است. این عید، طلوع ماه شوال را نوید می‌دهد و با برپایی نماز عید، دید و بازدید، و اطعام نیازمندان همراه است.

عید فطر، جشن پیروزی بر نفس و رهایی از گناهان است. ماهی که مسلمانان با مجاهدت و پرهیزگاری، در تقوای الهی گام نهادند و حال با سربلندی و شادمانی، پاداش خود را از خداوند دریافت می‌کنند.

عید فطر، نمادی از وحدت و همبستگی مسلمانان در سراسر جهان است. در این روز، مسلمانان با پوشیدن لباس‌های نو، به شکرگزاری و شادمانی می‌پردازند و با دید و بازدید، صله رحم را به جای می‌آورند.

عید فطر، فرصتی برای توبه و بازگشت به سوی خداوند است. در این روز، مسلمانان با استغفار و توبه، از خداوند طلب مغفرت می‌کنند و با عزمی راسخ، در مسیر تعالی و معنویت گام برمی‌دارند.

عید فطر، عید شکرگزاری از نعمت‌های بی‌کران الهی است. شکرگزاری از نعمت‌های الهی، از جمله نعمت سلامتی، ایمان، و نعمت ماه رمضان، در این روز اهمیت ویژه‌ای دارد.

عید فطر، عید صبر و پاداش: عید فطر، عید صبر و پاداش است. صبری که مسلمانان در ماه رمضان در برابر گرسنگی و تشنگی و خواهش‌های نفسانی داشتند، در این روز با پاداش الهی همراه می‌شود.

عید فطر، عید امید و نشاط است. مسلمانان با طلوع ماه شوال، امید و نشاطی دوباره در خود می‌یابند و با عزمی راسخ، در مسیر زندگی گام برمی‌دارند.

عید فطر، فرصتی برای خودسازی و دگرگونی درونی است. مسلمانان در این روز، با تأمل در اعمال و رفتار خود در ماه رمضان، به دنبال نقاط ضعف خود می‌گردند و برای ارتقای معنوی خود تلاش می‌کنند.

عید فطر، عیدی جهانی است که مسلمانان در سراسر جهان با آداب و رسوم مختلف آن را جشن می‌گیرند. این عید، نمادی از وحدت و همبستگی مسلمانان در جهان است.

عید فطر، فرصتی برای ترویج اسلام و معرفی آموزه‌های این دین الهی به جهانیان است. مسلمانان در این روز می‌توانند با اخلاق و رفتار نیکو، چهره رحمانی اسلام را به جهانیان نشان دهند.

عید فطر، عیدی پر از معنویت و شادمانی است که مسلمانان پس از یک ماه عبادت و روزه‌داری، آن را جشن می‌گیرند. این عید، فرصتی برای نو شدن، توبه و بازگشت به سوی خداوند، شکرگزاری از نعمت‌های الهی، و خودسازی است.

از فضایل و فلسفه عید فطر هرچه بگوییم کم گفته ایم.  چنانچه مطالعه فرمودید چند نکته ای را که در این مختصر به آن تاکید نمودیم عبارت است از:

1-   دیدو بازدید دوستان، عیادت بیماران ، فرستادن دعا و درود بروح اموات و گذشتگان.

2-   اطعام نیازمند.

3-   عید نمادی از وحدت مسلمانان در سراسر جهان .

4-   بجاآوردن صله رحم .  و...

سوال اینست که آیا ما اینکار ها را انجام دادیم یانه ؟

اگر صرف موضوع صله رحم را به عنوان مشت نمونه خروار قبول کنیم و این مورد را بعنوان شاخص قبول نموده و همین مورد عمل خود را با آنچه دین مقدس اسلام معیار قرار داده مقایسه کنیم، نتیجه چه خواهد بود؟

دررمضان امسال رژیم سفاک و جنایت کاراسرائیل با حامیان جنایتکارش دومیلیون مسلمان فلسطینی را تحت حملات وحشیانه از هوا و زمین قرار داده و روزانه هزاران تن را شهید و زخمی می کنند، صدها و هزاران انسان اعم از بزرگسالان و کودکان با گرسنگی و قحطی دست و گریبان هستند و ماهم عید سعید فطر را عید جهانی مسلمین میدانیم و انجام دادن صله رحم را از دساتیر دینی که بیش از حد مورد تاکید قرار گرفته است و اینک که در آغازین ماه شوال و عیدفطر قرار داریم، این سوال را با نفس خود مطرح می کنیم که : صله رحم این دستور خدا و پیامبرش را تا چه حد عملی کرده ایم. البته این مصیبت ( گرسنگی، بیکاری و در پرتگاه فقر و قحطی قرار گرفتن ) را اکثریت مردم افغانستان هم در این ماه و ماه های قبل تجربه نموده اند و این وضعیت ناگوار شان کماکان ادامه دارد، فقط امتیازکه اینجا هست اینست که حداقل امنیت نسبی وجود دارد و مردم مورد حملات هوایی قرار ندارند.

بی تفاوتی و جواب گویی در برابر مظلومیت فلسطین و ساکنین غزه برمیگردد به حا کمان جهان اسلام که با کمال جرئت اول و آخر ماه را اعلان می نمایند و فقط دستور گرفتن روزه میدهند اما برای افطار حتی سخنی هم ندارند.

مورد دیگری که میخواهم بنویسم اینست که یک ارزیابی از خود بکنیم و آن اینکه بدانیم آیا روزه و اعمالی را که در این ماه مبارک بجا اوردیم برما تاثیر مثبت داشته یا خیر ؟ باید درختم این ماه و اعمالی که بعد از پایان رمضان انجام میدهیم اعم از روابط با دوستان، همسایگان، ایتام، فقرا و از همه مهم تر اخلاق خود ما، مقایسه کنیم با قبل از رمضان. چنانجه اگر بهترشده بود بدانیم که روزه ها و اعمالی را که انجام داده ایم مورد قبول درگاه الهی قرار گرفته است یانه؟ و اگر خداینخواسته بدتر شده بود و یا حداقل " همان آش و همان کاسه " بود بدانیم که روزه ما دهن بستن و اعمال و دعا های مان لق لق زبانی بیش نبوده است.

ما امیدواریم که خداوند متعال«ج» به برکت این ماه که آنرا ماه مهمانی خودش نامیده و ماه نزول کتاب مقدسش قرآن کریم و همانگونه که وعده سپرده در این ماه در های رحمت و پذیرشش باز است. دعا ها و نماز ها و روزه ها و قرآن خواندن های همه ما را قبول فرموده ما توفیق بیشتر بندگی و انسان بودن را عنایت بفرماید. همچنان به سردمداران کشور های اسلامی هم توفیق عنایت بفرماید تا خطوط باطل نفاق و کینه وکدورت را شکسته و با وحدت و یکپارچگی به یاری مسلمانان مظلوم جهان مخصوصا مظلومین فلسطین و افغانستان بشتابند. واسلام