۱۳۹۹ اسفند ۷, پنجشنبه

روایت 2

 

روایت 2

 

بنام خدا

پاکستان از افغانستان چه میخواهد؟


نوت: این روایت(روایت 2) نکته ها و تحلیلی است پیرامون خواست پاکستان از افغانستان .  اینکه پاکستان سالهاست در افغانستان مداخلات آشکار و پنهان دارد و در واقع سالهاست که به افغانستان تروریسم و جنگ و دهشت و قتل و غارت صادر می کند که پیوسته از مردم مظلوم افغانستان قربانی گرفته و میگیرد .  ما در این روایت به این مهم می پردازیم که پاکستان از این مداخلات و از این تروریسم پروری در افغانستان چه میخواهد و عملا با ایجاد این همه مشکلات برای مردم افغانستان در پی چه هدف و یا اهدافی است و آیا این اهداف ارزش اینرا دارد که به حریم یک کشور تجاوز  و عملا به قتل و کشتار مردم بیگناه به اشکال مختلف بپردازند؟ و این سوالی است که نوشته ما در ذیل در پی ارائه جواب به آن میباشد و امیدواریم که بتوانیم حق مطلب را ادا نمایم .

آغاز سخن:

تا سال 1947 ميلادي كشوري بنام پاكستان در نقشه سياسي دنيا وجود نداشت، اين سرزمين جز شبه قاره هند تحت استعمار انگليس قرار داشت و در اثر معاهدات 1838 لاهور، 1879 گندمك، 1893 ديورند ،1919 راولپندي و 1921 كابل كه بر افغانستان از جانب انگليس ها تحميل شد ، قسمت هاي از سرحدات افغانستان نيز جزآن گرديده بود.

در شروع جنگ دوم جهاني انگليس ها آزادي هند را مورد بررسي قرار دادند و طرح آزادي اين سرزمين را بدو كشور هندوستان  و پاكستان ريختند.

در سال 1947 لاردلوي مونت بيتن طرح تقسيم هند را بدو كشور هندو پاكستان اعلان نمود.

تا اين زمان افغانستان عكس العملي در اين موضوع از خود نشان ندادولي اعتراضات جمعي از روشنفكران افغانستان مبني بر ضايع شدن حق اين كشور، باعث شد تاحكومت افغانستان ياداشت اعتراضيه خود را بتاريخ 13جون 1947 به سفارت انگليس در كابل تحويل بدهد.

در قسمت پشتون هاي سرحدي انگليس ها از آنها طي راي گيري خواسته بودند كه با  هند يكجا مي شوند و يابا پاكستان ، ولي اينكه آزاد و مستقل مي مانند و يا به افغانستان مي پيوندند ، سوالي به عمل نيامد. بالاخره اين مناطق جدا از افغانستان باقي ماند و قدرت سياسي هند هم بتاريخ 15 اگست همان سال (1947) بدو كشور هند و پاكستان تحويل داده شد.

از جانب افغانستان چه از ناحیه حکومت و چه از ناحیه آنعده افرادی که به قومیت و قدرت قومی و حاکمیت قومی فکر می کنند سالهاست که به این موضوع دامن زده شده است . چنانچه دربالا مطالعه فرمودید همین مدعیان پشتونستان صرف یکبار یاداشت اعتراضیه خود را آنهم به سفارت انگلیس در افغانستان ارائه داشته اند اما اینکه به عنوان اعتراض به ملل متحد و سایر مجامع بین المللی مراجعه کرده و یا مکتوبی فرستاده باشند، هرگز!

طی هفتاد و سه سالی که از ماجرای تقسیم شبه قاره هند بدوکشور هندو پاکستان می گذرد این تنش بین افغانستان و پاکستان وجود داشته ، گاهی تاسرحد اشغال و به آتش کشیدن سفارت خانه ها و بیرق های همدیگر و حتی قتل وزخمی شدن دیپلمات ها پیش رفته و بعد با میانجی گری هایی این موضوعات تا حدی حل و تنش ها کاهش یافته است ، ولیکن تنش ها بصورت کج دارو مریز بوده و هست. تا اینجال که حتی به تجارت و صادرات همدیگر ضربه می زنند.

موضوع مهمتر از همه اشتعال بی وقفه آتش جنگ و صدور تروریسم به افغانستان میبا شد .

باید اذعان داشت که در کلیه بخش های این مخالف ها اعم از اقتصادی، سیاسی و..... فقط مردم افغانستان و پاکستان بوده اند که خسارت پرداخته اند.  بحث در مورد اختلاف مردم افغانستان و پاکستان عملا و کاملا به اعتقاد ما منتفی است ، مردم اختلاف نداشته و همین حالا هم ندارند.  اختلاف اختلاف سیاسیون است .

امروز دنیا همه معترفند براینکه پاکستان کشوری است که لانه های تروریسم و تروریسم پروری در آن وجود دارد ، حتی حامی اصلی آن (امریکا) با وجودیکه بار بار اینرا گفته بود در این اواخر یکبار دیگر تکرار نمود.

کشوری که از تروریسم پروری و صدور تروریسم از پاکستان بیشتر متضرر گردیده و می گردد ، افغانستان است . و از طرفی امریکا هم در استراتیژی اش در افغانستان ناکام بوده و در جنگ موجود کاملا شکست خورده و شکستش هم بحدی که با گروهی که سالها آنها را تروریست میخواند و آنها هم مسئولیت همه حملات تروریستی را به عهده گرفته و میگیرند.  با ایشان گرد میز مذاکره نشسته و همراه با همین ها ، بقول خودشان تروریسم بین المللی توافق نامه امضا می کنند.

به باور ما اینها همه نیرنگ های پاکستان است که از امریکا هم بنام صلح و هم بنام مبارزه با تروریسم پول می گیرند.

خوب است که توقعات را مورد بحث قرار بدهیم :

افغانستان و پاکستان با توجه به مرز طولانی که اکثرا در امتداد آن در دوطرف خط سرحدی اقوام و قبایلی زندگی می کنند که با هم روابط خویشاوندی و خانوادگی دارند، با این حساب اینها به یک صلح پایداری و رفتار صمیمانه نیازدارند.  اما با تاسف که پاکستان از حدودچهار دهه به اینطرف تمام تلاشش این بوده که آتش جنگ در این کشور شعله ور و به نحوی در این کشور حاکمیت داشته باشند.

افغانستان همیشه خواست های خود را با صراحت از پاکستان مطرح نموده ، خواست افغانستان موارد ذیل بوده وهست : صلح دایمی و پایدار، حفظ روابط حسنه و احترام متقابل ، عدم مداخله در امورد داخلی اش ، احترام به حاکمیت ملی همدیگر، حفظ و توسعه روابط اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و... با حفظ احترام متقابل به حاکمیت ملی و تمامیت عرضی همدیگرو...

اما پاکستان هیچگاهی خواست خویش را مثل افغانستان به صراحت مطرح نکرده است ، ولی آنچه را ما میتوانیم از عملکرد پاکستان نسبت به افغانستان و مردمش بدانیم موارد ذیل است که بصورت خلاصه بیان داشته و به نتیجه گیری آن می پردازیم:

n     در دوران جهاد مردم افغانستان که اکثر کشور های دنیا اقدام به یک سلسله کمک های انسان دوستانه نمودند، اما تمام این کمک های را در گام نخست پاکستان دریافت نموده و بعد به اصطلاح «از گاو غدوت » به مهاجرین افغانستان میدادند، البته رهبران احزاب و بزرگان قومی هم از این خیانت بی بهره نبودند. این کمک ها بعداز سال ۱۳۸۱و حادثه خونین یازدهم سپتامبر کاملا در مسیر خلاف مسیر قبلی اش که پاکستان بود قرار گرفت. گرچه کمک های جهانی بعد از ۱۳۸۱ هم بدسترس مردم و مستحقین اصلی در افغانستان قرار نگرفت، اما شیوه تاراج فرق کرد، در آن دوره پاکستان و جمعی از رهبران و اربابان ، اما در این دوره تکنوکرات های غرب زده، طالبان نیکتایی دار و جمعی انجو کارهای پروژه ای تحت عناوین مختلف این کمک ها را تاراج کردند .  آنچه باعث رفتار سوء و کینه توزانه پاکستان در برابر افغانستان گردید یکی همین مورد است که چرا این کمک ها از مجرای پاکستان به افغانستان صورت نگیرد.

n     بحث دیگر گسترش روابط اقتصادی،سیاسی، نظامی و... افغانستان و هند است که باعث تحریک احساسات غیر انسانی نظامیان پاکستان گردیده است . هند و پاکستان گرچه دهها و شاید هم صد ها سال قبل از جدایی و تقسیم شدن بدوکشور گرفتار یک سلسله اختلافات عقیدتی بودند اما بعد از جدایی و قتل عام های که دراین مرحله صورت گرفت این کینه را عمیق تر از گذشته ها نمود.  تا حدی که درپی این اختلاف تبلیغات سوء ترور ها و جنگ های تمام عیار و لشکر کشی های نظامی هم صورت گرفته که در یک جنگ زمانی که ذوالفقار علی بوتو وزیر خارجه بود، در درگیریی که سه روز دوام کرد بیش از نود هزار سرباز پاکستان را هندی ها اسیر گرفتند . بحث اینجاست که روابط خصمانه هند و پاکستان، موضوع آب جهلوم و چناب و سهمیه آب اندوس به بهانه آزادی مردم کشمیر از حساسیت فوق العاده برخوردار است . با اینحال پاکستان با تربیه و تجهیز تروریسم همه روزه به اخلال امنیت افغانستان می پردازد . افغانستان هم کشوری که بیش از چهار دهه است که گرفتار جنگ و بی امنیتی است مخصوصا از جانب پاکستان که اینک برخورد غیر انسانی پاکستان در برابر مردم و کشور افغانستان یک ادعا نیست بلکه این قضیه در دنیا منکر ندارد. اولا از بزرگان پاکستان می پرسیم که : در حالیکه لحظه ای از مشتعل نگهداشتن آتش جنگ و بی امنیتی و خراب کردن خانه های مردم افغانستان غافل نیستید ، اگر شما بجای این مردم مظلوم می بودید ارتباطات خویش را با کشور های خارجی چگونه تنظیم می کردید؟  و در گام نخست با کدام یک از کشور های خارجی روابط دوستانه برقرار می کردید؟ پاکستان باید بداند که در حال حاضر دوستی افغانستان با هند یک امرطبیعی است .  شما وقتی بروی کشور همسایه تان که چندین دهه به اینطرف گرفتار جنگ است و از خیرات سر همین مردم اکثرشهر های تان آباد شد، صاحب تجهیزات و سلاح های مدرن شدید وصدها مورد دیگر که اسم نمی بریم، زیرساخت های اقتصادی اش از بین رفته و شما هم همسایه ای که طولانی ترین مرز را که از هرنقطه اش امکان عبور و مرور است با آن دارید، مرز را می بندید و بجای مواد خوراکه که از ضروریات اولیه این مردم است برای شان وحشت ، دهشت ، جنگ ، ترور و قتل و غارت می فرستید ، بناء دوستی و تامین ارتباط با دشمن اصلی تان که هند است برای افغانستان یک امر عادی ، طبیعی و یک سیاست عاقلانه میباشد.  واقعا اگر ما در موقعیت شما و شما در موقعیت ما می بودید یقینا ما این حق را به شما میدادیم .  شما در حالیکه میدانید روابط افغانستان با هند به منظور و هدف بی احترامی به حاکمیت ملی شما نیست ولی با یک گمانه زنی واهی و بی خردانه شما از ریختن خون صد ها انسان در یک روز ابا نمی ورزید و اسم جمهوری تان هم پسوند اسلامی دارد. متاسفیم از این برخورد غیر اسلامی و انسانی .

n     پاکستان بار بار امریکا را در راستای مبارزه با تروریسم فریب داده است . در اوایل حکومت ترامپ که پاکستان را لانه تروریسم خواند ه و یک سلسله تحریم ها را هم علیه این کشور وضع کرد. پاکستان فورا یک سلسله دید و باز دید ها را با کشور های منطقه که در رقابت با امریکا قرار دارند مثل چین ، روسیه و ایران آغاز کرد. دیری نگذشت که نه تنها محدودیت های وضع شده منتفی گردید بلکه هفتصد میلیون دالر کمک هم از امریکا دریافت کرد. اینک یکبار دیگر امریکا پاکستان را متهم به تروریسم پروری نموده که ما با توجه به اینکه نیرنگ و فریب و چال های شیطانی سیاستمداران این کشور را که از سالها به اینطرف شاهد هستیم ، یقین داریم که امریکا بازهم در دام شیطنت پاکستان شکار خواهد شد .  سوال اینجاست: اینک که امریکا با طالبان توافقنامه صلح را امضا نموده و زمینه ساز اصلی این توافقنامه هم پاکستان بوده است و یکی از مواردی که در توافقنامه ذکر شده موضوع کاهش خشونت است که متاسفانه بعد از امضای توافقنامه نه تنها خشو نت کاش نیافته بلکه چند برابر هم شده . پاکستان  در این مرحله جمعی از طالبان را که با امریکا پشت میز مذاکره نشانده و امتیاز گیری نمود، بدنام تر از گذشته ها کرد.  زیرا شعار اینها این بود که : افغانستان یک کشور اسلامی است و بوسیله امریکا اشغال شده و ما با اشغالگران می جنگیم ، ولیکن بعداز توافق با امریکا جنگ را با مسلمان های افغانستان شدت بخشیدند .  پاکستان وقتی دید که با کاهش جنگ و خشونت و استقرار امنیت در افغانستان دیگر دستشان به امتیازی نخواهد رسید و ازطرفی افغانستان دیگر کشوری نیست که از لحاظ تهیه مواد اولیه و احتیاجات اولیه خود وابسته به تورخم و چمن و در کل پاکستان باشد و از طرفی تجارتش که بازار اختصاصی آن کشور های آسیای میانه میباشد کاملا در اختیار افغانستان است و یقینا این همه ظلمی که طی سالهای گذشته ایشان به افغانستان رواداشته و هم اکنون هم روا میدارند بی جواب نخواهد ماند . بناء جمعی را تحت عنوان جهاد به میدان های جنگ فرستاده تا امتیازاتی که در راه است از دست نرود و از آنجایی که جمعی از همین مجموعه ای که با امریکا توافق نامه امضا کرده اند از رقبای امریکا( روس، چین و ایران) نیز جدا از پاکستان، حرف شنوی دارند ، اینک پاکستان عده ای را عنوان داعش بخشیده و بیرق های سفید شانرا سیاه ساخته ، برای حفظ تشنج و ظلم برمسلمین مظلوم افغانستان حزب دیگری را با عنوان ولایت اسلامی تشکیل دادند تا درصورت دست کشیدن طالبان موجود از جنگ گروه دیگری را بخاطر حفظ بحران و تشنج بدست داشته باشند .                                                  اینکه امریکا بن لادن را در فاصله خیلی نزدیک به اسلام آباد مورد حمله قرار داده و از بین می برد و بعضی را در کراچی و .... اما مرکزیت طالبان در کویته و شورای کویته و پشاور کاملا در امان بوده و در امنیت کامل بسر میبرد ، به اعتقاد ما این هم فریب و دامی است از جانب پاکستان که امریکا گرفتار آن گردیده است .

موارد دیگری هم هست که بیانگر نیات متاسفانه شوم پاکستان نسبت به افغانستان و مردمش میباشد اما بیش از این نوشته حاضر ظرفیت آنرا ندارد، میگذاریم آنرا به نوشته های بعدی.  اما در یک نتیجه گیری میخواهم در چند جمله کوتاه از آنچه گفته آمدیم نتیجه بگیرم :‌ ا

-         مشکل باید با پاکستان بصورت عمیق حل شود نه با گروهی که پارچه پارچه است و موضع گیری های متلون از ایشان در برابر قضایای داخلی و خارجی دیده میشود . 

-         به پاکستان بصورت جدی گفته شود که همانگونه که ما به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی شما احترام داریم، از شما هم این توقع را داریم که نسبت به حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و استقلال سیاسی ما بی احترامی نکنید .

-         به پاکستان اطمینان داده شود که از خاک افغانستان علیه حاکمیت ملی و استقلال پاکستان هرگزکسی استفاده نخواهد توانست .

-         روابط اقتصادی، تجارتی و ترانزیتی بصورت کاملا نورمال کماکان بدور از همه مسایل سیاسی و بدوراز تشویش های امنیتی با تضمین وزارت های داخله هردوکشور صورت گیرد.

و اما اگر بازهم نشد ما در آن مرحله نیز استراتیژی پیشنهاد را آماده داریم  که بدسترس قرار خواهد گرفت . والسلام     

 

۱۳۹۹ بهمن ۲۵, شنبه

سالروز تولد سردار کابلی

 

یکصدوچهل و پنجمین سالروز تولد دانشمند بی بدیل سردارکابلی

 



25دلو یکصدوچهل وپنجمین سالروز تولددانشمند بزرگ ،فقیه و ریاضی دان و... جناب حیدرقلی سردار کابلی را گرامی میداریم .

به همین مناسبت زندگی نامه مختصر ایشان را به نقل از سایت "ویکی شیعه" خدمت دوستان و پژوهشگران عزیز تقدیم میداریم .

 

حیدرقلی سردار کابلی (۱۲۵۴ - ۱۳۳۱شفقیه، محدث، رجالی، ادیب و ریاضیدان شیعه بود. او را حیدرقلی‌خان قزلباش و حیدرقلی خان سردار کابلی خوانده و همچنین جامع علوم معقول و منقول دانسته‌اند.

زندگی

حیدرقلی مشهور به سردار کابلی، سه‌شنبه ۱۸ محرم ۱۲۹۳ق/ ۲۵ بهمن ۱۲۵۴ش در چنداول کابل متولد شد. پدرش سردار نورمحمدخان، از سرداران عالی‌رتبه ارتش بود. حیدرقلی در ۳۱ سالگی و پس از فوت پدرش لقب وی را به ارث برد و سردار کابلی نام گرفت.[۱]

مهاجرت به لاهور هندوستان

حیدرقلی در ۴ سالگی به همراه خانواده به لاهور هندوستان رفت و تا ۱۱ سالگی زبان‌های هندی، سانسکریت، فارسی و انگلیسی، و همچنین ریاضیات را آموخت.[۲] و همچنین علوم دینی و قرآن را در مکتب‌خانه فراگرفت.[۳]

مهاجرت به عراق

سردار کابلی در سال ۱۳۰۴ق به همراه خانواده به عراق مهاجرت کرد و در عتبات عالیات اقامت گزید و اغلب اوقات را در نجف و کاظمین گذراند و ۶ سال در حلقه درس میرزا حسین نوری و سید صدرالدین حسن بن هادی کاظمی حضور یافت.[۴]

مهاجرت به کرمانشاه

حیدرقلی سردار کابلی، در سال ۱۳۱۰ق، به کرمانشاه رفت. وی چندین بار به عراق و یک بار هم به هندوستان سفر کرد و مدتی را در شهرهای نجف، کربلا، بغداد، کاظمین، تهران، مشهد و بمبئی گذراند و با علما و دانشمندان این شهرها ملاقات کرد.[۵]

مرگ

سردار کابلی سه‌شنبه ۴ جمادی‌الاول ۱۳۷۲ق، در ۷۷ سالگی در کرمانشاه درگذشت. جنازه او پس از ۵ روز به نجف برده شد و دوشنبه ۱۰ جمادی‌الاول ۱۳۷۲ق، با شرکت علما و مراجع نجف از جمله سید جمال الدین گلپایگانی و آقابزرگ تهرانی، و همچنین مردم نجف، تشییع و در کنار پدرش، روبروی غسالخانه قدیم نجف در وادی السلام به خاک سپرده شد.[۶]

آثار و تالیفات

از سردار کابلی، آثار بسیاری به جا مانده و برخی، تالیفات او را تا ۷۰ اثر نیز شمرده‌اند. بیشتر این آثار به زبان عربی و برخی نیز به زبان فارسی است. آثار او در ریاضی، کلام، حکمت است و همچنین تالیفاتی نیز در زمینه‌های ادبی دارد.[۷] برخی از این آثار عبارتند از:

·         الاربعین فی فضائل امیرالمؤمنین: در ۴ جلد، حاوی ۴۰ حدیث از طرق اهل سنت در فضائل امیرالمؤمنین است و درباره لغات، وجوه ادبی و همچنین موارد مرتبط شعری، تاریخی، رجالی و حدیثی هر کدام از احادیث، به تفصیل سخن گفته است.[۸]

·         تبصرة الحر: در تحقیق مسأله انطباق حقیقی بین وزن و مساحت آب کر.

·         نظم باب حادی عشر: شرح باب حادی عشر به زبان عربی و در قالب شعر است.

·         شرح دعای صباح

·         شرح یا ترجمه دعای ندبه

·         درّ النثیر: در ۳ جلد و هر جلد تقریبا حاوی ۱۰ هزار بیت است. این کتاب درباره حدیث، لغت، نحو، رجال، کلام، شعر، ریاضیات و غیره است.

·         ترجمه انجیل برنابا به فارسی: سردار کابلی علاوه بر مقابله ترجمه عربی و انگلیسی، مقدمه‌ای مبسوط در اثبات شخصیت تاریخی برنابا و چگونگی پیدایش کتاب نیز نگاشته است.

·         غایة التعدیل فی معرفة الاوزان و المکاییل: کتابی در توضیح وزن‌ها و کیل‌ها، که سید محسن امین بر آن تقریظ نوشته است. این کتاب علاوه بر اینکه حاوی جدول‌های ریاضی است، از اشکال هندسی هم برای توضیح مطالب استفاده کرده است.

·         قبله‌شناسی: یکی از معروف‌ترین آثار سردار کابلی است. این کتاب گرچه ترجمه اثر دیگری از او با نام تحفة الاجله فی معرفة القبلة است، اما مشروح‌تر و مفصل‌تر از آن است.[۹]

·         مناظرات؛ این کتاب ترجمه المراجعات نوشته سید عبدالحسین شرف‌الدین به فارسی است. کابلی آن را در ۱۳۲۴ش در کرمانشاه منتشر کرد.[۱۰]

مهارت بر فنون

سردار کابلی در موضوعات و علوم مختلفی دارای تبحر بود؛ از جمله:

قبله‌شناسی

سردار کابلی در علم نجوم تبحر داشت و کتابی در این زمینه با عنوان «قبله‌شناسی» نوشته است. او در این کتاب، یکی از مسائل اساسی در شناخت قبله را حل کرده است. بسیاری از جمله علامه مجلسی، معتقد بودند که قبله مسجدالنبی بر اساس محاسبات نجومی نادرست است و سلاطین جور، آن را تغییر داده‌اند. حیدرقلی خان سردار کابلی اما با به دست آوردن طول و عرض جغرافیایی مکه و مدینه، معتقد است محراب پیامبر اکرم(ص) در کمال صحت است و بلکه از معجزات بزرگ آن حضرت است.

حیدرقلی در کتاب قبله‌شناسی خود تصریح می‌کند: «این خود یک کرامت علمی است که در آن روز با نبودن کوچک‌ترین وسایل علمی، بلکه بدون محاسبه، در حالت نماز، چنان از بیت المقدس متوجه کعبه گردیده که جزئی انحراف، حتی بخشودنی نیز در توجه او به کعبه پدید نیامده است و چنانکه گفته شد، امین وحی دست او را گرفت و متوجه کعبه کرد.»[۱۱]

کیمیاگری

سردار کابلی سال‌ها به کیمیاگری اشتغال داشت و شهرت او در این کار، علاوه بر کرمانشاه، به شهرهای اطراف هم رسیده بود. حیدرقلی کابلی با استفاده از فرمولی که فردی افغانی در اختیار او گذاشته بود، یک بار موفق به ساختن طلای ۱۶ عیار شد، اما پس از آن تلاش‌هایش شکست خورد و هیچگاه نتوانست طلای دیگری بسازد. پس از آن پریشان و مضطرب شد و تنها زمانی از این حال پریشان رهایی یافت که به زیارت حرم امام رضا(ع) رفت و نذر کرد که اگر از پریشانی نجات یابد، کتابی در فضائل امیرالمومنین می‌نویسد.[۱۲]

توصیف‌ها از سردار کابلی

آقابزرگ تهرانی، او را از بزرگترین علمای شیعه در قرن خویش دانسته است[۱۳] و در توصیف او می‌گوید:

«از نابغه‌های دوران و پهلوانان علم و جولان‌دهندگان بیان و ستون‌های فضیلت بود. به علوم قدیم و جدید، چه معقول و چه منقول، احاطه داشت، آنها را بررسی کرد و در آنها مهارت یافت. و این است فضیلتی خداوندی که به هر که بخواهد عنایت کند.»[۱۴]

و علامه حسن زاده آملی در مورد او می‌گوید:

«روحانی بزرگ حیدرقلی بن نورمحمد معروف به سردار کابلی، از مفاخر و ذخائر علمی عصر ما بوده است، و محاسن و محامد وی بسیار است، در ریاضیات عالیه عالمی متضلع، و در هیات و نجوم کاملی متبحر بود، و در استخراج از زیجات خریت در صناعت بود. زیج بهادری محلی به حواشی و تعلیقات استادانه ماهرانه به دست خط مبارکش در تصرف راقم است که بر حدت فهم و تبحر او، و کثرت تمرن و تدرب او در فن، برهان قاطع است رساله بسیار گرانقدر و ارزشمند تحفة الاجلة فی معرفة القبله به عربی و فارسی یکی از آثار وجودی او است که بر علو مقام علمی او حجتی بالغ است.

نگارنده احدی از علمای عصر خود را در تسلط و احاطه به علم فلک و ریاضیات عالیه به پایه استادش جناب علامه ذوالفنون حاج میرزا ابوالحسن شعرانی، و جناب سردار کابلی، نمی‌شناسد، رضوان الله علیهما.»[۱۵]

پانویس‌ها

1.     کیوان سمیعی، «سردار کابلی»، ص۹۶۵.

2.     مدرسی چهاردهی، «سردار کابلی»، ص۲۱۱.

3.     جمعی از نویسندگان، گلشن ابرار، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۲۴.

4.     نجومی، «آیت الله علامه شیخ حیدر قلی سردار کابلی»، ص۵۵.

5.    کیوان سمیعی، «سردار کابلی»، ص۹۶۲.

6.     نجومی، «آیت الله علامه شیخ حیدر قلی سردار کابلی»، ص۷۷.

7.     کیوان سمیعی، زندگی سردار کابلی، ۱۳۶۳ش، ص۱۲۲.

8.     کیوان سمیعی، زندگی سردار کابلی، ۱۳۶۳ش، صص ۱۳۵ و ۱۳۶.

9.    کیوان سمیعی، زندگی سردار کابلی، ۱۳۶۳ش، صص۱۴۲-۱۳۴.

10.  زمانی، مذهب و رهبر ما(ترجمه المراجعات)، ۱۳۷۹ش، ص۱۳

11.  جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ص۴۷۱.

12.  کیوان سمیعی، زندگی سردار کابلی، ۱۳۶۳ش، صص ۱۲۶-۱۲۳.

13.  آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ج۱۴، ص۶۹۳

14.  آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ج۱۴، ص۶۹۴

15.  حسن زاده آملی، تعیین خط زوال، ص۱۰۵

منابع

·         آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات أعلام الشیعة، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ه.ق.

·         حسن زاده آملی، حسن، تعيين خط زوال، قم، قیام، ۱۳۷۳ ش.

·         جمعی از نویسندگان، گلشن ابرار، قم، نشر معروف، ۱۳۸۵ش.

·         زمانی، علیرضا، مذهب و رهبر ما(ترجمه المراجعات)، قم، پیام اسلام، ۱۳۷۹ش.

·         کیوان سمیعی، غلامرضا، «سردار کابلی»، در مجله وحید، شماره ۵۸، مهر ۱۳۴۷ش.

·         کیوان سمیعی، غلامرضا، زندگی سردار کابلی، تهران، زوار، ۱۳۶۳ش.

·         مدرسی چهاردهی، مرتضی،«سردار کابلی»، در مجله ارمغان، دوره بیست و ششم، ش۵، مرداد ۱۳۳۶ش.

·         نجومی، سید مرتضی، «آیت الله علامه شیخ حیدر قلی سردار کابلی»، در مجله نور علم، شماره ۴۹، بهمن و اسفند ۱۳۷۱ش.