۱۳۹۶ مهر ۴, سه‌شنبه

رمزقرآن از حسین آموختیم زآتش اوشعله ها افروختیم«علامه اقبال»



امام حسین (ع) الگویی برای اصلاح جوامع بشری
غلام علی صارم
نام امام حسین (ع) استوار ترین معنی در کتاب عشق، ایثار ، خود گذری و شهادت است .
چشمه خونرنگ عاشورا ، درس آموز حماسه ، آزاد زیستن ، جهاد و پایداری در راه حفاظت از دین حق ، قرآن مبین و زندگی توأم با عزت و سربلندی است.
عاشورا دریای متلاطمی است که هرآنچه متناسب شرایط و پاسخگوی نیازهای امروزی ما میباشد ، معلم گونه به جواب آن می پردازد، یعنی عاشورا نه یک حادثه بلکه عاشورا یک مکتب است ، و از همین روست که ائمه دین همیشه تاکید ورزیدند تا عاشورا زنده نگهداشته شود.
وقتی به تاریخ عاشورا با دید محققانه نگاه می کنیم ، معمار عاشورا از همان آوان حرکت خود کاری کرد که تا امروز توجه دانشمندان ، مصلحان سیاسی – اجتماعی را بخود معطوف داشته است .
تبیین و ترسیم هدف امام حسین (ع) از همان آغاز  حرکت از مدینه درست همان رسالتی است که قرآنکریم بیان می فرماید، از دیدگاه قرآنکریم رسالت اصلی دین همانا اصلاح فکر و عقل بشر است و پایداری و بقای جوامع انسانی در گرو اصلاح طلبی و اصلاح گرائی است (1)
و سرانجام نیکو و پاداش نیک از آن اصلاح گران است. (2)
امام حسین (ع) در وصیت نامه خود که هنگام حرکت از مدینه به سوی مکه به برادرش محمدحنفیه نگاشت، اهداف حرکت خود را بیان نمود، پس از بیان عقیده خود در باره توحید ، نبوت ، معاد ، اهداف قیام خود را اینگونه تشریح می نماید:( حسین گواهی میدهد به توحید  و یگانگی خداوند(ج) و گواهی می دهد که برای خدا شریکی نیست و شهادت می دهد که محمد(ص)  بنده و فرستاده اوست، و آئین حق (اسلام) را از سوی خدابرای جهانیان آورده است. و شهادت می دهد که بهشت و دوزخ حق است و روز جزا بدون شک به وقوع خواهد پیوست و خداوند (ج) همه انسان ها را در چنین روزی زنده خواهد کرد.
و من نه از روی خود خواهی و یا برای خوش گذرانی و نه برای فساد و ستمگری از مدینه خارج می گردم ، بلکه هدف من از این سفر امر به معروف و نهی از منکر و خواسته ام از این حرکت اصلا ح مفاسد است ( احیا و زنده کردن سنت و قانون) جدم رسول خدا(ص) و پدرم علی بن ابیطالب (ع) است ، پس هرکس از من این حقیقت را بپذیرد ، راه خدا را پذیرفته است و هرکس رد کند من با صبر و استقامت راه خود را در پیش خواهم گرفت، تا آنکه خدا بین من و قومم حکم نماید و اوست بهترین حکم کنندگان .
برادرم این وصیت من است به تو.
توفیق از جانب خداست ، براو توکل می کنم و برگشتم بسوی اوست. (3)
 و در سرزمین منی نیز در جمع عده ای از خواص فرمودند:
( پروردگارا  این حرکت ما نه بخاطر رقابت برسرحکومت و قدرت ، و نه به منظور بدست آوردن مال دنیا است ، بلکه بخاطر آنست که نشانه های دین تو را به مردم نشان دهم و اصلاحات را در کشور اسلامی اجرا کنم تا بندگان ستم دیده ات از چنگال ظالمان در امان باشند، و واجبات احکام و سنت های تعطیل شده تو دو باره اجراگردد.
در این سخنرانی امام (ع) بازهم چهار اصل بنیادین را که همانا ، بازگشت به اصول واقعی اسلام ، تحول بنیادین در وضع زندگی معیشتی و اقتصادی مردم، تحول بنیادین و اساسی در روابط اجتماعی و تحول ثمر بخش و اسلامی در نظام های مدنی و اجتماعی ، میباشد تشریح و نسبت به آن تاکید می نمایند.
اینجاست که میتوان باصراحت بیان داشت: قیام امام حسین(ع) یک قیام وحرکت اصلاحی بوده که از همان آوان حرکت از جانب خودایشان گام بگام توضیح و تشریح گردیده است. و عاشورا روزیست که مشت خیانت و چهره های دروغین را آشکار نموده و برای کسانی که میخواهند زندگی آزاد و انسانی داشته باشند ، درس جاودانه ارائه میدارد . 
امروز کشور و جامعه ماهم چه از نظرحکومتی ، اجتماعی ، اخلاقی و... به اصلاحات ضرورت دارد و مکتب عاشورا هم بهترین مرجع برای آموزش این حرکت بنیادین است و ماهم این مطلب را باصراحت می گوییم که بخاطر بهبود وضعیت فعلی بیایید به مکتب امام حسین (ع) رجوع و از آن الهام بگیریم که خیر دنیا و سعادت آخرت در آن نهفته است . والسلام
منابع
1-سوره هودآیه 117
2-سوره اعراف آیه 170
3-بحارالانوار ج44 ص329

۱۳۹۶ شهریور ۱۲, یکشنبه

طرح استراتیژی برای افغانستان کاریست بس دشوار!



استراتیژی برای افغانستان !
غلام علی صارم
طرح استراتیژی در هرکشوری نهایت مشکل است، زیرا اوضاع و شرایط مخصوصأ در عصر حاضر هرروز در حال تغییر و تحول است،  اما در افغانستان بی نهایت مشکل،  زیرا تنوع قوم ، مذهب ، جغرافیای متفاوت ، رسوم و عنعنات متفاوت ، و از همه مهم تر عدم ملت واحد کار طرح و تدوین استراتیژی را دشوار ساخته است.
به اعتقاد ما البته به گواهی تاریخ استبداد دست نشانده در گذشته ها و در همین عصر کشور ما را به تباهی کشانده است . این همه نابسامانی که در عصر حاضر می بینید یقینا میراث گذشته است، که با تاسف میراث دار این همه بدبختی ما شده ایم .
بعد از سال 1381کشور های که ظاهر به کمک ما شتافته اند هرکدام استراتیژی بخصوص خود را دارند و از همین روست که طی شانزده سال گذشته با وجود مصارف هنگفت،  اوضا ع این کشور اعم از سیاسی ، نظامی ، اقتصادی، فرهنگی و.....هرروز بدتر و بدتر می گردد.
بعد از جنگ جهانی دوم اروپا با طرح  بنام طرح مارشال و کمک صدمیلیارد دالری امریکا بپای خود ایستاد ،  به اصطلاح آباد شد و امروز در تمام عرصه ها ی زندگی  از جایگاه عالی برخوردار است . اما در افغانستان ده ها برابر این پول مصرف شد اما اوضاع کشور در کل هرروز بدتر از دیروز خود گردید،  البته این موضوع به تحلیل و بررسی عمیق نیاز دارد تا عوامل آن روشن گردد که ما اینک قصد آنرا نداریم .
قبل از سال 1381 با وجودیکه کشور دهه چهارم جنگ و بی امنیتی را تجربه می کرد، وضعیت به این حد خراب نبود، شاهراه ها همیشه بروی ترافیک باز بود و مردم به کار و زندگی خود میرسیدند اما در حال حاضر همین شاهراه ها  روزانه ساعت ها بروی عابرین بسته  و در بی امنیتی کامل بسر می برند.
مساجد و عبادتگاه ها همه نا امن هستند ، کشتن زنان ، اطفال و پیرمردان در این کشور نه تنها سابقه نداشت که یک ننگ به حساب می آمد که با تاسف امروز به یک امر عادی و برای یک عده انسان های درنده خوی  به یک افتخار تبدیل شده است .
سال 1381 وقتی دنیا به سردمداری امریکا ظاهر به کمک ما شتافتند در همان مقطع زمانی هم افغانستان گرفتار مصیبت های عظیم بود،  و ما کمک رسانی در آن مقطع را مثبت ارزیابی می کنیم ، اما اینکه نقطه های اصلی بحران را از بین نبردند و خواستند قسمتی از بحران را حفظ و مدیریت کنند که متاسفانه مدیریت هم نتوانستند ، آنرا یک اشتباه تاریخی برای کشور های کمک کنند مخصوصا امریکا میدانیم .
باربار تکرار کردیم که اگر امریکا میخواهد مردم افغانستان برای همیشه ممنونش باشد به این کشور امنیت تامین کند همانگونه که بعد از جنگ جهانی دوم امنیت جاپان را تضمین نمودند و جاپان با خاطر آرام بودجه نظامی خود را در ساحه صنعت و تکنالوژی به مصرف رساند و امروز به یکی از غول های اقتصادی دنیا تبدیل گردید. اگر امریکا پول های کمکی را بجای اینکه بدست افراد بی مسوولیت بدهد روی زیر ساخت های اقتصادی و فرهنگی به مصرف میرساند ، امروز افغانستان به این وضعیت گرفتار نبود.
یکبار دیگر تکرار می کنم که : استراتیژی امریکا بعد از سال 1381 در افغانستان کاملا غلط بود و ثابت هم شد که غلط بوده است ، دست یازیدن به استراتیژی جدید در حال حاضر خود اعترافی است به غلط بودن استراتیژی قبلی .
اینرا هم خاطر نشان می کنم که استراتیژی فعلی هم از نظر من قناعت بخش نیست و کاری از آن در افغانستان بحران زده ساخته نخواهد شد .  من نمی گویم که طراحان این استراتیژی آدم های ضعیف هستند و توانایی طرح استراتیژی را ندارند،  به نظر من اینها آنگونه که با افغانستان ، مردم افغانستان، ترکیب قومیت در افغانستان ، رسوم و عنعنات در افغانستان و... آشنا باشند نیستند .
به نظر من امریکا قبل از اینکه به غلط بودن استراتیژی قبلی اش در افغانستان اعتراف کند ،  با ید اینرا می پذیرفت که مستخدمینش در این کشور باعث فریب و درد سر لاعلاجش گردیده ، و باید استراتیژی جدیدش را قسمی تدوین می کرد که با مشوره نخبگان غیر وابسته افغانستان می بود.
دقیقا به عرض می رسانم که  زمانی استراتیژی امریکا در افغانستان کارساز خواهد بود که امریکا تصمیم بگیرد تا با همه مردم این کشور کار کند نه با عده ای از مهره های خاص و حرف شنو زیرا همین ها بودند که طی شانزده سال صدها میلیارد دالررا به مصرف رساندند اما جدا از اینکه اوضاع کشور را کاملا در جهت خرابی و بدتر شدن سوق دادند که خود امریکا را نیز در باتلاقی فروبرده اند که اینک بیرون شدن از آن هم کار ساده ای نیست .
رعایت بافت های اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و... در این کشور از ضروریات است و بدون در نظر داشت اینها هیچ حکومتی در این کشور دوام نخواهد آورد.
افزایش تعداد نظامیان ، مصارف پول های گزاف با همان روال قدیم گرهی از مشکل این کشور باز نخواهد کرد. والسلام