۱۴۰۲ مرداد ۱۳, جمعه

روایت 31

 

پاکستان از افغانستان چه میخواهد؟

غلام علی صارم 

13 اسد 1402

تا سال 1947 ميلادي كشوري بنام پاكستان در نقشه سياسي دنيا وجود نداشت، اين سرزمين جز شبه قاره هند تحت استعمار انگليس قرار داشت و در اثر معاهدات 1838 لاهور، 1879 گندمك، 1893 ديورند ،1919 راولپندي و 1921 كابل كه بر افغانستان از جانب انگليس ها تحميل شد ، قسمت هاي از سرحدات افغانستان نيز جزآن گرديد.

در شروع جنگ دوم جهاني انگليس ها آزادي هند را مورد بررسي قرار دادند و طرح آزادي اين سرزمين را بدو كشور هندوستان  و پاكستان ريختند.

در سال 1947 لاردلوي مونت بيتن طرح تقسيم هند را بدو كشور هندو پاكستان اعلان نمود.

تا اين زمان افغانستان عكس العملي در اين موضوع از خود نشان ندادولي اعتراضات جمعي از روشنفكران افغانستان مبني بر ضايع شدن حق اين كشور، باعث شد تاحكومت افغانستان ياداشت اعتراضيه خود را بتاريخ 13جون 1947 به سفارت انگليس در كابل تحويل بدهد.

در قسمت پشتون هاي سرحدي انگليس ها از آنها طي راي گيري خواسته بودند كه با  هند يكجا مي شوند و يابا پاكستان ، ولي اينكه آزاد و مستقل مي مانند و يا به افغانستان مي پيوندند ، سوالي به عمل نيامد. بالاخره اين مناطق جدا از افغانستان باقي ماند و قدرت سياسي هند هم بتاريخ 15 اگست همان سال (1947) بدو كشور هند و پاكستان تحويل داده شد.

از جانب افغانستان چه از ناحیه حکومت و چه از ناحیه آنعده افرادی که به قومیت و قدرت قومی و حاکمیت قومی فکر می کنند سالهاست که به این موضوع دامن زده شده است . چنانچه دربالا مطالعه فرمودید همین مدعیان پشتونستان صرف یکبار یاداشت اعتراضیه خود را آنهم به سفارت انگلیس در افغانستان ارائه داشته اند اما اینکه به عنوان اعتراض به ملل متحد و سایر مجامع بین المللی مراجعه کرده و یا مکتوبی فرستاده باشند، هرگز!

طی هفتاد و سه سالی که از ماجرای تقسیم شبه قاره هند بدوکشور هندو پاکستان می گذرد این تنش بین افغانستان و پاکستان وجود داشته ، گاهی تاسرحد اشغال و به آتش کشیدن سفارت خانه ها و بیرق های همدیگر و حتی قتل وزخمی شدن دیپلمات ها پیش رفته و بعد با میانجی گری هایی این موضوعات تا حدی حل و تنش ها کاهش یافته است ، ولیکن تنش ها بصورت کج دارو مریز بوده و هست. تا اینجال که حتی به تجارت و صادرات همدیگر ضربه می زنند.

باید اذعان داشت که در کلیه بخش های این مخالفت ها اعم از اقتصادی، سیاسی و..... فقط مردم افغانستان و پاکستان بوده اند که خسارت پرداخته اند.  بحث در مورد اختلاف مردم افغانستان و پاکستان عملا و کاملا به اعتقاد ما منتفی است ، مردم اختلاف نداشته و همین حالا هم ندارند.  اختلاف اختلاف سیاسیون است .

امروز دنیا همه معترفند براینکه پاکستان کشوری است که لانه های تروریسم و تروریسم پروری در آن وجود دارد ، حتی حامی اصلی آن (امریکا) بار بار اینرا گفته و تکرارهم نموده است .

کشوری که از تروریسم پروری و صدور تروریسم از پاکستان بیشتر متضرر گردیده و می گردد ، افغانستان است . و از طرفی امریکا هم در استراتیژی اش در افغانستان ناکام بوده و در جنگ موجود کاملا شکست خورده و شکستش هم بحدی که با گروهی که سالها آنها را تروریست میخواند و آنها هم مسئولیت همه حملات را به عهده گرفته و میگیرند.  با ایشان گرد میز مذاکره نشسته و همراه با همین ها ، بقول خودشان تروریسم بین المللی توافق نامه امضا کردند.

به باور ما اینها همه نیرنگ های پاکستان است که از امریکا هم بنام صلح و هم بنام مبارزه با تروریسم پول می گیرند.

خوب است که توقعات را مورد بحث قرار بدهیم :

افغانستان و پاکستان با توجه به مرز طولانی که اکثرا در امتداد آن در دوطرف خط سرحدی اقوام و قبایلی زندگی می کنند که با هم روابط خویشاوندی و خانوادگی دارند، با این حساب اینها به یک صلح پایداری و رفتار صمیمانه نیازدارند.  اما با تاسف که پاکستان از حدودچهار دهه به اینطرف تمام تلاشش این بوده که آتش جنگ در این کشور شعله ور و به نحوی در این کشور حاکمیت داشته باشند.

افغانستان همیشه خواست های خود را با صراحت از پاکستان مطرح نموده ، خواست افغانستان موارد ذیل بوده وهست : صلح دایمی و پایدار، حفظ روابط حسنه و احترام متقابل ، عدم مداخله در امورد داخلی اش ، احترام به حاکمیت ملی همدیگر، حفظ و توسعه روابط اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و... با حفظ احترام متقابل به حاکمیت ملی و تمامیت عرضی همدیگرو...

اما پاکستان هیچگاهی خواست خویش را مثل افغانستان به صراحت مطرح نکرده است ، ولی آنچه را ما میتوانیم از عملکرد پاکستان نسبت به افغانستان و مردمش بدانیم موارد ذیل است که بصورت خلاصه بیان داشته و به نتیجه گیری آن می پردازیم:

n     در دوران جهاد مردم افغانستان که اکثر کشور های دنیا اقدام به یک سلسله کمک های انسان دوستانه نمودند، اما تمام این کمک های را در گام نخست پاکستان دریافت نموده و بعد به اصطلاح «از گاو غدوت » به مهاجرین افغانستان میدادند، البته رهبران احزاب و بزرگان قومی هم از این خیانت بی بهره نبودند. این کمک ها بعداز سال ۱۳۸۱و حادثه یازدهم سپتامبر کاملا در مسیر خلاف مسیر قبلی اش که پاکستان بود قرار گرفت. گرچه کمک های جهانی بعد از ۱۳۸۱ هم بدسترس مردم و مستحقین اصلی در افغانستان قرار نگرفت، اما شیوه تاراج فرق کرد، در آن دوره پاکستان و جمعی از رهبران و اربابان ، اما در این دوره تکنوکرات های غرب زده، نیکتایی داران مرتجع و جمعی انجو کارهای پروژه ای تحت عناوین مختلف این کمک ها را تاراج کردند.  آنچه باعث رفتار سوء و کینه توزانه پاکستان در برابر افغانستان گردید یکی همین مورد است که چرا این کمک ها از مجرای پاکستان به افغانستان صورت نگیرد.

n     بحث دیگر گسترش روابط اقتصادی،سیاسی، نظامی و... افغانستان و هند است که باعث تحریک احساسات نظامیان پاکستان گردید. هند و پاکستان گرچه دهها و شاید هم صد ها سال قبل از جدایی و تقسیم شدن بدوکشور گرفتار یک سلسله اختلافات عقیدتی بودند اما بعد از جدایی و قتل عام های که دراین مرحله صورت گرفت این کینه را عمیق تر از گذشته ها گردید.  تا حدی که درپی این اختلاف تبلیغات سوء ترور ها و جنگ های تمام عیار و لشکر کشی های نظامی هم صورت گرفته که در یک جنگ زمانی که ذوالفقار علی بوتو وزیر خارجه بود، در درگیریی که سه روز دوام کرد بیش از نود هزار سرباز پاکستان را هندی ها اسیر گرفتند . بحث اینجاست که روابط خصمانه هند و پاکستان، موضوع آب جهلوم و چناب و سهمیه آب اندوس به بهانه آزادی مردم کشمیر از حساسیت فوق العاده برخوردار است. با اینحال پاکستان با تربیه و تجهیز تروریسم همه روزه به اخلال امنیت افغانستان می پردازد . افغانستان هم کشوری که بیش از چهار دهه است که گرفتار جنگ و بی امنیتی است مخصوصا از جانب پاکستان که اینک برخورد نا متعارف و برخلاف اصول همسایه داری پاکستان در برابر مردم و کشور افغانستان یک ادعا نیست بلکه این قضیه در دنیا منکر ندارد. اولا از بزرگان پاکستان می پرسیم که : در حالیکه لحظه ای از مشتعل نگهداشتن آتش جنگ و بی امنیتی و خراب کردن خانه های مردم افغانستان غافل نیستید ، اگر شما بجای این مردم مظلوم می بودید ارتباطات خویش را با کشور های خارجی چگونه تنظیم می کردید؟  و در گام نخست با کدام یک از کشور های خارجی روابط دوستانه برقرار می کردید؟ پاکستان باید بداند که دوستی افغانستان با هند چنانچه اگر برخورد های پاکستان کماکان ادامه یابد، یک امرطبیعی است .  شما وقتی بروی کشور همسایه تان که چندین دهه به اینطرف گرفتار جنگ است و از خیرات ورکت جهاد مردم افغانستان اکثرشهر های تان آباد شد، صاحب تجهیزات و سلاح های مدرن شدید وصدها مورد دیگر که اسم نمی بریم، زیرساخت های اقتصادی اش از بین رفته و شما هم همسایه ای که طولانی ترین مرز را که از هرنقطه اش امکان عبور و مرور است با آن دارید، مرز را می بندید و بجای مواد خوراکه که از ضروریات اولیه این مردم است برای شان کینه و نفرت می فرستید، بناء دوستی و تامین ارتباط با دشمن اصلی تان که هند است برای افغانستان یک امر عادی ، طبیعی و یک سیاست عاقلانه میباشد.  واقعا اگر ما در موقعیت شما و شما در موقعیت ما می بودید یقینا ما این حق را به شما میدادیم .  شما در حالیکه میدانید روابط افغانستان با هند به منظور و هدف بی احترامی به حاکمیت ملی شما نیست ولی با یک گمانه زنی واهی شما از ریختن خون صد هاوهزارها انسان در یک روز ابا نورزید و اسم جمهوری تان هم پسوند اسلامی دارد. ازاین وضعیت باید عمیقا اظهار تاسف نمود.

n     پاکستان بار بار امریکا را در راستای مبارزه با تروریسم فریب داده است . در اوایل حکومت ترامپ که پاکستان را لانه تروریسم خواند ه و یک سلسله تحریم ها را هم علیه این کشور وضع کرد. پاکستان فورا یک سلسله دید و باز دید ها را با کشور های منطقه که در رقابت با امریکا قرار دارند مثل چین ، روسیه و ایران آغاز کرد. دیری نگذشت که نه تنها محدودیت های وضع شده منتفی گردید بلکه هفتصد میلیون دالر کمک هم از امریکا دریافت کرد. سوال اینجاست: اینک که امریکا با طالبان توافقنامه صلح را امضا نموده که همکاری پاکستان را در این توافقنامه نمیتوان نادیده گرفت و یکی از مواردی که در توافقنامه ذکر شده موضوع کاهش خشونت است که متاسفانه بعد از امضای توافقنامه نه تنها خشو نت کاش نیافته بلکه چند برابر هم شده . پاکستان  در این مرحله بازهم آنگونه که عملا مشاهده میشود طالبان را خصمانه نشانه گرفته و میخواهد اینرا بدنیا نشان بدهد که افغانستان مرکز تروریسم و حکومت این کشور حامی تروریسم است و سخنان حنا ربانی وزیر دولت در امور خارجه پاکستان مبنی براینکه افغانها در نا امنی پاکستان دست دارند ، شاهد این مدعا میباشد. . 

n     موارد دیگری هم هست که بیانگر نیات متاسفانه غیراصولی  پاکستان نسبت به افغانستان و مردمش میباشد اما بیش از این نوشته حاضر ظرفیت آنرا ندارد، میگذاریم آنرا به نوشته های بعدی.  اما در یک نتیجه گیری میخواهم در چند جمله کوتاه از آنچه گفته آمدیم متذکر شوم :‌

-        مشکل باید با پاکستان بصورت عمیق حل شود . زیرا موقعیت هردو کشور و روابط تجارتی و اقتصادی و اجتماعی و خونی و قومی این ضرورت را محرز می نماید.

-        به پاکستان بصورت جدی گفته شود که همانگونه که ما به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی شما احترام داریم، از شما هم این توقع را داریم که نسبت به حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و استقلال سیاسی ما بی احترامی نکنید .

-        به پاکستان اطمینان داده شود که از خاک افغانستان علیه حاکمیت ملی و استقلال پاکستان هرگزکسی استفاده نخواهد توانست .

-        روابط اقتصادی، تجارتی و ترانزیتی بصورت کاملا نورمال کماکان بدور از همه مسایل سیاسی و بدوراز تشویش های امنیتی با تضمین وزارت های داخله هردوکشور صورت گیرد.

تاکید می نمایم که حل مسایل افغانستان و پاکستان یک ضرورت است که با نخبه های از هردو کشورکه واقعا علاقه مند صلح و همزیستی برادرانه باشند در جهت تدوین یک استراتیژی قابل قبول برای هردو طرف اقدام عملی صورت گیرد . والسلام     

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر