۱۳۹۹ مهر ۴, جمعه

پنجم میزان یادآور خاطره شیرین محو یک جنایت کار-

 

نجیب آخرین مهره فساد کمونیزم در افغانستان
غلام علی صارم- 
آخرین مهره کمونیستها در افغانستان جاسوس معلوم الحال کا جی بی ( داکتر نجیب) بود که باخوش خدمتی به باداران خود و امتحان موفق در کشتار و شکنجه بی گناهان ، با کنار زدن ببرک کارمل قدرت را بدست گرفت.
تاریخ جنایات نجیب چه قبل از اینکه قدرت کشور را بدست بگیرد مخصوصأ در زمانی که رئیس اداره بدنام خاد بود، داستانی نیست که به یک کتاب و دو کتاب خلاصه شود ، چه رسید به این نوشته مختصر .  عصر حکومت نجیب نیزهمچون اسلاف مزدور و خود فروخته و بدنامش همراه بود با هزاران جنایت و خونریزی .
سال 1371 زوال این شجره خبیثه فرارسید  و نجیب بعداز آنکه عساکر خودش در میدان هوایی مانع فرارش گردیدند ، در برگشت بدفتر ملل متحد پناهنده شد.
بقایای حزب بدنام او با استفاده از عفو عمومی که احزاب مجاهدین اعلان کرده بودند، آمدند و به گروه های مجاهدین پناه بردند.  باید متذکر شویم که عفو عمومی بزرگترین خیانت به خون شهدای میلیونی کشور بود که رهبران گروه ها بخاطر تیره ساختن سیاهی لشکر اعلان کردند و گروه های جهادی را با وجود اینها گرفتار نفاق نمودند. این البته عقیده ماست زیرا ما درهر صورت تطبیق عدالت را معتقدیم ، عفو مجرم را تقویت  فساد و بی بندو باری میدانیم :
ترحم بر پلنگ تیز دندان
ستم کاری بود برگوسفندان
وقتی زباله های مارکسیزم بنام قوم و طایفه وارد گروه های مجاهدین گردیدند، دریافتند که در بین اینها ، هستند کسانی که با عفو عمومی اعلان شده مخالفند و خواهان تطبیق عدالت .
اینکه مخالفت خود را با عفو عمومی بیان میداریم  به این معنی نیست که ما روحیه انتقام جویی داشته و برخلاف کلیه موازین شرعی و حقوقی در پی انتقام گیری باشیم ، مخالفت ما باعفو عمومی بدین لحاظ است که با اینکار عدالت پامال و حق هزاران یتیم پدر ازدست داده و مادران فرزند از دست داده ضایع گردیده است .
یکی از اعضای کمیته مرکزی حزب بدنام دیموکراتیک خلق افغانستان و بعد ها بنام حزب وطن  ، از اهالی  ولایت میدان در یکی از مجالس خصوصی در مشهد ایران گفته بود که ما بقای خود را در نفاق و جنگ داخلی مجاهدین دیدیم و از این رو از طریق احزاب مختلف دست بیک سلسله اقداماتی زدیم  تااین آتش (جنگ های داخلی) رامشتعل ساختیم.
البته جنگها و نفاق در بین اقشار مختلف جامعه بستگی به یک سلسله عوامل خارجی هم داشت که آنرا میتوان از مهم ترین عوامل آن به حساب آورد . اما تلاش زباله های مارکسیزم در جهت روشن ساختن آتش جنگ های داخلی گام نخست آن بودهمانگونه که ایشان در هفت ثور 1357 آغازگر هزاران جنایت گردیدند،  بعداز شکست حکومت دست نشانده شان در حالیکه عفو شده بودند ، با خبث طینتی که همراه شان بود دست از جنایت نکشیدند.
بقایای این زباله ها که امروز با عناوین مختلف بازهم  دست بکار گردیده اند ، از آنجاییکه اکثریت اینها چهره های شناخته  شده و مفسدین معلوم الحال هستند، و مردم هم با  ایشان آشنایی دارند، چون خود نمی توانند اظهار نظر کنند و یا سخنی به مردم داشته باشند ، سخنانی که میدانند بعضأ مورد توجه قرار می گیرد ، گردآورده و آنرا بنام کسی که سالهای سال را با دهشت و خونریزی گذرانده و قاتلی بیش نبوده (نجیب) یاد آور می شوند ، گفته می شود در دورانی که او رئیس اداره بدنام خاد بوده هزاران انسان بیگناه را منباب امتحان با مشت زده و کشته
گاهی تحت عنوان کار فرهنگی ، گاهی هم تحت عنوان بنیادی بنام او ، میخواهند یکبار دیگر نقاب از چهره برداشته ودست به اعمال ننگینی که در سال 1357 زده بودند و افغانستان را به خاک و خون کشاندند ، کشور را به ویرانه تبدیل نمایند..درحالیکه این کار محال است .
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه تست
عرض خود می بری و زحمت ما میداری
علتی که اینها اسم داکتر نجیب را پوشش قرار میدهند بدین لحاظ نیست که مردم افغانستان علاقه مند او هستند  و او را دوست دارند، علت این است که مردم افغانستان با همان شیوه عیاری خود شان و با این اصطلاح قدیم خود که: بالای مرده شمشیر کشیدن نامردی است) پابند هستندو الا همه میدانند که نجیب بادیگارد ببرک کارمل بود و هیچ گونه توانایی علمی نداشت، بیانیه  ها و سخنرانی هایش همه از قبل توسط دیگران نوشته می شد و او آنرا میخواند .  
مردم نجیب رامی شناختند و باور داشتند که او یک وطن فروش و دست نشانده کا جی بی است و با همین با وربا او جنگیدند ، و باداران شانرا ذلیلانه از کشور بیرون  و خودش را نیز از تاج  و تخت سرنگون کردند.  حالا که مرده طبق آن ضرب المثل بالایش شمشیر نمی کشند.  ما با صراحت می گوییم که نجیب یک خائین بوطن و یک قاتل و جنایت کار بود، ما تاریخ زنده این دوره هستیم و هرکه باور ندارد تحقیق نماید( سیستان دور ، میدان نزدیک)
اینهم درست که ما در صف مقابل او بودیم و هستیم ، اما ما خدا را شاهد میگیریم که او را بدون دلیل جنایتکار نگفتیم و نمی گوییم زیرا تهمت در دین ما حرام است. 

از نظر ما  یکی از کار های خوبی که طالبان آنجام داده بدار آویختن نجیب است و با این کار خود بدل هزاران یتیم شهید و مادران داغدیده مرحم گذاری کردند.  اینکه گفته می شود اول پاکستانی ها نزدش رفتند و از او خواستند که سند دیورند را امضا کند و او از این کار ابا ورزیده ، این افسانه های است که  زباله های مارکسیزم بخاطر شخصیت دادن به او می بافند.
البته این حمایت از هر کاری که طالبان انجام داده نیست اما این یکی راماهم قبول داریم و آنرا تحسین می کنیم .
ما از خوانندگان محترم تقاضا می کنیم که یکبار بصورت محققانه به زندگی این جرثومه فساد نگاه کنند ،  درست است که بعداز سال 1371 حکومتی که در پی حکومت او بوجود آمد نتوانست کار شایسته ای را انجام دهد ، بی نظمی بیش از حد شد ، جنگ داخلی شروع شد ، خانه ها تاراج گردیدو.....  اما اینها هریک از خود عواملی داشت که خود در برابر قانون و عدالت باید جواب بگویند ، ولی این را باید بپذیریم که  اینها هیچکدام نمیتواند با عث برائت نجیب و همکاران خونخوارش گردد. هرکدام جوابگوی کردار خود هستند .