۱۴۰۲ مرداد ۲۱, شنبه

روایت 33

 

انسانها باعمل شان محک زده میشوند نه با گفتار شان

غلام علی صارم 

اسد1402   

BBC:

«حامد کرزی، رئیس جمهوری پیشین افغانستان در مصاحبه‌ای با خبرگزاری آسوشیتد پرس گفته که او طرحی را به حکومت طالبان در مورد آینده سیاسی افغانستان پیشنهاد کرده که شامل احیای موقت قانون اساسی دوره سلطنت محمد ظاهر، پادشاه پیشین و برگزاری لویه جرگه برای تصمیم‌گیری در مورد ایجاد حکومت فراگیر، قانون اساسی جدید و پرچم ملی افغانستان می‌شود.»

میخواهم در مورد این مروج فساد در افغانستان به نکاتی اشاره نمایم :

درنخست :

صبا به حضرت صدرالممالک از ما گوی

مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان 

1-   در دوازده سال حکومت این آدم شاهد بیشترین فساد در ادارات دولتی بودیم که در تاریخ افغانستان کاملا بیسابقه است و افغانستان را در موقعیت اول فساد در جهان قرار داد.

2-   هرآنچه از حب وطن و از فساد امریکا در افغانستان میگفت و حالا میگوید کاملا دروغ بود و هست، زیرا انسان ها با عمل شان محک زده میشوند نه با گفتارشان. کتاب « مردی با موتر سیکلش » چهره اصلی او را معرفی نموده است. در مورد جنایات امریکا و مخصوصا موضوعاتی مثل بمباران محافل خوشی مردم که یک مورد شیندند هرات بود که با عث شهادت بیش از صد نفر ازهموطنان ما دریک محفل خوشی گردید. این آدم چه عکس العملی نشان داد؟ اگر چیزی  هم گفت کاملا تصنعی بود.

3-   تاراج دارایی های دولت و مخصوصا زمین های دولتی در عصر حکومت او صورت گرفته و به اوج خود رسید و صد ها هزار جریب زمین دولتی تاراج شد. این آدم حتی یک مورد عکس العملی در این زمینه نداشت، زیرا او خود و بستگانش همه در این جنایت شریک بودند.

4-   اینک که از اشرف غنی بدگویی میکند اینهم دروغی بیش نیست، زیرا او بود که اشرف غنی را به قدرت رساند. دلیل هماهنگ بودن ایندو دلقک استعمار اینست که: بمجرد بقدرت رسیدن اشرف غنی او با یک اقدام میدان هوایی کابل را با سابقه تاریخی که داشت، بنام او ساخت، کرزی چه شاهکاری کرده بود که او اینکار را کرد؟

5-   موضوع دیگری که هماهنگی اشرف غنی و کرزی را به اثبات میرساند، تعیین برادر بیسوادش محمود کرزی به عنوان وزیر میباشد. محمود کرزی در حالیکه متهم به فساد واقع شده در کابل بانک است و بدهی اش هم مشخص، او وزیر تعیین میشود  اما شریک دیگر این جرم در زندان از بی دوایی می میرد و یکی دو نفر دیگرش زندانی می مانند .

6-   افشای پولهای که بنام افغانستان از ایران میگرفت اما حسابش بین خودش و چند نفر محدود از جمله داود زی بود و بس تا اینکه یک موردش در میدان هوایی افشا شد و کرزی با کمال بی حیایی گفت که بلی گرفتم و خرچ دفترم کردم. در حالیکه خرچ و مصارف دفترش کاملا از طریق وزارت مالیه پرداخت میشد.

7-   کرزی بخاطریکه خیانت های خودو بستگانش را که دارایی های عامه را تاراج می کردند، تحت پوشش قرار داده باشد، تاراج کنندگان دارایی های عامه را نه تنها مورد باز پرس قرار نمی داد که حتی بعضی ها را تشویق هم میکرد.

8-   کرزی در مخالف با حکم قانونی که خود توشیح کرده بود، نه تنها از ایران بلکه ازسایر سازمان های استخباراتی کشور های خارجی آنهم بشکل مرموز و بدون شفافیت و حسابدهی و بدون آنکه وزارت مالیه را در جریان بگذارد و پول متذکره را شامل بودجه ملی نماید، مصالح علیای مردم افغانستان را نا دیده گرفته حرمت، حیثیت و اعتبار عالی ترین نهاد دولت اسلامی (ریاست جمهوری) را از بین برد .(افغانستان در چنگال خونین فساد- شاآغا مجددی)

9-   در قضیه گیرآمدن داود زی او چون خودش در این معامله شریک و اصل کاره بود، داود زی را وطن دوست لقب داد. که در این مورد نیویارک تایمیز  شدیدآ انتقاد و داود زی را مورد حمله قرار داد.

10-                      حامد کرزی فاسد ترین شخص در افغانستان « نیویارک تایمز» :                            هنوز عرق شرم از جبین ملت مسلمان افغانستان بخاطر رشوه دهی ایران به رئیس شان خشک نشده بود که رسوایی دیگری برپا شدو این بار خبر اعطای پولهای غیرقانونی سازمان استخبارات امریکا«CIA» به دفتر رئیس جمهور کرزی خبر داغ نشرات جهانی گردید « نیویارک تایمز 28 اپریل 2013  »

داستان خیانت های ملی کرزی و همدستانش همان مثل معروف مثنوی و هفتاد من کاغذ است. میتوانید به کتاب افغانستان در چنگال خونین فساد نوشته محترم شاآغا مجددی که به دری و پشتو چاپ شده مطالعه بفرمایید.

اخیرآ این خاین ملی که عامل اصلی فساد در کشور است و بیست سال افغانستان را در تاریکی جهل و فساد قرار داد بازهم سخن از طرح حکومت همه شمول و قانونی اساسی زمان ظاهر شاه مفسد میزند. قانونی که نه در عصر خودش و نه حالا هیچگونه کارآیی نداشته و ندارد .

طالبان گروهی که تنها یک نیروی جنگی باشند و آمده حکومت و قدرت افغانستان را بدست گرفته اند، نیستند. بلکه این گروه جدا از داشتن نیروی جنگی دارای اندیشه و تفکر خاصی هم هستند و من یقین دارم که قانون اساسی ظاهرشاه هیچگونه همخوانی با اندیشه اینها ندارد .

سخن احمقانه دیگر این جیره خوار سازمان های استخباراتی دنیا، طرح حکومت همه شمول او است. از خودش بپرسیم که در 12 سال حکومتت که تمام نیروهای متجاوز در راس امریکا پشتیبانت بودند تا چه حد رعایت کردی؟.

من با صراحت می نویسم که آنچه را کرزی میگوید کاملا از روی منافقت و شیطنت است و بس. او عامل اصلی فساد در افغانستان است. او بزرگ ترین خیانت را به اقتصاد کشور نموده است که یک موردش قرارداد برق از ازبیکستان میباشد که صد ها میلیون دالری که به قیمت آبروی مردم بدست آمده بود در دشت و بیابان مصرف کرد.

قانونی را که در لویه جرگه به تصویب رسیده بود و در هرصفحه اش امضای رئیس لویه جرگه هم میباشد،  از مرکزلویه جرگه تا ارگ به بهانه ویرایش به 15 یا 16 قسمت آن دستبر د زده شد که صدای همه حقوق دانان کشور بلند شد. 

ماده دهم این قانون را بخاطریکه به کمپنی های خارجی موقع تصر ف بازار کشور را داده باشد با چنگ و دندان چسپید اما ماده یازده و سیزده که به خیر مردم و تجارت و سرمایه گذاری بود اصلا نخواند و یادی از آن نکرد.  دهها مرکز تولید در داخل کشور بدلیل خیانت او به همین دو ماده تعطیل گردید.

اینک بازهم مزورانه صدا بلند نموده و میخواهد فریبی را که معلوم نیست کدام بادارش برایش دستور داده؛ عملی نماید .

ما امیدواریم که مردم افغانستان این چهره ها را دقیقا شناسانی و تحت فوکس دایمی خود قرار داده وبه سخنان ایشان هرگزوقعی نگذارند، زیرا ازقدیم گفته ای داریم که «سرمه آزموده را آزمودن خطاست. و به کرزی هم نصیحت می کنم، همینکه تا هنوز به پای میز محاکمه حاضر نشدی خدایت را شکرنموده دست و چنگال هایت را که بخون این ملت آلود ه است از سر این مردم بردار. و همینکه فقط دست از سر افغانستان و مردمش برداری به خیر مردم و خودت است .

 

روایت 32

 

«دردم از خدا، گله ام از همسایه! »

غلام علی صارم

9 حوت1401

این یک ضرب المثل ما افغانستانی ها است، جمله ای در مورد ضرب المثل ها میگویند و آن اینکه: ضرب المثل ها فرهنگ یک جامعه را معرفی می کند.  من هم در این نوشته کوتاه که درارتباط اظهارات کشور همسایه مان پاکستان میباشد کوشش می کنم که از ضرب المثل های خودما استفاده کنم .

عنوان فوق هم یک ضرب المثل است . 

پاکستان که اینک دچار یک سلسله ناامنی ها گردیده و پشت سرهم به تجمعات مردمی مخصوصا در مساجد و مراکز نظامی از جانب مخالفین شان که همه پاکستانی هستند مورد حمله قرار گرفته و میگیرد. گروپ های حمله کننده همانند که روزی به کمک و همکاری خود شان به منظور بدست آوردن مقاصدی ساخته بودند و امروز برخ خود شان شمشیر کشیده اند. یعنی این هم دقیق است که میگویند :« هرکسی آن درود ، عاقبت کار که کشت »

پاکستان بخاطر منحرف کردن افکار عامه و اینکه به مردم شان بی کفایتی و عدم توانایی تامین امنیت مردم و شهر ها را توجیه کنند، چنان وانمود کردند که گویا افغانستان و طالبان حاکم دراین کشور است که این جنگجویان پاکستانی را حمایت می کنند. درحالیکه امارت اسلامی طالبان خود گرفتار یک سلسله جنجال های سیاسی و اقتصادی هستند و در همچو حالت هرگز به چنین اقدامی دست نخواهندزد .

امیر خان متقی سرپرست وزارت خارجه افغانستان جواب پاکستان را با یک ضرب المثل گفت و آن: « برف بام تان را بالای ما نیاندازید. »

اخیرآ هیآتی از پاکستان به افغانستان آمد (وزیر دفاع، رئیس سازمان اطلاعاتی یعنی آی اس آی و نماینده پاکستان در امور افغانستان ) ، اینها با معاون اقتصادی رئیس الوزار آقای ملابرادر و سرپرست وزرات دفاع جناب ملایعقوب مجاهد دیدار و ملاقات کردند.

در جریان این سفر دروازه تورخم بروی مسافرین و کالا های تجارتی و ترانزیتی دوطرف هم بسته و در این ساحه یک شب برخورد مسلحانه هم رخ داد که طبعا این برخورد برای دوطرف کشته و زخمی هم داشته است که آنرا از طریق رسانه ها اعلان نکردند و این یک امرطبیعی است و بقول معروف« در جنگ نان و حلوا بخش نمی شود» بهر صورت این یک امر تاسف بار است .

در قسمت آمدن این هیات بعضا گفته شده که : هیآت مذکور برای حل مشکلات تاجران آمده است. ما گرچه در جریان واقعیت های این سفر نیستیم اما بقول برادر ترکمن ما « ماهم کم کم فارسی بلیور» اینرا با توجه به عرف دیپلوماتیک گفته میتوانیم که پاکستانی در حالی که در امور تجارت و اقتصاد مسئولینی دارد برای حل مشکلات تاجرانش وزیر دفاع و رئیس آی اس آی  نخواهند پرداخت زیرا این موضوع به ایشان ارتباط ندارد و اینکه گفته میشود این یک هیآت اقتصادی بوده قابل قبول نیست .

برداشت ما این است که حتما بحث بحث امنیتی بوده است .

برطبق نوشته های بعضی از شبکه ها بین وزیردفاع افغانستان و رئیس آی اس آی برخورد لفظی هم صورت گرفته است. رئیس آی اس آی گفته که طالبان پاکستان در خاک افغانستان پایگاه دارند اگر شما جلو اینها را نگیرید ما در داخل افغانستان عملیات می کنیم.  وزیر دفاع افغانستان جناب ملایعقوب به جوابش گفته که افغانستان بی صاحب نیست و دنیا شاهد است که برسر امریکا چه آمد.

این سخن منبع رسمی ندارد. اما چنانچه اگر راست باشد باید به وزیر دفاع جناب ملایعقوب هزار آفرین گفت و از ایشان اعلان پشتیبانی باید کرد.

همانگونه که عرض شد پاکستان دقیقا در پی انحراف افکارعامه است و میخواهند اینگونه ضعف های ناشی از اختلافات درونی خود را توجیه نمایند .

پاکستان باید بداند که دیگر آن محبوبیتی که در بین مردم افغانستان داشت مخصوصا در دوران جهاد با روسها، امروز نه تنها آن محبوبیت را ندارد بلکه با این گونه برخورد ها، موجی از کینه و نفرت را در دل مردم افغانستان ایجاد کرده اند.

پاکستان با کشور ما افغانستان 2200کیلومتر مرز دارد که از تمام این فاصله امکان رفت و آمد موجود است و دوطرف این مرز هم کسانی زندگی میکنند که اکثرآ با هم خویشاندی دارند. دیگر آنزمان گذشته که پاکستان بگوید که دستش بالاتر است و این افغانستان است که در طول این مرز آسیب پذیر است. زیرا همانگونه که اگر افغانستان در طول این مرز آسیب پذیر است، پاکستان نیز آسیب پذیر می باشد.

از بسته شدن بنادر تنها افغانستان متضرر نخواهد شد؛ بلکه بیشترین ضرر متوجه پاکستان خواهد شد، زیرا پاکستان برای فروش کالا های تجارتی خود تنها آسیای میانه را دارد که جزاز طریق افغانستان راه دیگری ندارد. اما افغانستان برای واردات و صادرات خود حداقل هفت مسیر باز دیگر را دارد. اگر ذغال سنگ افغانستان در پاکستان فروخته نشود دهها خریدار دیگر دارد. هم اکنون هم مهم ترین اقلام وارداتی افغانستان (مواد نفتی و گازمایع و آردو...) از پاکستان نمی آید.

ما برای پاکستان اینرا با وضاحت می گوییم که اینگونه برخورد ها ( خاله خاله بیا جنگ بزورکنیم ) به نفع نیست. مطمئن باشندکه هیچگاهی مردم افغانستان تسلیم زور و فشار نخواهند شد. با مردم و حکومت افغانستان برخورد سالم و عقلانی را در پیش گیرید، به قول مردم ما « همسایه بازار همسایه است »

اینرا نیز تذکر میدهیم که همانگونه که ما به منافع ملی وقوانین همه کشور ها،  مخصوصا همسایه ها احترام می گذاریم همین گونه از سایر کشور ها و همسایه ها نیز این توقع را داریم که به منافع ملی و ارزشهای دینی و ملی ما هم احترام بگذارند یعنی « صدا از دو دست می آید » خواست های یکطرفه از ما برای تک تک مردم این کشور قابل قبول نبوده و نیست. ما میخواهیم روابط سیاسی توآم با عقلانیت و دوجانبه و بالمثل با همه داشته باشیم، زیرا دنیای سیاست دنیای « بده و بگیر» با بقول ایرانی ها « بده و بستان » و یا بقول پاکستانی ها « دیدو ، لیلو» هست.  امیدوارم در این ارتباط صبر و حوصله افغانستانی ها را بیش از این امتحان نکنیدزیرا بقول معروف ما در وضعیت بد اقتصادی و محصور از هرجناج قرار داریم یعنی به اصطلاح عامه مردم « کارت به استخوان رسیده است .»  گزارشهای که از وضعیت اقتصادی مردم از طریق ملل متحد به نشر می رسد واقعا نگران کننده است. اگر فشار ها زیاد شد بدانید که : « آدم برهنه از آب نمی ترسد.» وچنانچه اگر خود به مرحله ای رسیده اید از اتخاذ تصمیم عاقلانه عاجز ماندید ما به عنوان برادر شما را همکاری خواهیم کرد. والسلام

۱۴۰۲ مرداد ۱۳, جمعه

روایت 31

 

پاکستان از افغانستان چه میخواهد؟

غلام علی صارم 

13 اسد 1402

تا سال 1947 ميلادي كشوري بنام پاكستان در نقشه سياسي دنيا وجود نداشت، اين سرزمين جز شبه قاره هند تحت استعمار انگليس قرار داشت و در اثر معاهدات 1838 لاهور، 1879 گندمك، 1893 ديورند ،1919 راولپندي و 1921 كابل كه بر افغانستان از جانب انگليس ها تحميل شد ، قسمت هاي از سرحدات افغانستان نيز جزآن گرديد.

در شروع جنگ دوم جهاني انگليس ها آزادي هند را مورد بررسي قرار دادند و طرح آزادي اين سرزمين را بدو كشور هندوستان  و پاكستان ريختند.

در سال 1947 لاردلوي مونت بيتن طرح تقسيم هند را بدو كشور هندو پاكستان اعلان نمود.

تا اين زمان افغانستان عكس العملي در اين موضوع از خود نشان ندادولي اعتراضات جمعي از روشنفكران افغانستان مبني بر ضايع شدن حق اين كشور، باعث شد تاحكومت افغانستان ياداشت اعتراضيه خود را بتاريخ 13جون 1947 به سفارت انگليس در كابل تحويل بدهد.

در قسمت پشتون هاي سرحدي انگليس ها از آنها طي راي گيري خواسته بودند كه با  هند يكجا مي شوند و يابا پاكستان ، ولي اينكه آزاد و مستقل مي مانند و يا به افغانستان مي پيوندند ، سوالي به عمل نيامد. بالاخره اين مناطق جدا از افغانستان باقي ماند و قدرت سياسي هند هم بتاريخ 15 اگست همان سال (1947) بدو كشور هند و پاكستان تحويل داده شد.

از جانب افغانستان چه از ناحیه حکومت و چه از ناحیه آنعده افرادی که به قومیت و قدرت قومی و حاکمیت قومی فکر می کنند سالهاست که به این موضوع دامن زده شده است . چنانچه دربالا مطالعه فرمودید همین مدعیان پشتونستان صرف یکبار یاداشت اعتراضیه خود را آنهم به سفارت انگلیس در افغانستان ارائه داشته اند اما اینکه به عنوان اعتراض به ملل متحد و سایر مجامع بین المللی مراجعه کرده و یا مکتوبی فرستاده باشند، هرگز!

طی هفتاد و سه سالی که از ماجرای تقسیم شبه قاره هند بدوکشور هندو پاکستان می گذرد این تنش بین افغانستان و پاکستان وجود داشته ، گاهی تاسرحد اشغال و به آتش کشیدن سفارت خانه ها و بیرق های همدیگر و حتی قتل وزخمی شدن دیپلمات ها پیش رفته و بعد با میانجی گری هایی این موضوعات تا حدی حل و تنش ها کاهش یافته است ، ولیکن تنش ها بصورت کج دارو مریز بوده و هست. تا اینجال که حتی به تجارت و صادرات همدیگر ضربه می زنند.

باید اذعان داشت که در کلیه بخش های این مخالفت ها اعم از اقتصادی، سیاسی و..... فقط مردم افغانستان و پاکستان بوده اند که خسارت پرداخته اند.  بحث در مورد اختلاف مردم افغانستان و پاکستان عملا و کاملا به اعتقاد ما منتفی است ، مردم اختلاف نداشته و همین حالا هم ندارند.  اختلاف اختلاف سیاسیون است .

امروز دنیا همه معترفند براینکه پاکستان کشوری است که لانه های تروریسم و تروریسم پروری در آن وجود دارد ، حتی حامی اصلی آن (امریکا) بار بار اینرا گفته و تکرارهم نموده است .

کشوری که از تروریسم پروری و صدور تروریسم از پاکستان بیشتر متضرر گردیده و می گردد ، افغانستان است . و از طرفی امریکا هم در استراتیژی اش در افغانستان ناکام بوده و در جنگ موجود کاملا شکست خورده و شکستش هم بحدی که با گروهی که سالها آنها را تروریست میخواند و آنها هم مسئولیت همه حملات را به عهده گرفته و میگیرند.  با ایشان گرد میز مذاکره نشسته و همراه با همین ها ، بقول خودشان تروریسم بین المللی توافق نامه امضا کردند.

به باور ما اینها همه نیرنگ های پاکستان است که از امریکا هم بنام صلح و هم بنام مبارزه با تروریسم پول می گیرند.

خوب است که توقعات را مورد بحث قرار بدهیم :

افغانستان و پاکستان با توجه به مرز طولانی که اکثرا در امتداد آن در دوطرف خط سرحدی اقوام و قبایلی زندگی می کنند که با هم روابط خویشاوندی و خانوادگی دارند، با این حساب اینها به یک صلح پایداری و رفتار صمیمانه نیازدارند.  اما با تاسف که پاکستان از حدودچهار دهه به اینطرف تمام تلاشش این بوده که آتش جنگ در این کشور شعله ور و به نحوی در این کشور حاکمیت داشته باشند.

افغانستان همیشه خواست های خود را با صراحت از پاکستان مطرح نموده ، خواست افغانستان موارد ذیل بوده وهست : صلح دایمی و پایدار، حفظ روابط حسنه و احترام متقابل ، عدم مداخله در امورد داخلی اش ، احترام به حاکمیت ملی همدیگر، حفظ و توسعه روابط اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و... با حفظ احترام متقابل به حاکمیت ملی و تمامیت عرضی همدیگرو...

اما پاکستان هیچگاهی خواست خویش را مثل افغانستان به صراحت مطرح نکرده است ، ولی آنچه را ما میتوانیم از عملکرد پاکستان نسبت به افغانستان و مردمش بدانیم موارد ذیل است که بصورت خلاصه بیان داشته و به نتیجه گیری آن می پردازیم:

n     در دوران جهاد مردم افغانستان که اکثر کشور های دنیا اقدام به یک سلسله کمک های انسان دوستانه نمودند، اما تمام این کمک های را در گام نخست پاکستان دریافت نموده و بعد به اصطلاح «از گاو غدوت » به مهاجرین افغانستان میدادند، البته رهبران احزاب و بزرگان قومی هم از این خیانت بی بهره نبودند. این کمک ها بعداز سال ۱۳۸۱و حادثه یازدهم سپتامبر کاملا در مسیر خلاف مسیر قبلی اش که پاکستان بود قرار گرفت. گرچه کمک های جهانی بعد از ۱۳۸۱ هم بدسترس مردم و مستحقین اصلی در افغانستان قرار نگرفت، اما شیوه تاراج فرق کرد، در آن دوره پاکستان و جمعی از رهبران و اربابان ، اما در این دوره تکنوکرات های غرب زده، نیکتایی داران مرتجع و جمعی انجو کارهای پروژه ای تحت عناوین مختلف این کمک ها را تاراج کردند.  آنچه باعث رفتار سوء و کینه توزانه پاکستان در برابر افغانستان گردید یکی همین مورد است که چرا این کمک ها از مجرای پاکستان به افغانستان صورت نگیرد.

n     بحث دیگر گسترش روابط اقتصادی،سیاسی، نظامی و... افغانستان و هند است که باعث تحریک احساسات نظامیان پاکستان گردید. هند و پاکستان گرچه دهها و شاید هم صد ها سال قبل از جدایی و تقسیم شدن بدوکشور گرفتار یک سلسله اختلافات عقیدتی بودند اما بعد از جدایی و قتل عام های که دراین مرحله صورت گرفت این کینه را عمیق تر از گذشته ها گردید.  تا حدی که درپی این اختلاف تبلیغات سوء ترور ها و جنگ های تمام عیار و لشکر کشی های نظامی هم صورت گرفته که در یک جنگ زمانی که ذوالفقار علی بوتو وزیر خارجه بود، در درگیریی که سه روز دوام کرد بیش از نود هزار سرباز پاکستان را هندی ها اسیر گرفتند . بحث اینجاست که روابط خصمانه هند و پاکستان، موضوع آب جهلوم و چناب و سهمیه آب اندوس به بهانه آزادی مردم کشمیر از حساسیت فوق العاده برخوردار است. با اینحال پاکستان با تربیه و تجهیز تروریسم همه روزه به اخلال امنیت افغانستان می پردازد . افغانستان هم کشوری که بیش از چهار دهه است که گرفتار جنگ و بی امنیتی است مخصوصا از جانب پاکستان که اینک برخورد نا متعارف و برخلاف اصول همسایه داری پاکستان در برابر مردم و کشور افغانستان یک ادعا نیست بلکه این قضیه در دنیا منکر ندارد. اولا از بزرگان پاکستان می پرسیم که : در حالیکه لحظه ای از مشتعل نگهداشتن آتش جنگ و بی امنیتی و خراب کردن خانه های مردم افغانستان غافل نیستید ، اگر شما بجای این مردم مظلوم می بودید ارتباطات خویش را با کشور های خارجی چگونه تنظیم می کردید؟  و در گام نخست با کدام یک از کشور های خارجی روابط دوستانه برقرار می کردید؟ پاکستان باید بداند که دوستی افغانستان با هند چنانچه اگر برخورد های پاکستان کماکان ادامه یابد، یک امرطبیعی است .  شما وقتی بروی کشور همسایه تان که چندین دهه به اینطرف گرفتار جنگ است و از خیرات ورکت جهاد مردم افغانستان اکثرشهر های تان آباد شد، صاحب تجهیزات و سلاح های مدرن شدید وصدها مورد دیگر که اسم نمی بریم، زیرساخت های اقتصادی اش از بین رفته و شما هم همسایه ای که طولانی ترین مرز را که از هرنقطه اش امکان عبور و مرور است با آن دارید، مرز را می بندید و بجای مواد خوراکه که از ضروریات اولیه این مردم است برای شان کینه و نفرت می فرستید، بناء دوستی و تامین ارتباط با دشمن اصلی تان که هند است برای افغانستان یک امر عادی ، طبیعی و یک سیاست عاقلانه میباشد.  واقعا اگر ما در موقعیت شما و شما در موقعیت ما می بودید یقینا ما این حق را به شما میدادیم .  شما در حالیکه میدانید روابط افغانستان با هند به منظور و هدف بی احترامی به حاکمیت ملی شما نیست ولی با یک گمانه زنی واهی شما از ریختن خون صد هاوهزارها انسان در یک روز ابا نورزید و اسم جمهوری تان هم پسوند اسلامی دارد. ازاین وضعیت باید عمیقا اظهار تاسف نمود.

n     پاکستان بار بار امریکا را در راستای مبارزه با تروریسم فریب داده است . در اوایل حکومت ترامپ که پاکستان را لانه تروریسم خواند ه و یک سلسله تحریم ها را هم علیه این کشور وضع کرد. پاکستان فورا یک سلسله دید و باز دید ها را با کشور های منطقه که در رقابت با امریکا قرار دارند مثل چین ، روسیه و ایران آغاز کرد. دیری نگذشت که نه تنها محدودیت های وضع شده منتفی گردید بلکه هفتصد میلیون دالر کمک هم از امریکا دریافت کرد. سوال اینجاست: اینک که امریکا با طالبان توافقنامه صلح را امضا نموده که همکاری پاکستان را در این توافقنامه نمیتوان نادیده گرفت و یکی از مواردی که در توافقنامه ذکر شده موضوع کاهش خشونت است که متاسفانه بعد از امضای توافقنامه نه تنها خشو نت کاش نیافته بلکه چند برابر هم شده . پاکستان  در این مرحله بازهم آنگونه که عملا مشاهده میشود طالبان را خصمانه نشانه گرفته و میخواهد اینرا بدنیا نشان بدهد که افغانستان مرکز تروریسم و حکومت این کشور حامی تروریسم است و سخنان حنا ربانی وزیر دولت در امور خارجه پاکستان مبنی براینکه افغانها در نا امنی پاکستان دست دارند ، شاهد این مدعا میباشد. . 

n     موارد دیگری هم هست که بیانگر نیات متاسفانه غیراصولی  پاکستان نسبت به افغانستان و مردمش میباشد اما بیش از این نوشته حاضر ظرفیت آنرا ندارد، میگذاریم آنرا به نوشته های بعدی.  اما در یک نتیجه گیری میخواهم در چند جمله کوتاه از آنچه گفته آمدیم متذکر شوم :‌

-        مشکل باید با پاکستان بصورت عمیق حل شود . زیرا موقعیت هردو کشور و روابط تجارتی و اقتصادی و اجتماعی و خونی و قومی این ضرورت را محرز می نماید.

-        به پاکستان بصورت جدی گفته شود که همانگونه که ما به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی شما احترام داریم، از شما هم این توقع را داریم که نسبت به حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و استقلال سیاسی ما بی احترامی نکنید .

-        به پاکستان اطمینان داده شود که از خاک افغانستان علیه حاکمیت ملی و استقلال پاکستان هرگزکسی استفاده نخواهد توانست .

-        روابط اقتصادی، تجارتی و ترانزیتی بصورت کاملا نورمال کماکان بدور از همه مسایل سیاسی و بدوراز تشویش های امنیتی با تضمین وزارت های داخله هردوکشور صورت گیرد.

تاکید می نمایم که حل مسایل افغانستان و پاکستان یک ضرورت است که با نخبه های از هردو کشورکه واقعا علاقه مند صلح و همزیستی برادرانه باشند در جهت تدوین یک استراتیژی قابل قبول برای هردو طرف اقدام عملی صورت گیرد . والسلام