۱۴۰۰ آبان ۹, یکشنبه

روایت 9

 

بنام خدای دانا و توانا"ج"

بیداد فقر در افغانستان 

غلام علی صارم 

« اگر به فقرا نان بدهیم آنرا میخورند و از آن لذت می برند اما فقر شان دوام دارد و اگر به آنها کار آموزش بدهیم و ابزار کار بدست ایشان بدهیم زندگی شان برای همیشه بهبود خواهد یافت .»

سالهاست که این جملات را تکرار و تکرار نوشته و گفته ام  و هنوز هم به همین اعتقاد هستم که برای فقرا باید کار ایجاد کرد و خود شان را باید مصروف کار ساخت .

طی بیست سالی که به مردم ما مدد رسانی شده و اکثرآ مواد غذایی و مواد سوخت به تعدادی از خانواده ها کمک گردیده و یا هم مقداری پول نقد به آنها داده شده که از نظر ما این کمک ها در جهت فقرزدایی هرگز موثر نبوده و چنانچه اگر دوام هم پیدا کند موثر نخواهد بود و فقرا همچنان فقیر و فقیر تر خواهند شد.

چنانچه عملا مشاهده می کنیم که برای خانواده های که طی بیست سال به ایشان از طریق موسسات مختلف کمک گردیده و به ایشان مواد خوراکه و گاهی پول و گاهی هم مقداری ذغال داده شده است اما در وضعیت این خانواده ها ما هرگز تغییر مثبتی را ندیدیم و اینک نیز همچنان فقیرند که در بیست سال قبل بودند.

از نظر ما این شیوه کمک رسانی کاملا یک شیوه غلط و در واقع غرور شکنی و گدا پروری است که این ها کردند . شاید هدف ایشان گدا پروری نبوده اما عملا این شیوه غلط به همین وضعیت منجر گردیده است . در کشور ما زمانی سخت ترین کار گدایی بود ولی امروز به یک امر عادی تبدیل گردیده است .

سوء تفاهم نشود که ما با کمک به مردم فقیر و از کار بیکار شده ها را در شرایط خاص مخالف هستیم . کمک های همچون مواد غذایی، خیمه و پتو، جای جایی پول نقد را در شرایط اضطراری ضرور میدانیم اما در صورت بهبود وضعیت، استمرار این کمک ها را به ضرر مردم و یک شیوه گدا پروری دانسته آنرا به نفع ندانسته بلکه به گدایی ودست دراز کردن عادت دادن میدانیم .

جمعی که طی بیست سال گذشته اینگونه کمک ها را وقتی از طریق کشور های بیرونی دریافت می کردند از آنها تشکر نموده و این جمله را همیشه تکرار می کردند « امیدواریم که این کمک هادوام داشته باشد» ، گویا اینکه مردم افغانستان فقرای مادام العمر هستند. گرچه مافیای قدرت در حکومت های کرزی و غنی یکی از اهداف عمده ایشان همین بود که مردم دایم گرفتار فقر باشند تا اینها به این بهانه عواید سرشاری را بدست آورند .

با صراحت میگویم که کمک های که از طریق موسسات جهانی و موسسات خیریه شخصی و مردمی که در بیست سال گذشته در افغانستان صورت گرفته نه تنها در محو فقر کمک نکرده بلکه فقرا فقیر تر گردیده اند. تعداد مهاجرینی که بعد از 2001 بوطن برگشته بودند نه تنها این ها همه برگشتند بلکه بعد از تاریخ متذکره صدها هزار مهاجر جدید ی که زندگی خود را از دست داده اند داریم .

به مردم نان دادند تا شب بخورند و فردا بازهم گرسنه باشند، زراعت ما محو شد ، ما زمانی آرد و برنج حتی یک بوری هم از خارج وارد نمی کردیم اما حالا کاملا به خارج وابسته هستم .  مالداری ما کاملا از بین رفته خارجی های لذت گوشت حیوانات افغانستان را در دنیا بی نذیر میدانستند اما حالا ما گوشت های پوده و گندیده مرغ های برازیلی را که نه لذت دارد و نه کیفیت میخوریم .

ما در شرایطی قرار داریم که زراعت ما نابود شده ، مالداری از بین رفته ، فابریکه های تولیدی تعدادی قبلا و تعدادی در حال حاضر در حال فلج شدن است .

اینرا باید اذعان بدارم که افغانستان فعلا در شرایط اضطراری قرار دارد زیرا ما صدها هزار مهاجر جدید و صد ها هزار بیجا شده داخلی داریم که به کمک های اضطراری ضرورت دارند . اما در کنار این کمک ها اگر توجه به زیرساخت های اقتصادی اعم از زراعت و صنعت نگردد این کمک های اضطراری هم جایی را نخواهد گرفت و به مجرد تمام شدن بازهم فقیر خواهیم بود.

بی پرده بگویم که طی بیست سال گذشته کمک های سرسام آوری به این کشور سراسر زیر شد، اما مجموع این کمک ها در اختیار کسانی قرار گرفت که مافیایی گونه از آن استفاده های نا مشروع کردند و از این کمک ها برای خود اندوختند و مصرف کردند و منباب نمایش چند بوری آرد و برنج و چند بوتل روغن را در میدانی با فاصله قرار داده و عکس های نمایشی گرفتند که گویا این ها کمک های صورت گرفته را به مستحقین آن رسانده اند .

به عنوان چلنج، میخواهم دوستان به این موضوع دقت کرده و آنرا مورد تحقیق قرار دهند و آن اینکه فقیر ولو از بستگان این مافیای دولتی که بیست قبل فقیر بوده و از این کمک های مستفید شده و حالا در وضعیت بهتر زندگی میکند نشان دهید، اگر یافتید و یا چنین موردی پیدا شد ما حرف خود را پس گرفته و آنهایی را که خائن خطاب کردیم از ایشان معذرت خواهی و مقدس شان خطاب می کنیم .

در مقابل به عنوان تایید ادعایم پیشنهاد می کنم که خانه و زندگی و ذخیره در بانگ های خارجی چند وکیل و  وزیر و اطرافیان ارگ نشین که این کمک ها در اختیار شان قرار میگرفت،  بررسی شود.

پول سرشاری که تحت عنوان پرومود بخاطر توانمند سازی زنها آمده بود، بی بی گل اشرف غنی به قول ما شمالی ها «لوککه برکت» خورد و اینکه با اجمل احمدی دست به چه خیانت های زدندو ازبانک، ازگمرگ و کمک های جهانی چه گرفتند سرجایش که بحث در مورد آنها ما را از موضوع مورد نظر دور می سازد .

دراین روز ها که بازهم توجه جامعه جهانی به وضعیت ناهنجار اقتصادی ما جلب شده و از طرفی فقر ویرانگر و بحران انسانی را در کشور ما پیش بینی می نمایند و طبق یکی از اظهارات که در افغانستان طی چندماه آینده 97% مردم زیر خط فقر قرار خواهند گرفت.

به نظر ما همین حالا بیشتراز رقم یاد شده مردم افغانستان زیر خط فقر قرار دارند. زیرا در شرایط فعلی تعدادی که بتواند مصارف خود و خانواده اش را تامین کند شاید به یک فیصد هم نمیرسد .

آری! در کشوری که کارنیست، تجارت نیست ، واردات و صادرات نیست، تولید نیست و مامور و معلمش نمیتواند معاش بخور نمیرش را سروقت بدست بیاورد . سرمایه های بانکی اش هم به بهانه های مختلف از جانب قلدران زورگو منجمد، بانک ها اعم از دولتی و شخصی به همین مناسبت نیمه فلج.  در چنین وضعیتی زیرا خط فقر قرار گرفتن 97% نفوسش یک امر عادی است .

نوید کمک های انسانی جهان مخصوصا کنفرانس کشور های گروه جی 20 برای مردم ما امیدوار کننده است ، به شرط اینکه همچون گذشته این کمک ها در دسترس طبقه خاصی که با سازمان های خارجی در ارتباط و وابسته هستند قرار نگیرد.

به نظر میرسد که اگر این کمک ها بازهم از طریق عده ای دوپاسپورته که هیچگونه دلبستگی به افغانستان و مردمش ندارند توزیع گردد، باز هم بقول معروف همان آش و همان کاسه خواهد بود.

پیشنهاد ما در مورد توزیع این کمک ها اینست که بخاطر توزیع هربخش از این کمک ها فرد و یا افرادی از موسسه و یا کشور کمک دهند، در راس قرار داشته باشد و اینکه ایشان از ملل متحد و یا کدام نهاد بین المللی دیگر نیز افرادی را استخدام می کنند مربوط به خودشان باشد، ویا هم با توافق کمیسیونی را به عنوان سرپرست استخدام نمایند،  اما از افغانستان در توزیع این کمک های نه وزیر، نه وکیل ، نه شاروال و نه وکیل گذر و ارباب منطقه باید نقش نداشته باشد .

پیشنهاد من اینست که در افغانستان فقط از دو دسته افراد در جهت توزیع استخدام شوند :

1-    استادان دانشگاه ها اعم از شخصی و دولتی و معلمین.

2-    افراد مقتدر از امارت اسلامی که در ساحات مختلف از لحاظ امنیتی اشراف دارند و میتوانند امنیت و نظم را تامین نمایند.

ممکن این سوال پیش آید که استادان و معلمین در سراسر افغانستان اگر در توزیع سهم بگیرند از لحاظ معاش و سفریه مبلغ هنگفتی ضرورت خواهد بود . اما نه اینگونه بلکه به نظر ما اولا در حد نیاز و ثانیا در تمام ساحاتی که کمک قرار است توزیع شود از معلمین و استادانی که از همان ساحه هستند کارگرفته شود زیرا آنها از خانواده های فقیر و مستحق شناخت دارند و اگر در ساحه ای معلمی و یا استادی وجود نداشته باشد میتوان از محلات همسایه و یا حتی شهر همسایه اش کمک گرفت . به نظر ما استادان دانشگاه ها و معلمین اعم از طبقه ذکور و اناث تنها قشری هستند که طی بیست گذشته که جمعی کشور را به دزد خانه مبدل کرده بودند ، پاک بوده و پاک زیسته اند .

اگر کمک های که قرار است صورت گیرد اینگونه و تحت نظر کشور و یا گروه کمک کننده نباشد یقینا به مستحقین آن نرسیده و کماکان حیف و میل و مقداری هم واپس به اکونت های خارجی خواهد رفت.

«باداین سخن بگوشت، ما مرده و توزنده »  والسلام

غلام علی صارم  

۱۴۰۰ آبان ۳, دوشنبه

روایت 8

 

مهاجر قانونی و غیر قانونی !

غلام علی صارم 

بدنیست مقدمتا تاریخچه ای را به عرض برسانم :

«بقول ابن اثیر غفاری {حکم بن عمروغفاری}اولین مسلمی است که از دریای آموآب نوشید و وضو ساخت و دوگانه برای یگانه گذارد.  و همین صحابی بزرگوار نخستین بار بر جبال غور نیز تاخت و مردم آنرا بزور شمشیرمطیع کرد و غنایم فراوان را گرفت.

گویند که زیاد{زیاد بن ابوسفیان حکمران بصره،خراسان و سیستان و ملحقات آن}به او نوشت: امیرالمومنین معاویه از من سیم و زر خواسته است ، پس باید آنرا بین مردم بخش نکنی و بفرستی .

غفاری در پاسخش نوشت: بمن کتاب خدا پیش از نامه امیر رسیده است و بنابراین تمام سیم و زر را بین مردم تقسیم کرد و بعد از آن در سنه 50هجری در مرو خراسان بمرد.» (حبیبی عبدالحی تاریخ افغانستان بعد از اسلام انتشارات میوند-کابل1386 ص 166)

سخن از مهاجرت است که قرآنکریم  میفرماید: زمین خدا وسیع است در آن هجرت کنید. (سوره مبارکه نسا آیه 97) همچنان در مورد مهاجرت ما احادیث و روایات معتبر داریم که در مواردی که باید هجرت صورت بگیرد معیار تعیین گردیده است. که این کوتاه نگارش ظرفیت آنرا ندارد.

سوال اینجاست کشور های مسلمانی که بحث مهاجر قانونی و غیر قانونی را راه می اندازند و هزاران مسلمان مظلوم را که از سر درماندگی به کشور شان پناه برده ، آنهار اخراج می کنند آیا قرانکریم به این ها هم مثل غفاری که در سالهای قبل از50 هجری برایش رسیده بود، رسیده یا نه ؟

اگر قرآنکریم به ایشان نرسیده آیا معیار های را که ملل متحد در مورد مهاجرت تعیین نموده قبول دارند یا نه؟

«ملل متحد کسانی را که به دلیل آزار و اذیت و جنگ، کشور شان را ترک کرده و وارد سایر کشور ها می شوند و در آنجا به حیث مهاجر پذیرفته شده و بر اساس قوانین بین المللی از حراست کشور میزبان برخوردار می شوند، مهاجر می‌پندارد.»

کانادا علاوه بر مهاجرین افغانستانی که از قبل داشت در حوادث و جریان های اخیر هشتاد هزارنفر تبعه افغانستان را به عنوان مهاجر قبول کرد که خودشان انتقال اینها را عهده دار شده و کلیه مصارف شانرا هم میپردازند.

در امریکا کسی که شش سال را خوب سپری کند، ستیزن آنجا گردیده و با پاسپورت امریکایی سفر می کند، خانه میخرد، موتر می خرد، در هرنقطه کشور که ساکن شود و کار کند و در هرشهری رفت و آمد کند کسی مزاحمش نمی شود و ....

اما در کشور های اسلامی چی ؟ سرمایه دارترین کشور های اسلامی که عربستان سعودی، ترکیه و ایران است که هرکدام قیمومت همه اسلام را هم ادعا دارند در همین شرایط ناگوار پیش آمده که تازه هشت کودک از گرسنگی جان داده ایشان با خشن ترین رفتار هزاران مهاجرگرسنه را دیپورت نمودند .

 در حوزه خلیج و در بین کشور های عربی کشور های بی نهایت سرمایه داروجود دارد ولی یک کشور صدایش بلند نشد که ما چند نفر مهاجر را می پذیریم .

سوال اینست که: آیا این سرزمین ها نیز شامل زمین خدا میشوند یا نه؟ آیا میتوان اینها را نیز دارالاسلام گفت یا خیر؟

تاریخ سخنان اندرامرکل صدراعظم آلمان را با خط زرین ثبت خواهد کرد. او گفت ما برای فرزندان  خود خواهیم گفت: مسلمانانی که از شدت ناامنی و فقر مهاجرشده بودند در حالیکه ممالک سرمایه دار اسلامی وجود داشت به اینها پناه ندادند ولی ما به اینها پناه دادیم و ایشان را در تمام عرصه های زندگی همکاری کردیم .

این کار برای صدراعظم آلمان و مردم آلمان عزت و برای سردمداران مسلمان که پولها گزاف و بودجه اسلام را در جنگ و شرارت ومسلمان کشی مصرف میکنندننگ و ذلت همیشگی خواهد بود.

موضوعاتی که قبلا گفته میشد : دارالاسلام، اسلام مرز ندارد، ماباهم برادریم و..... مگراینها همه دروغ بوده ویا این تبهکاران مردم را فریب می دادند و فریب میدهند؟

سوال اینجاست که در حال حاضرکانادا و تعدادی از کشورهای اروپایی و امریکا و..... به مردم بیجا شده و گرسنه ما پناه داده و همکاری می نماید اما در مقابل ایران ، ترکیه و عربستان جدا از اینکه یکنفر مهاجررا به عنوان نمایش هم نپذیرفتند، هزار هزار نفر از مهاجرین و آوارگان ما را بدون درنظر داشت شرایط زندگی آنها، روزانه اخراج میکنند، حالا ما بازهم نشسته و قلم بگیریم و از اینها به عنوان قدرت های اسلام تقدیر و تشکر کنیم ؟  یا از اینهاییکه در این شرایط ناگوار آمده و دست ما را میگیرند و مارا همکاری می نمایند؟

 

۱۴۰۰ آبان ۲, یکشنبه

روایت 7

 

هفتاد و ششمین سالگرد تاسیس ملل متحد!

غلام علی صارم 

درآستانه هفتاد و ششمین سالروز تاسیس ملل متحد قرار داریم البته جامعه ملل که بعدآ به ملل متحد تغییر نام داد و آغاز این حرکت سال 1945 م است .

این سازمان در طول دورانی که به عنوان مرکزی برای زدودن اختلاف و ایجاد هماهنگی بین کشور های که گاه گاهی درگیر جنگ بوده و یا علیه همدیگر موضع خصمانه داشته، ایجاد شده بود، اما آنگونه که توقع میرفت ناکام بوده است .

الوین تافلر و هایدی تافلر در کتاب جنگ ضد جنگ مینویسند.« از زمان تحقق صلح در سال 1945 به اینسو، بین 150 تا 160 جنگ و برخورد داخلی سرتا سرجهان را به ویرانی کشانده است . یا اینکه حدود 7 میلیون و دویست هزار سرباز در جریان این جنگها به قتل رسیده اند. این رقم فقط شامل کشته شدگان است و زخمی ها و شکنجه دیدگان یا معلولین را شامل نمی شود و شمار عظیم تر غیر نظامیانی راکه قربانی شدند و یا کسانی را که در اثر عواقب بعد ی جنگ نابودشده اند ، در بر نمی گیرد.»

البته این تحقیق الی سال 1991 است و ما شاهد برخورد های زیاد و تلفات انسانی زیاد بعد از سال مذکور هم میباشیم . همچنان تافلر ها اضافه میکنند:

« طنز تلخ قضیه در آن است که شمار سربازانی که در سرتاسر جنگ جهانی اول کشته شدند، فقط کمی بیشتر بود یعنی حدود 8 میلیون و 400 هزار نفر. واقعا حیرت آور است : یعنی که از نظر شمار کشته شدگان رزمنده ، حتی با در نظر گرفتن حاشیه ای وسیع برای خطا، جهان از 1945 به اینسو، مجددآ در جنگی معادل تمامی جنگ جهانی اول درگیر شده است.  با اضافه کردن کشته شدگان غیر نظامی ، این جمع به رقم نجومی 33 تا40 میلیون نفر می رسد، البته بدون محاسبه زخمی شدگان ، زنان تجاوز شده، آوارگان ، بیماران یا کسانی که در اثر جنگ دارایی خود را از دست داده اند.

دربورندی و بولیوی، قبرس و سریلانکا، ماداگاسکار و مراکش مردم یکدیگر را یا با گلوله به قتل رسانده اند یا با خنجر زده اند، یا با بمب و گاز و یا به شیوه های دیگر کشته اند.  سازمان ملل متحد درحال حاضر حدود دویست عضو دارد . بیش از 60 کشور عضو درگیر جنگ اند.  موسسه بین المللی پژوهش صلح استکهلم تنها در 1990 31 مورد برخورد مسلحانه را شناسایی کرد که در جریان بود.

در واقع در 2340 هفته ای که از 1945 تا 1990 گذشته است ، درکره زمین تنها سه هفته جنگی وجود نداشته است .  بنابراین، سالهای 1945 تا کنون را عصر پس از جنگ نامیدن به معنی آمیختن تراژدی با طنز است . « جنگ ضدجنگ آلوین تافلرو هایدی تافلرترجمه خوارزمی ، 1377 چاب مهارت تهران صفحه 13 و 14»

و اما در خصوص افغانستان ، فکرمیکنم که همین جمله از دبیر پیشین این سازمان کافی خواهد بود:  دبیرکل پیشین این سازمان آقای خاویر پریزدوکوئیار در کتاب خاطرات خودش می نویسد که : پس از هشت سال تلاش میخواستیم برای افغانستان و مردمش صلح بیاوریم اما این تلاش ها فریبی بیش نبود.

 علاوه براینکه امریکا ادعای هزینه حدود سه تریلیون دالر را در افغانستان دارد، در بیست سال گذشته که بیش از 144 میلیارد دالر به این کشور بخاطر بازسازی و زیرساخت های فرهنگی و اقتصادی و نظامی از جانب جامعه جهانی کمک شد و هماهنگ کننده این کمک ها این سازمان بود عملا می بینیم که کاملا ناکام بوده است . البته این ظاهر قضیه است که این موسسه در کار خودش در افغانستان ناکام بوده اما به اعتقاد من در همه موارد حیف و میل کمک های صورت گرفته به افغانستان اعضای این سازمان شریک بوده که حتما روزی از روی آن پرده برداشته خواهد شد.

این سازمان یک سازمان مستقل نه بلکه وابسته به قدرت های استعماری میباشد، این سازمان را قدرت های استعمار گر در راس امریکا بخاطر استتار جنایات شان ایجاد و آنرا به ظاهر بیطرف نگهداشته اند. امروز نیز برخورد های خصمانه در سراسر جهان وجود دارد، در یمن کشتار مردم بیگناه توسط عربستان سعودی که در واقع این کشور از عمال امریکا است، در سوریه و عراق، در مجموع خاور میانه، بیداد گری های اسرائیل در فلسطین و اشغال خانه های مردم و به آتش کشیدن مناطق مسکونی که این سازمان دهانش بنا به دستور امریکا مهر و لاک شده است . در عربستان ظلم و بیداد گری و حتی در مواردی کشتار شیعیان عملا جریان دارد ولی این سازمان دم در نمی آورد وبرخلاف در کشوری که هماهنگ با امریکا نیست دنبال بهانه هستند . در هند نمایندگی این سازمان برای مهاجرین مخصوصا افغانستانی ها نقش نمایندگی کلیسا را بازی می کند ، مهاجری که روز های یکشنبه به کلیسا نرود این سازمان همه امتیازاتی را که از طرف این سازمان برایش داده میشود قطع می کنند .

درکل باید گفت که این سازمان طی 76 سال عمر نا میمون خود شاید موارد مثبتی هم در کارنامه  هایش دیده شود اما بیشترین موارد عملکرد آن مخصوصا برای افغانستان منفی و غیر قابل قبول میباشد و ما با صراحت میگوییم که این سازمان تا زمانیکه معاش خور قدرت های بزرگ جهانی مخصوصا امریکا باشد کار مثبتی برای بشریت انجام داده نمی تواند و وجودش در خدمت استعمار گران و مافیای جهانی خواهد بوده و پرونده سیاه اعمال شان هم روزبروز قطور خواهد شد.