۱۴۰۰ دی ۲, پنجشنبه

روایت 13

 

 

قطعنامه پیشنهادی امریکادرموردتسهیل کمک به افغانستان تصویب شد

شورای امنیت سازمان ملل متحدقطعنامه ای را که امریکا درارتباط نحوه کمک به افغانستان پیشنهاد کرده بود تصویب کرد.

گرچه یک روزقبل از آن کشورهای چین ، روسیه ، فرانسه، هند و بریتانیا آنرا رد کرده و نسبت به بعضی مواردش انتقاد داشتند که با تعدیلاتی روز بعد به تصویب رسید.

بتاریخ ۱ دی ۱۴۰۰ - ۲۲ دسامبر ۲۰۲۱ بی بی سی در گزارشی نوشت : ع تصویر،GETTY IMAGES

«شورای امنیت سازمان ملل متحد به اتفاق آرا قطعنامه پیشنهادی آمریکا برای تسهیل کمک‌های بشردوستانه به افغانستان را تصویب کرد.

بر اساس این قطعنامه نهادهای سازمان ملل و دیگر سازمان‌های بین‌المللی اجازه دارند برای کمک‌های در افغانستان پول دریافت کنند و آن را به این کشور منتقل کنند. در این قطعنامه همچنین شرایط و معیارهایی برای عدم دسترسی طالبان به این کمک‌ها در نظر گرفته شده است.

این قطعنامه اولین گام سازمان ملل پس از ماه‌ها کشمکش بر سر چگونگی جلوگیری از یک فاجعه انسانی در پی سقوط اقتصادی در افغانستان از زمان بازگشت طالبان به قدرت در اواسط ماه اوت/آگوست است.»

این قطع نامه گامی در جهت رفع معضل اقتصادی کشور به حساب می آید اما به نظر میرسد که موضوع حق دریافت کمک از جا های مختلف توسط نهاد های بین المللی یکبار دیگر زمینه های سوء استفاده را مساعد خواهد ساخت. واین موضوع به گمان ما برای همه کسانی که میخواهند در این شرایط بحرانی به افغانستان کمک نموده و جلو فاجعه احتمالی انسانی را بگیرند یک نگرانی جدی است . با وجود این نگرانی ما نسبت به این اقدام شورای امنیت سازمان ملل متحد به دید مثبت نگریسته و اینرا نیز تاکید می نمایم که در جهت رسیدن این کمک ها به مردم افغانستان تجربه بیست سال حکومت کرزی و غنی را در نظر داشته باشند،  نشود که بازهم از این کمک ها قصر ها در دبی و استامبول ساخته شده و حسابات بانگی در بانک های خارجی تقویت گردیده و مردم افغانستان کماکان در فقر و دربدری زندگی نمایند.

درگذشته چنانچه همه میدانند که ما مراکزی به نام جامعه مدنی ، حقوق بشر، زنان و...... داشتیم که ازگارد دم دروازه تا مقام بالا همگی معاش های هنگفت دالری داشتند، کمک های سرشاری را دریافت می کردند که متاسفانه هیچ خیری از این کمک ها به مردم افغانستان نرسید اما برای خود شان خانه های لوکس، موترهای مودل سال و ضد مرمی ، سفرهای خارجی و تفریحی و..... مهیا بود.

اگر موسساتی که میخواهند در این شرایط بحرانی مردم افغانستان را دستگیری نمایند و کمک های شان یکبار دیگر به جیب مافیا سرازیر نشود، پیشنهاد می نماییم که سه مرجع ذیل در توزیع این کمک های نقش فعال داشته باشند تا از سوء استفاده های ناجایز جلو گیری به عمل آید:

1-    نظارت مستقیم مرجع کمک کننده اعم از دولت ها و نهاد های بین المللی .

2-    برای توزیع کمک در هر محل و شهر هیآتی از اساتید دانشگاه ها اعم از دولتی و خصوصی ، معلمین  همان محل تعیین گردد که وظیفه ایشان در همان محلی که شناسایی دارند باشد. زیرا اینها از محلی که زیست می نمایند آشنایی دارند و میتوانند مستحق و غیر مستحق را تشخیص دهند.

3-    نماینده فعال نیرو های امنیتی از امارت اسلامی . وجود این نماینده میتواند در جهت تامین امنیت و هماهنگی مردم نقش فعال داشته باشند. یقینا توزیع کمک چه بصورت جنس و یا نقد بدون نمایندگان نیروهای امنیتی در شرایط موجود کار بی نهایت مشکل و حتی ناممکن است .

یکبار دیگر تصویت قطعنامه پیشنهادی امریکا را در مورد نحوه کمک به مردم افغانستان تقدیر نموده و آنرا گام مثبت در جهت رفع مشکلات اقتصادی و جلوگیری از بحران احتمالی و فاجعه انسانی موثر و بجا میدانیم وهمچنان نگرانی خود را از توزیع این کمک ها اعلام داشته، امیدواریم از همین ابتدا کار توجه جدی روی این مسئله صورت بگیرد.

 

۱۴۰۰ آذر ۲۶, جمعه

روایت 12

 

کرزی عامل بیست سال فساد در افغانستان

غلام علی صارم 





«حامد کرزی، رئیس جمهوری پیشین افغانستان در مصاحبه‌ای با خبرگزاری آسوشیتد پرس گفته که او طرحی را به حکومت طالبان در مورد آینده سیاسی افغانستان پیشنهاد کرده که شامل احیای موقت قانون اساسی دوره سلطنت محمد ظاهر، پادشاه پیشین و برگزاری لویه جرگه برای تصمیم‌گیری در مورد ایجاد حکومت فراگیر، قانون اساسی جدید و پرچم ملی افغانستان می‌شود.»(BBC)

میخواهم در مورد این مروج فساد در افغانستان به نکاتی اشاره نمایم :

درنخست :

صبا به حضرت صدرالممالک از ما گوی

مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان 

1-   در دوازده سال حکومت این آدم شاهد بیشترین فساد در ادارات دولتی بودیم که در تاریخ افغانستان کاملا بیسابقه است و افغانستان را در موقعیت اول فساد در جهان قرار داد.

2-   هرآنچه از حب وطن و از فساد امریکا در افغانستان میگفت و حالا میگوید کاملا دروغ بود و هست، زیرا انسان ها با عمل شان محک زده میشوند نه با گفتارشان. کتاب « مردی با موتر سیکلش » چهره اصلی او را معرفی نموده است. در مورد جنایات امریکا و مخصوصا موضوعاتی مثل بمباران محافل خوشی مردم که یک مورد شیندند هرات بود که با عث شهادت بیش از صد نفر ازهموطنان ما دریک محفل خوشی گردید. این آدم چه عکس العملی نشان داد؟ اگر چیزی  هم گفت کاملا تصنعی بود.

3-   تاراج دارایی های دولت و مخصوصا زمین های دولتی در عصر حکومت او صورت گرفته و به اوج خود رسید و صد ها هزار جریب زمین دولتی تاراج شد . این آدم حتی یک مورد عکس العملی در این زمینه نداشت، زیرا او خود و بستگانش همه در این جنایت شریک بودند.

4-   اینک که از اشرف غنی بدگویی میکند اینهم دروغی بیش نیست، زیرا او بود که اشرف غنی را به قدرت رساند. دلیل هماهنگ بودن ایندو دلقک استعمار اینست که: بمجرد بقدرت رسیدن اشرف غنی او با یک اقدام میدان هوایی کابل را با سابقه تاریخی که داشت، بنام او ساخت ، کرزی چه شاهکاری کرده بود که او اینکار را کرد؟

5-   موضوع دیگری که هماهنگی اشرف غنی و کرزی را به اثبات میرساند ، تعیین برادر بیسوادش محمود کرزی به عنوان وزیر میباشد . محمود کرزی در حالیکه متهم به فساد واقع شده در کابل بانک است و بدهی اش هم مشخص ، او وزیر تعیین میشود  اما شریک دیگر این جرم در زندان از بی دوایی می میرد و یکی دو نفر دیگرش زندانی می مانند .

6-   افشای پولهای که بنام افغانستان از ایران میگرفت اما حسابش بین خودش و چند نفر محدود از جمله داود زی بود و بس تا اینکه یک موردش در میدان هوایی افشا شد و کرزی با کمال بی حیایی گفت که بلی گرفتم و خرچ دفترم کردم . در حالیکه خرچ و مصارف دفترش کاملا از طریق وزارت مالیه پرداخت میشد.

7-   کرزی بخاطریکه خیانت های خودش و بستگانش را که دارایی های عامه را تاراج می کردند، تحت پوشش قرار داده باشد، تاراج کنندگان دارایی های عامه را نه تنها مورد باز پرس قرار نمی داد که حتی بعضی ها را تشویق هم میکرد.

8-   کرزی در مخالف با حکم قانونی که خود توشیح کرده بود ، نه تنها از ایران بلکه ازسایر سازمان های استخباراتی کشور های خارجی آنهم بشکل مرموز و بدون شفافیت و حسابدهی و بدون آنکه وزارت مالیه را در جریان بگذارد و پول متذکره را شامل بودجه ملی نماید، مصالح علیای مردم افغانستان را نا دیده گرفته حرمت، حیثیت و اعتبار عالی ترین نهاد دولت اسلامی (ریاست جمهوری) را از بین برد .(افغانستان در چنگال خونین فساد- شاآغا مجددی)

9-   در قضیه گیرآمدن داود زی او چون خودش در این معامله شریک و اصل کاره بود ، داود زی را وطن دوست لقب داد. که در این مورد نیویارک تایمیز  شدیدآ انتقاد و داود زی را مورد حمله قرار داد.

10-                      حامد کرزی فاسد ترین شخص در افغانستان « نیویارک تایمز» :                            هنوز عرق شرم از جبین ملت مسلمان افغانستان بخاطر رشوه دهی ایران به رئیس شان خشک نشده بود که رسوایی دیگری برپا شدو این بار خبر اعطای پولهای غیرقانونی سازمان استخبارات امریکا«CIA» به دفتر رئیس جمهور کرزی خبر داغ نشرات جهانی گردید « نیویارک تایمز 28 اپریل 2013  »

داستان خیانت های ملی کرزی و همدستانش همان مثل معروف مثنوی و هفتاد من کاغذ است . میتوانید به کتاب افغانستان در چنگال خونین فساد نوشته محترم شاآغا مجددی که به دری و پشتو چاپ شده مطالعه بفرمایید.

اخیرآ این خاین ملی که عامل اصلی فساد در کشور است و بیست سال افغانستان را در تاریکی جهل و فساد قرار داد بازهم سخن از طرح حکومت همه شمول و قانونی اساسی زمان ظاهر شاه مفسد میزند . قانونی که نه در عصر خودش و نه حالا هیچگونه کارآیی ندارد .

طالبان گروهی که تنها یک نیروی جنگی باشند و آمده حکومت و قدرت افغانستان را بدست گرفته اند، نیستند. بلکه این گروه جدا از داشتن نیروی جنگی دارای اندیشه و تفکر خاصی هم هستند و من یقین دارم که قانون اساسی ظاهرشاه هیچگونه همخوانی با اندیشه اسلامی اینها ندارد .

سخن احمقانه دیگر این جیره خوار سازمان های استخباراتی دنیا، طرح حکومت همه شمول او است . از خودش بپرسیم که در 12 سال حکومتت که تمام نیروهای متجاوز در راس امریکا پشتی بانت بودند تا چه حد رعایت کردی؟.

من با صراحت می نویسم که آنچه را کرزی میگوید کاملا از روی منافقت و شیطنت است و بس . او عامل اصلی فساد در افغانستان است. او بزرگ ترین خیانت را به اقتصاد کشور نموده است که یک موردش قرارداد برق از ازبیکستان میباشد که صد ها میلیون دالری که به قیمت آبروی مردم بدست آمده بود در دشت و بیابان مصرف کرد.

قانونی را که در لویه جرگه به تصویب رسیده بود و در هرصفحه اش امضای رئیس لویه جرگه هم میباشد،  از مرکزلویه جرگه تا ارگ به بهانه ویرایش به 15 یا 16 قسمت آن دستبر د زده شد که صدای همه حقوق دانان کشور بلند شد. 

ماده دهم این قانون را بخاطریکه به کمپنی های خارجی موقع تصر ف بازار کشور را داده باشد با چنگ و دندان چسپید اما ماده یازده و سیزده که به خیر مردم و تجارت و سرمایه گذاری بود اصلا نخواند و یادی از آن نکرد.  دهها مرکز تولید در داخل کشور بدلیل خیانت او به همین دو ماده تعطیل گردید.

اینک بازهم مزورانه صدا بلند نموده و میخواهد فریبی را که معلوم نیست کدام بادارش برایش دستور داده ؛ عملی نماید .

ما امیدواریم که مسئولین حکومت موجود دست اینچنین افراد که تعهد شان خیانت به این وطن و مردمش میباشد بگیرند . و به کرزی هم نصیحت می کنم، همینکه تا هنوز به پای میز محاکمه حاضر نشدی خدایت را شکرنموده دست و چنگال هایت را که بخون این ملت آلود ه است از سر این مردم بردار. و همینکه فقط دست از سر افغانستان و مردمش برداری به خیر مردم و خودت است .

 

۱۴۰۰ آبان ۲۸, جمعه

روایت 11

 

بسم الله الرحمن الرحیم

افغانستان زیرخط فقر!

درهیچ گوشه دنیا مشکل فقر با کمک های مقطعی حل نشده و نخواهدشد . حل این معضل خانمان سوز تدبیر و استرتیژی معقول و واقع بینی لازم دارد.

غلام علی صارم 

اخبار تاسف بار و تاثر انگیز از طریق رسانه های صوتی، تصویری ومطبوعات مبنی براینکه امسال با فرارسیدن زمستان و با توجه به وضعیت جاری اقتصادی 97% مردم افغانستان زیر خط فقر خواهند رفت، همه مشوش ساخته .

خوب است در این مورد بحثی داشته باشیم و ابتدا بدانیم که فقر چیست ؟ چگونه میتواند یک جامعه را تهدید نماید و دیگر چه عوارضی را بدنبال دارد؟ اما در نخست فقر:

فقر_ poverty

در فرهنگ علوم سیاسی علی آقا بخشی و مینو افشاری راد میخوانیم که : فقر ناتوانی در فراهم آوردن نیاز های اساسی برای رسیدن بیک زندگی آبرو مندانه شایسته انسان یا وضعیتی که در آن، موجودی و درآمد برای تامین نیاز های معیشتی کافی نباشد.

خط فقر نیز عبارت است از حدی که برای تامین نیاز های بنیادی افراد تعیین میشود و معمولا شامل هزینه تامین حداقل غذا ، پوشاک، مسکن، سوخت، روشنایی، بهداشت و حمل و نقل است.  فقر عامل بیشتر بیماری های روانی ، خودکشی ، اعتیاد به مواد مخدر، بزهکاری، قحطی و فروپاشی خانواده ها است .  بدون همکاری و تلاش جدی تمام ساکنین کره زمین، محو فقر نه تنها امکان پذیر نیست، بلکه در آینده بزرگترین عامل مرگ و میر مردم در سراسر جهان نیز خواهد بود.

بالارفتن رقم مردمان فقیر در دنیا از مرز یک میلیارد بزرگترین نگرانی بشریت را تشکیل داده است که چنانچه اگربرای مهارو یا حداقل کاهش آن اقدام نشود باید منتظر بزرگترین بحران بشری بود.

فقرمطلق:Absolute poverty

وضعی که درآن افراد فقط میتوانند حداقل نیاز های معیشتی خویش را از نظر غذا، پوشاک و مسکن تامین کنند.«همان»

محرومیت نسبی ، فقر نسبی:Relative deprivation

1-    واژه ابداعی است بوفر جامعه شناس امریکایی. به نظر وی تلقیات و تمایلات و شکوه های مردم معمولا بستگی به این دارد که در چهار چوب کدام مرجع قرار گرفته باشند. براین اساس، وقتی یک اجتماعی ، یک گروه مرجع یا اجتماع مشابه دیگر را نسبتا مرفه می شمارد ، احساسی از محرومیت به او دست میدهد که تا پیش از این مقایسه احساس نمی کرده است . بطور کلی، محرومیت نسبی یاد آور غبطه ای است که در انسان وجود دارد.  اما این مفهوم نمی تواند معیار های روشنی ارائه نماید و میزان مطلق محرومیت یا حد نسبی آنرا تعیین کند.

2-    عقیده ای که ظاهرآ نخستین بار برای تبیین طغیان و ناخشنودی سیاسی توسط ارسطو مطرح شد.  به نظر او کسانی که میخواهند ثبات جامعه را برهم زنند، لزوما فقیر ترین و کمدار ترین افراد آن جامعه نیستند؛ هرگروه یا طبقه اجتماعی که احساس کند حقوق و شایستگی هایش نادیده گرفته میشود ممکن است ناخشنود گردد. این نظریه اکنون نیزدرمورد طبقه متوسط که احساس می کند زیرفشار مالیات های مختلف و ناملایمات دیرقرار دارد و مستعد و آماده طغیان در برابر وضع موجود است، صدق می کند. «همان »

اخیرآ گزارشهای را که می شنویم ویا مطالعه می کنیم وآنچه را خود گاه گاهی از وضعیت مردم و بازار های مواد ارتزاقی مشاهده می کنیم عملامشاهده میشود که فقردراین کشور در حال گسترش بوده و با فرارسیدن زمستان که معلوم نیست چگونه خواهد آمد، گسترش قحطی را نیز نمیتوان از نظر دورداشت .

یکی از گزارشهای که اخیرمن مطالعه کردم اینست : « برنامه جهانی غذا و اداره خوراکه و زراعت سازمان ملل متحد در اعلامیه مشترک هشدار داده اند که حدود 23 میلیون افغان در زمستان امسال در معرض خطر جدی عدم مصئونیت غذایی قرار خواهند داشت .   به اساس اعلامیه حدود 95% مردم افغانستان به غذای کافی دسترسی ندارندو از جمله حدود 9 میلیون افغان با قحطی مواجه هستند» (رادیوآزادی)

خبر های وحشتناک در این مورد که افغانستان از لحاظ مواد غذایی، چه حوادثی را در شش ماه آینده تجربه خواهد کرد خیلی زیاد است .

بحث سوء تغذیه کودکان که در حال حاضررقم آن از تعداد کودکان سالم بیشتراست موضوع دیگری است که اخیر به موضوع افزوده شده است .

با توجه به وضعیت جاری و گرفتاری اکثریت مردم به فقر و ناداری موضوع سوء تغذی وشیوع امراض گوناگون بعید به نظر نمی رسد .

ما یقین داریم که گرانی سرسام آور مواد خوراکه و عدم دسترسی به غذای مکفی باعث خواهد شد که نه تنها به کودکان بلکه برای بزرگسالان نیز با عث ایجاد امراض گوناگون و کشنده خواهد شد .

درحال حاضر بیش از سی بیمارستان ما بخاطر عدم امکانان بسته شده است، درحالیکه آمار ها نشان میدهد که شیوع امراض سوء تغذی و کرونا عملا در حال گسترش است .

به باورما این وضعیت از مردم فقیر ما یقینا قربانی بیشماری خواهد گرفت، زیرا بیمارستان ها در حال بسته شدن، نبود امکانان و ادویه برای مبارزه با امراض ، عدم پرداخت معاش کارمندان عامل، این وضعیت ناگوار است .

ما دقیقا و با صراحت حکم می کنیم که مسئول این بخش (صحت) بانک جهانی است، زیرا اینها طبق موافقتی که قبلا صورت گرفته ایشان ملزم به پرداخت مصارف سکتور صحت در افغانستان با سال 2024 میباشند که اینک از 24 اسد 1400 که حکومت غنی به زباله دان تاریخ رفت ایشان این برنامه را تعطیل کرده اند. گویا قرارداد با غنی و جمهوریت سه نفره اش بوده نه با افغانستان . در حالیکه در دنیا معلوم است که اگر حکومت ها از بین بروند دولت ها پابرجا هستند و اعتبار قرار داد های بین المللی  برمبنای وجود و هویت دولت ها است ، مثلا ما از ازبیکستان برق وارد می کنیم که قرار دادش در زمان حکومت فاسد کرزی منعقد شده بود و درزمان حکومت فاشیستی سه نفره غنی ادامه داشت و تا اینک ادامه دارد ، در حالیکه افغانستان 65 میلیون دالر از پول صرفیه آن باقی است کسی برق را قطع نکرده . من با صراحت اینرا میگویم که بعد از تاریخ قطع امکانات صحی در سه ماه گذشته مسئول همه مرگ و میر ها و شیوع امراض از ناحیه کمبودویا نبود دوا و داکتر، بانک جهانی است که سازمان ملل در حالیکه خود را مدافع حقوق اعضای خود میداند و افغانستان هم عضو این نهاد است باید این موضوع را بصورت جدی دنبال  نماید. گرچه شیوع امراض و بسته شدن بیمارستان ها و ترک وظیفه از جانب کارمندان این سکتور عملا مشهود است اما فاجعه ای که با توجه به وضعیت جاری پیش خواهد آمد بی نهایت وسیع و گسترده خواهد بود.

در سایر موارد مخصوصا مواد اولیه که از خارج وارد میشود رنگ و روی فاجعه انسانی ازآن همین حالا مشهود است .

مردم افغانستان بجز عده ای محدود که آنهم از قبل ذخیره دارند، باقی همه بدون استثناء زیر خط فقر قرار گرفته اند.

اکثریت قاطع جامعه ما قادر به پیدا نمودن احتیاجات اولیه خود نیستند، به غذا متوسط دسترسی ندارند، دوا ندارند و سرپناهی هم ندارند که این وضعیت دقیقا زیر خط فقر و فقر مطلق است .

اگر به رسانه های خبری توجه کنیم گزارشهای که پخش میشود همه سخن از فرارسیدن یک وضعیت وحشتناک دارد، اما یکبار هم ندیده و نشنیده ایم که نهادی گفته باشد که این کشور چرا به این وضعیت گرفتار گردیده و عامل اصلی آن چیست ؟ 

به نظر میرسد که درشرایط کنونی دوموضوع دراین وضعیت بی نهایت موثر بوده و مشکلات افغانستان را ازدیاد بخشیده است . یکی تجارت و ترانزیت و دیگرعدم گردش پول.

جمعی از کشور ها صدور اقلام صادراتی ما را ممانعت می کنند و دلیل شان هم عدم به رسمیت شناختن حکومت موجود در کشور است . در حالیکه صدور کالا از جانب خود شان در کشور ما مانعی ندارد. کشور های که ظاهر برای افغانستان دایه های شیرینتر از مادر هستند در سال روان بزرگترین ضربه را به پیکر در حال احتضار اقتصاد افغانستان بیرحمانه زدند . فصل صدور میوه از کشور ما است مخصوصا انار و سیب ، که مهمترین راه برای صدور آن پاکستان بود که آنهم مرز هایش را بروی تاجران ما بست و مدتی که بازهم بود روزانه از افغانستان بیست کانتینر را اجازه ورود به پاکستان میدادند اما از خود شان یکصدو بیست کانتیر وارد افغانستان میگردید.

شاید این مشکل (مشکل تردد) قابل حل باشد، مشکل اساسی دیگر که دامنگر کشور ما است مشکل پول است .  بانک مرکزی افغانستان در حال حاضر با توجه به انجماد پول افغانستان توسط امریکا در حالتی قرار گرفته که تاجران ما در مضیقه قرار داده و ایشان نه دسترسی به پول دارند و نه توانایی انتقال پول برای خرید حداقل مواد خوراکه و مواد سوخت . گران شدن مواداولیه در حال حاضر که از آن بوی قحطی هم می آید ، عامل اصلی اش امریکا است که عملا بانک ها و سیستم اقتصادی کشورما را به چالش کشیده است . و در فردای زمستان سخت اگر مرگ و میری هم پیش آمده و دامنگیر مردم ما شود عامل اصلی اش امریکا خواهد بود. و یقینا با ادامه وضعیت جاری شاهد بزرگترین فاجعه انسانی در افغانستان خواهیم بود.

پس به این حساب به ملل متحد پیشنهاد می کنیم که بحث تجارت و اقتصاد و فقر و دربدری مردم کشور ما را با موضوع سیاست عجین نکنند و بحث های سیاسی را بگذارندبه اهل سیاست و وزارت خارجه و بحث اقتصاد و معارف و تعلیم و تربیه را با سکتور های که به آن مرتبط است بدور از سیاست پیگیری نمایند .

کاملا غیر قانونی و بدور از عاطفه انسانی است که بخاطر تحمیل سیاست های نامشروع و بدور از قوانین بین المللی مردم فقیر و اطفال معصوم این کشور متحمل خسارات جبران ناپذیر گردند.  حل مشکل فقر و گرانی مواد خوراکه و مواد سوخت ومشکلات تعلیم و تربیه و مکاتب کشور ما با انتقال چند نفر به خارج که به منظور جذب نیرو کار صورت میگیرد مشکل این مملکت حل نخواهد شد .

ما امیدواریم که ملل متحد وضعیت جاری در افغانستان را دقیقا بررسی و برای رفع بحران موجود تصمیم عاقلانه بگیرند. گرچه در شرایط فعلی که واقعا کشور ما از لحاظ اقتصادی در حال کاملا اضطرار بسر میبرد یک سلسله کمک های اضطراری هم ضرورت است اما بخاطر ریشه کن نموده فقر و تغییر در وضعیت موجود تصمیم و استراتیژی عاقلانه می خواهد .

 

 

 

 

۱۴۰۰ آبان ۲۰, پنجشنبه

روایت 10

 

تمرین سیاست در افغانستان

صبا به حضرت صدرالممالک از ما گوی

مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان

غلام علی صارم 

افغانستان در حال حاضر در موقعیتی قرار دارد که هریک از کشور های همسایه و منطقه میخواهند با تثبیت قیمومت خود برای این کشور تصمیم بگیرند و این کشور را که زمانی دوابرقدرت شرق و غرب به میدان آزمایش مخرب ترین سلاح های خود قرار داده بودند امروز جمعی به تمرین سیاست های خود انتخاب نموده .

جلسات مسکو، دوحه ، ایران ، هند و...... همه در راستای آنچه گفتیم میباشد . زیرا :

1-    در  این جلسات نه تنها نماینده ای از خود افغانستان بلکه حتی از یک فرد افغانی به عنوان ناظر هم دعوت نشده و عملا از شرکت شان جلوگیری به عمل آمده است .

2-    زمانی که کسی از افغانستان در این جلسات نباشد آیا میشود برای این کشور تصمیم گرفت؟

3-    اصلااختلافاتی که اینها بین خود دارند باعث میگردد تا از تصمیم گیری عاجز باشند .

بطور مثال : در جلسه که بین مشاورین امنیت کشور های منطقه در هند دیروز تدویر یافت از پاکستان و چین کسی شرکت نکرده ، زیرا چین و پاکستان از سالها به این سو مشکلات سیاسی و مرزی با هند دارند بناء شرکت شان در یک چنین مجلسی که بخاطر رفع مشکل افغانستان باشد شرکت نمی کنند و به اعتقاد این جلسات برای افغانستان نیست زیرا اگر برای افغانستان باشد اینها مشکلات خود می گذارند به وقت دیگر.

موضوع کشمیر که در اصل موضوع آب و بحث اقتصادی است بین هند و پاکستان ایندو کشور را از بدو تشکیل پاکستان تا حالا به دشمنان استراتیژیک تبدیل نموده و سالهاست که هردو از این ناحیه متضرر هستند و همچنان مشکلات سرحدی هند و چین که گاه گاهی به درگیری های فزیکی هم منجر گردیده است . بناء اینها خود مشکل دارند و با وجود مشکلاتی که بین خودشان هست هرگز نمیتوانند مشکل افغانستان را حل نمایند . برطبق ضرب المثل ما « کل طبیب باشد ، سرخود را تداوی می کند»

واقعیت اینست که اگر مشکل افغانستان بصورت منطقه ای و بین المللی حل شود کشور های همسایه ما هرگز قادر به آن نیستند و همچنان قدرت های جهانی در حالیکه خود در رقابت های سیاسی ، اقتصادی و نظامی غرق هستند هرگزمشکلی را در اینجا حل نخواهند توانست.

امروز اگر در افغانستان حکومت همه شمول نیست ، مکاتب اعم از پسر و دختر قسما تعطیل است ، دانشگاه ها اعم از شخصی و دولتی تعطیل است ، بانک های ما غیر فعال و تجارت ما تعطیل و بالارفتن نرخ مواد اولیه اگر بیداد میکند، اگرپرداخت معاش  معلمین و مامورین ما به تعویق افتاده،  عامل همه همین کشور های هستند که ادعا دارند مشکل افغانستان را حل می نمایند . در واقع اینها خود مشکل و مشکل ساز برای افغانستان هستند و گردیده اند.

تازه جمعی را بخاطر اخلال امنیت نسبی که بعد از سالها بوجود آمده تحت عنوان داعش وارد میدان نموده و خون صدها مسلمان را در مساجد ریختند و بیشرمانه هم اظهار میدارند که اینها قوی میشوند.

اگر سوال شود که اینها چگونه قوت می گیرند؟  از کجا تقویت میشوند ؟ اسلحه و مهمات از کجا می کنند؟ اگر خود شان تولید می کنند مرکز تولیدش در کجاست ؟ اصلا مرکز فرماندهی اینجا کجاست ؟ در پاسخ چه خواهند گفت ؟ یقینا که نیم کاسه ای زیر کاسه است .

جای تعجب است که این همه دسایس و این همه جنایت را کسانی مرتکب میشوند که خود را مدافع حقوق بشر وحافظ دموکرسی جهانی میدانند.

یکی از مشکلات عمده و مهم ما اینست که  ما از خود غافل هستیم و هرگز بخود نمی آییم.

آنچه را از سر درد میخواهم بگویم اینست که مشکل افغانستان را همانگونه که طی چهار دهه دیده شد هیچ کسی ، کشوری ، سازمانی به شمول سازمان ملل و..... هرگز حل نمی توانند و نمی کنند ، بهترین راه اینست که افغانستان و مردم و قدرتمندانش خود به رفع مشکل و دوای درد این کشور تصمیم گرفته و از همسایه ها و قدرت های منطقه ای و جهانی بخواهند که لطفا افغانستان را بحال خودش رها نمایند. 

من دقیقا به این باور هستم که اگر اینها افغانستان را بحال خود ش رها کنندو ماراهم خداوند توفیق عنایت نماید و ماخود نیز همت نماییم با همدیگر پذیری صادقانه و دوری از نفاق و تعصبات کوری که سالهاست هدیه اش بما ویرانی بوده، همه مشکلات حل خواهد شد.

=================================

 

 

۱۴۰۰ آبان ۹, یکشنبه

روایت 9

 

بنام خدای دانا و توانا"ج"

بیداد فقر در افغانستان 

غلام علی صارم 

« اگر به فقرا نان بدهیم آنرا میخورند و از آن لذت می برند اما فقر شان دوام دارد و اگر به آنها کار آموزش بدهیم و ابزار کار بدست ایشان بدهیم زندگی شان برای همیشه بهبود خواهد یافت .»

سالهاست که این جملات را تکرار و تکرار نوشته و گفته ام  و هنوز هم به همین اعتقاد هستم که برای فقرا باید کار ایجاد کرد و خود شان را باید مصروف کار ساخت .

طی بیست سالی که به مردم ما مدد رسانی شده و اکثرآ مواد غذایی و مواد سوخت به تعدادی از خانواده ها کمک گردیده و یا هم مقداری پول نقد به آنها داده شده که از نظر ما این کمک ها در جهت فقرزدایی هرگز موثر نبوده و چنانچه اگر دوام هم پیدا کند موثر نخواهد بود و فقرا همچنان فقیر و فقیر تر خواهند شد.

چنانچه عملا مشاهده می کنیم که برای خانواده های که طی بیست سال به ایشان از طریق موسسات مختلف کمک گردیده و به ایشان مواد خوراکه و گاهی پول و گاهی هم مقداری ذغال داده شده است اما در وضعیت این خانواده ها ما هرگز تغییر مثبتی را ندیدیم و اینک نیز همچنان فقیرند که در بیست سال قبل بودند.

از نظر ما این شیوه کمک رسانی کاملا یک شیوه غلط و در واقع غرور شکنی و گدا پروری است که این ها کردند . شاید هدف ایشان گدا پروری نبوده اما عملا این شیوه غلط به همین وضعیت منجر گردیده است . در کشور ما زمانی سخت ترین کار گدایی بود ولی امروز به یک امر عادی تبدیل گردیده است .

سوء تفاهم نشود که ما با کمک به مردم فقیر و از کار بیکار شده ها را در شرایط خاص مخالف هستیم . کمک های همچون مواد غذایی، خیمه و پتو، جای جایی پول نقد را در شرایط اضطراری ضرور میدانیم اما در صورت بهبود وضعیت، استمرار این کمک ها را به ضرر مردم و یک شیوه گدا پروری دانسته آنرا به نفع ندانسته بلکه به گدایی ودست دراز کردن عادت دادن میدانیم .

جمعی که طی بیست سال گذشته اینگونه کمک ها را وقتی از طریق کشور های بیرونی دریافت می کردند از آنها تشکر نموده و این جمله را همیشه تکرار می کردند « امیدواریم که این کمک هادوام داشته باشد» ، گویا اینکه مردم افغانستان فقرای مادام العمر هستند. گرچه مافیای قدرت در حکومت های کرزی و غنی یکی از اهداف عمده ایشان همین بود که مردم دایم گرفتار فقر باشند تا اینها به این بهانه عواید سرشاری را بدست آورند .

با صراحت میگویم که کمک های که از طریق موسسات جهانی و موسسات خیریه شخصی و مردمی که در بیست سال گذشته در افغانستان صورت گرفته نه تنها در محو فقر کمک نکرده بلکه فقرا فقیر تر گردیده اند. تعداد مهاجرینی که بعد از 2001 بوطن برگشته بودند نه تنها این ها همه برگشتند بلکه بعد از تاریخ متذکره صدها هزار مهاجر جدید ی که زندگی خود را از دست داده اند داریم .

به مردم نان دادند تا شب بخورند و فردا بازهم گرسنه باشند، زراعت ما محو شد ، ما زمانی آرد و برنج حتی یک بوری هم از خارج وارد نمی کردیم اما حالا کاملا به خارج وابسته هستم .  مالداری ما کاملا از بین رفته خارجی های لذت گوشت حیوانات افغانستان را در دنیا بی نذیر میدانستند اما حالا ما گوشت های پوده و گندیده مرغ های برازیلی را که نه لذت دارد و نه کیفیت میخوریم .

ما در شرایطی قرار داریم که زراعت ما نابود شده ، مالداری از بین رفته ، فابریکه های تولیدی تعدادی قبلا و تعدادی در حال حاضر در حال فلج شدن است .

اینرا باید اذعان بدارم که افغانستان فعلا در شرایط اضطراری قرار دارد زیرا ما صدها هزار مهاجر جدید و صد ها هزار بیجا شده داخلی داریم که به کمک های اضطراری ضرورت دارند . اما در کنار این کمک ها اگر توجه به زیرساخت های اقتصادی اعم از زراعت و صنعت نگردد این کمک های اضطراری هم جایی را نخواهد گرفت و به مجرد تمام شدن بازهم فقیر خواهیم بود.

بی پرده بگویم که طی بیست سال گذشته کمک های سرسام آوری به این کشور سراسر زیر شد، اما مجموع این کمک ها در اختیار کسانی قرار گرفت که مافیایی گونه از آن استفاده های نا مشروع کردند و از این کمک ها برای خود اندوختند و مصرف کردند و منباب نمایش چند بوری آرد و برنج و چند بوتل روغن را در میدانی با فاصله قرار داده و عکس های نمایشی گرفتند که گویا این ها کمک های صورت گرفته را به مستحقین آن رسانده اند .

به عنوان چلنج، میخواهم دوستان به این موضوع دقت کرده و آنرا مورد تحقیق قرار دهند و آن اینکه فقیر ولو از بستگان این مافیای دولتی که بیست قبل فقیر بوده و از این کمک های مستفید شده و حالا در وضعیت بهتر زندگی میکند نشان دهید، اگر یافتید و یا چنین موردی پیدا شد ما حرف خود را پس گرفته و آنهایی را که خائن خطاب کردیم از ایشان معذرت خواهی و مقدس شان خطاب می کنیم .

در مقابل به عنوان تایید ادعایم پیشنهاد می کنم که خانه و زندگی و ذخیره در بانگ های خارجی چند وکیل و  وزیر و اطرافیان ارگ نشین که این کمک ها در اختیار شان قرار میگرفت،  بررسی شود.

پول سرشاری که تحت عنوان پرومود بخاطر توانمند سازی زنها آمده بود، بی بی گل اشرف غنی به قول ما شمالی ها «لوککه برکت» خورد و اینکه با اجمل احمدی دست به چه خیانت های زدندو ازبانک، ازگمرگ و کمک های جهانی چه گرفتند سرجایش که بحث در مورد آنها ما را از موضوع مورد نظر دور می سازد .

دراین روز ها که بازهم توجه جامعه جهانی به وضعیت ناهنجار اقتصادی ما جلب شده و از طرفی فقر ویرانگر و بحران انسانی را در کشور ما پیش بینی می نمایند و طبق یکی از اظهارات که در افغانستان طی چندماه آینده 97% مردم زیر خط فقر قرار خواهند گرفت.

به نظر ما همین حالا بیشتراز رقم یاد شده مردم افغانستان زیر خط فقر قرار دارند. زیرا در شرایط فعلی تعدادی که بتواند مصارف خود و خانواده اش را تامین کند شاید به یک فیصد هم نمیرسد .

آری! در کشوری که کارنیست، تجارت نیست ، واردات و صادرات نیست، تولید نیست و مامور و معلمش نمیتواند معاش بخور نمیرش را سروقت بدست بیاورد . سرمایه های بانکی اش هم به بهانه های مختلف از جانب قلدران زورگو منجمد، بانک ها اعم از دولتی و شخصی به همین مناسبت نیمه فلج.  در چنین وضعیتی زیرا خط فقر قرار گرفتن 97% نفوسش یک امر عادی است .

نوید کمک های انسانی جهان مخصوصا کنفرانس کشور های گروه جی 20 برای مردم ما امیدوار کننده است ، به شرط اینکه همچون گذشته این کمک ها در دسترس طبقه خاصی که با سازمان های خارجی در ارتباط و وابسته هستند قرار نگیرد.

به نظر میرسد که اگر این کمک ها بازهم از طریق عده ای دوپاسپورته که هیچگونه دلبستگی به افغانستان و مردمش ندارند توزیع گردد، باز هم بقول معروف همان آش و همان کاسه خواهد بود.

پیشنهاد ما در مورد توزیع این کمک ها اینست که بخاطر توزیع هربخش از این کمک ها فرد و یا افرادی از موسسه و یا کشور کمک دهند، در راس قرار داشته باشد و اینکه ایشان از ملل متحد و یا کدام نهاد بین المللی دیگر نیز افرادی را استخدام می کنند مربوط به خودشان باشد، ویا هم با توافق کمیسیونی را به عنوان سرپرست استخدام نمایند،  اما از افغانستان در توزیع این کمک های نه وزیر، نه وکیل ، نه شاروال و نه وکیل گذر و ارباب منطقه باید نقش نداشته باشد .

پیشنهاد من اینست که در افغانستان فقط از دو دسته افراد در جهت توزیع استخدام شوند :

1-    استادان دانشگاه ها اعم از شخصی و دولتی و معلمین.

2-    افراد مقتدر از امارت اسلامی که در ساحات مختلف از لحاظ امنیتی اشراف دارند و میتوانند امنیت و نظم را تامین نمایند.

ممکن این سوال پیش آید که استادان و معلمین در سراسر افغانستان اگر در توزیع سهم بگیرند از لحاظ معاش و سفریه مبلغ هنگفتی ضرورت خواهد بود . اما نه اینگونه بلکه به نظر ما اولا در حد نیاز و ثانیا در تمام ساحاتی که کمک قرار است توزیع شود از معلمین و استادانی که از همان ساحه هستند کارگرفته شود زیرا آنها از خانواده های فقیر و مستحق شناخت دارند و اگر در ساحه ای معلمی و یا استادی وجود نداشته باشد میتوان از محلات همسایه و یا حتی شهر همسایه اش کمک گرفت . به نظر ما استادان دانشگاه ها و معلمین اعم از طبقه ذکور و اناث تنها قشری هستند که طی بیست گذشته که جمعی کشور را به دزد خانه مبدل کرده بودند ، پاک بوده و پاک زیسته اند .

اگر کمک های که قرار است صورت گیرد اینگونه و تحت نظر کشور و یا گروه کمک کننده نباشد یقینا به مستحقین آن نرسیده و کماکان حیف و میل و مقداری هم واپس به اکونت های خارجی خواهد رفت.

«باداین سخن بگوشت، ما مرده و توزنده »  والسلام

غلام علی صارم  

۱۴۰۰ آبان ۳, دوشنبه

روایت 8

 

مهاجر قانونی و غیر قانونی !

غلام علی صارم 

بدنیست مقدمتا تاریخچه ای را به عرض برسانم :

«بقول ابن اثیر غفاری {حکم بن عمروغفاری}اولین مسلمی است که از دریای آموآب نوشید و وضو ساخت و دوگانه برای یگانه گذارد.  و همین صحابی بزرگوار نخستین بار بر جبال غور نیز تاخت و مردم آنرا بزور شمشیرمطیع کرد و غنایم فراوان را گرفت.

گویند که زیاد{زیاد بن ابوسفیان حکمران بصره،خراسان و سیستان و ملحقات آن}به او نوشت: امیرالمومنین معاویه از من سیم و زر خواسته است ، پس باید آنرا بین مردم بخش نکنی و بفرستی .

غفاری در پاسخش نوشت: بمن کتاب خدا پیش از نامه امیر رسیده است و بنابراین تمام سیم و زر را بین مردم تقسیم کرد و بعد از آن در سنه 50هجری در مرو خراسان بمرد.» (حبیبی عبدالحی تاریخ افغانستان بعد از اسلام انتشارات میوند-کابل1386 ص 166)

سخن از مهاجرت است که قرآنکریم  میفرماید: زمین خدا وسیع است در آن هجرت کنید. (سوره مبارکه نسا آیه 97) همچنان در مورد مهاجرت ما احادیث و روایات معتبر داریم که در مواردی که باید هجرت صورت بگیرد معیار تعیین گردیده است. که این کوتاه نگارش ظرفیت آنرا ندارد.

سوال اینجاست کشور های مسلمانی که بحث مهاجر قانونی و غیر قانونی را راه می اندازند و هزاران مسلمان مظلوم را که از سر درماندگی به کشور شان پناه برده ، آنهار اخراج می کنند آیا قرانکریم به این ها هم مثل غفاری که در سالهای قبل از50 هجری برایش رسیده بود، رسیده یا نه ؟

اگر قرآنکریم به ایشان نرسیده آیا معیار های را که ملل متحد در مورد مهاجرت تعیین نموده قبول دارند یا نه؟

«ملل متحد کسانی را که به دلیل آزار و اذیت و جنگ، کشور شان را ترک کرده و وارد سایر کشور ها می شوند و در آنجا به حیث مهاجر پذیرفته شده و بر اساس قوانین بین المللی از حراست کشور میزبان برخوردار می شوند، مهاجر می‌پندارد.»

کانادا علاوه بر مهاجرین افغانستانی که از قبل داشت در حوادث و جریان های اخیر هشتاد هزارنفر تبعه افغانستان را به عنوان مهاجر قبول کرد که خودشان انتقال اینها را عهده دار شده و کلیه مصارف شانرا هم میپردازند.

در امریکا کسی که شش سال را خوب سپری کند، ستیزن آنجا گردیده و با پاسپورت امریکایی سفر می کند، خانه میخرد، موتر می خرد، در هرنقطه کشور که ساکن شود و کار کند و در هرشهری رفت و آمد کند کسی مزاحمش نمی شود و ....

اما در کشور های اسلامی چی ؟ سرمایه دارترین کشور های اسلامی که عربستان سعودی، ترکیه و ایران است که هرکدام قیمومت همه اسلام را هم ادعا دارند در همین شرایط ناگوار پیش آمده که تازه هشت کودک از گرسنگی جان داده ایشان با خشن ترین رفتار هزاران مهاجرگرسنه را دیپورت نمودند .

 در حوزه خلیج و در بین کشور های عربی کشور های بی نهایت سرمایه داروجود دارد ولی یک کشور صدایش بلند نشد که ما چند نفر مهاجر را می پذیریم .

سوال اینست که: آیا این سرزمین ها نیز شامل زمین خدا میشوند یا نه؟ آیا میتوان اینها را نیز دارالاسلام گفت یا خیر؟

تاریخ سخنان اندرامرکل صدراعظم آلمان را با خط زرین ثبت خواهد کرد. او گفت ما برای فرزندان  خود خواهیم گفت: مسلمانانی که از شدت ناامنی و فقر مهاجرشده بودند در حالیکه ممالک سرمایه دار اسلامی وجود داشت به اینها پناه ندادند ولی ما به اینها پناه دادیم و ایشان را در تمام عرصه های زندگی همکاری کردیم .

این کار برای صدراعظم آلمان و مردم آلمان عزت و برای سردمداران مسلمان که پولها گزاف و بودجه اسلام را در جنگ و شرارت ومسلمان کشی مصرف میکنندننگ و ذلت همیشگی خواهد بود.

موضوعاتی که قبلا گفته میشد : دارالاسلام، اسلام مرز ندارد، ماباهم برادریم و..... مگراینها همه دروغ بوده ویا این تبهکاران مردم را فریب می دادند و فریب میدهند؟

سوال اینجاست که در حال حاضرکانادا و تعدادی از کشورهای اروپایی و امریکا و..... به مردم بیجا شده و گرسنه ما پناه داده و همکاری می نماید اما در مقابل ایران ، ترکیه و عربستان جدا از اینکه یکنفر مهاجررا به عنوان نمایش هم نپذیرفتند، هزار هزار نفر از مهاجرین و آوارگان ما را بدون درنظر داشت شرایط زندگی آنها، روزانه اخراج میکنند، حالا ما بازهم نشسته و قلم بگیریم و از اینها به عنوان قدرت های اسلام تقدیر و تشکر کنیم ؟  یا از اینهاییکه در این شرایط ناگوار آمده و دست ما را میگیرند و مارا همکاری می نمایند؟