۱۳۹۶ شهریور ۱۲, یکشنبه

طرح استراتیژی برای افغانستان کاریست بس دشوار!



استراتیژی برای افغانستان !
غلام علی صارم
طرح استراتیژی در هرکشوری نهایت مشکل است، زیرا اوضاع و شرایط مخصوصأ در عصر حاضر هرروز در حال تغییر و تحول است،  اما در افغانستان بی نهایت مشکل،  زیرا تنوع قوم ، مذهب ، جغرافیای متفاوت ، رسوم و عنعنات متفاوت ، و از همه مهم تر عدم ملت واحد کار طرح و تدوین استراتیژی را دشوار ساخته است.
به اعتقاد ما البته به گواهی تاریخ استبداد دست نشانده در گذشته ها و در همین عصر کشور ما را به تباهی کشانده است . این همه نابسامانی که در عصر حاضر می بینید یقینا میراث گذشته است، که با تاسف میراث دار این همه بدبختی ما شده ایم .
بعد از سال 1381کشور های که ظاهر به کمک ما شتافته اند هرکدام استراتیژی بخصوص خود را دارند و از همین روست که طی شانزده سال گذشته با وجود مصارف هنگفت،  اوضا ع این کشور اعم از سیاسی ، نظامی ، اقتصادی، فرهنگی و.....هرروز بدتر و بدتر می گردد.
بعد از جنگ جهانی دوم اروپا با طرح  بنام طرح مارشال و کمک صدمیلیارد دالری امریکا بپای خود ایستاد ،  به اصطلاح آباد شد و امروز در تمام عرصه ها ی زندگی  از جایگاه عالی برخوردار است . اما در افغانستان ده ها برابر این پول مصرف شد اما اوضاع کشور در کل هرروز بدتر از دیروز خود گردید،  البته این موضوع به تحلیل و بررسی عمیق نیاز دارد تا عوامل آن روشن گردد که ما اینک قصد آنرا نداریم .
قبل از سال 1381 با وجودیکه کشور دهه چهارم جنگ و بی امنیتی را تجربه می کرد، وضعیت به این حد خراب نبود، شاهراه ها همیشه بروی ترافیک باز بود و مردم به کار و زندگی خود میرسیدند اما در حال حاضر همین شاهراه ها  روزانه ساعت ها بروی عابرین بسته  و در بی امنیتی کامل بسر می برند.
مساجد و عبادتگاه ها همه نا امن هستند ، کشتن زنان ، اطفال و پیرمردان در این کشور نه تنها سابقه نداشت که یک ننگ به حساب می آمد که با تاسف امروز به یک امر عادی و برای یک عده انسان های درنده خوی  به یک افتخار تبدیل شده است .
سال 1381 وقتی دنیا به سردمداری امریکا ظاهر به کمک ما شتافتند در همان مقطع زمانی هم افغانستان گرفتار مصیبت های عظیم بود،  و ما کمک رسانی در آن مقطع را مثبت ارزیابی می کنیم ، اما اینکه نقطه های اصلی بحران را از بین نبردند و خواستند قسمتی از بحران را حفظ و مدیریت کنند که متاسفانه مدیریت هم نتوانستند ، آنرا یک اشتباه تاریخی برای کشور های کمک کنند مخصوصا امریکا میدانیم .
باربار تکرار کردیم که اگر امریکا میخواهد مردم افغانستان برای همیشه ممنونش باشد به این کشور امنیت تامین کند همانگونه که بعد از جنگ جهانی دوم امنیت جاپان را تضمین نمودند و جاپان با خاطر آرام بودجه نظامی خود را در ساحه صنعت و تکنالوژی به مصرف رساند و امروز به یکی از غول های اقتصادی دنیا تبدیل گردید. اگر امریکا پول های کمکی را بجای اینکه بدست افراد بی مسوولیت بدهد روی زیر ساخت های اقتصادی و فرهنگی به مصرف میرساند ، امروز افغانستان به این وضعیت گرفتار نبود.
یکبار دیگر تکرار می کنم که : استراتیژی امریکا بعد از سال 1381 در افغانستان کاملا غلط بود و ثابت هم شد که غلط بوده است ، دست یازیدن به استراتیژی جدید در حال حاضر خود اعترافی است به غلط بودن استراتیژی قبلی .
اینرا هم خاطر نشان می کنم که استراتیژی فعلی هم از نظر من قناعت بخش نیست و کاری از آن در افغانستان بحران زده ساخته نخواهد شد .  من نمی گویم که طراحان این استراتیژی آدم های ضعیف هستند و توانایی طرح استراتیژی را ندارند،  به نظر من اینها آنگونه که با افغانستان ، مردم افغانستان، ترکیب قومیت در افغانستان ، رسوم و عنعنات در افغانستان و... آشنا باشند نیستند .
به نظر من امریکا قبل از اینکه به غلط بودن استراتیژی قبلی اش در افغانستان اعتراف کند ،  با ید اینرا می پذیرفت که مستخدمینش در این کشور باعث فریب و درد سر لاعلاجش گردیده ، و باید استراتیژی جدیدش را قسمی تدوین می کرد که با مشوره نخبگان غیر وابسته افغانستان می بود.
دقیقا به عرض می رسانم که  زمانی استراتیژی امریکا در افغانستان کارساز خواهد بود که امریکا تصمیم بگیرد تا با همه مردم این کشور کار کند نه با عده ای از مهره های خاص و حرف شنو زیرا همین ها بودند که طی شانزده سال صدها میلیارد دالررا به مصرف رساندند اما جدا از اینکه اوضاع کشور را کاملا در جهت خرابی و بدتر شدن سوق دادند که خود امریکا را نیز در باتلاقی فروبرده اند که اینک بیرون شدن از آن هم کار ساده ای نیست .
رعایت بافت های اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و... در این کشور از ضروریات است و بدون در نظر داشت اینها هیچ حکومتی در این کشور دوام نخواهد آورد.
افزایش تعداد نظامیان ، مصارف پول های گزاف با همان روال قدیم گرهی از مشکل این کشور باز نخواهد کرد. والسلام

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر