۱۳۹۹ آبان ۲۸, چهارشنبه

پاکستان از افغانستان ........

 

پاکستان از افغانستان چه میخواهد؟

غلام علی صارم-- 



تا سال 1947 ميلادي كشوري بنام پاكستان در نقشه سياسي دنيا وجود نداشت، اين سرزمين جز شبه قاره هند تحت استعمار انگليس قرار داشت و در اثر معاهدات 1838 لاهور، 1879 گندمك، 1893 ديورند ،1919 راولپندي و 1921 كابل كه بر افغانستان از جانب انگليس ها تحميل شد ، قسمت هاي از سرحدات افغانستان نيز جزآن گرديده بود.

در شروع جنگ دوم جهاني انگليس ها آزادي هند را مورد بررسي قرار دادند و طرح آزادي اين سرزمين را بدو كشور هندوستان  و پاكستان ريختند.

در سال 1947 لاردلوي مونت بيتن طرح تقسيم هند را بدو كشور هندو پاكستان اعلان نمود.

تا اين زمان افغانستان عكس العملي در اين موضوع از خود نشان ندادولي اعتراضات جمعي از روشنفكران افغانستان مبني بر ضايع شدن حق اين كشور، باعث شد تاحكومت افغانستان ياداشت اعتراضيه خود را بتاريخ 13جون 1947 به سفارت انگليس در كابل تحويل بدهد.

در قسمت پشتون هاي سرحدي انگليس ها از آنها طي راي گيري خواسته بودند كه با  هند يكجا مي شوند و يابا پاكستان ، ولي اينكه آزاد و مستقل مي مانند و يا به افغانستان مي پيوندند ، سوالي به عمل نيامد. بالاخره اين مناطق جدا از افغانستان باقي ماند و قدرت سياسي هند هم بتاريخ 15 اگست همان سال (1947) بدو كشور هند و پاكستان تحويل داده شد.

از جانب افغانستان چه از ناحیه حکومت و چه از ناحیه آنعده افرادی که به قومیت و قدرت قومی و حاکمیت قومی فکر می کنند سالهاست که به این موضوع دامن زده شده است . چنانچه دربالا مطالعه فرمودید همین مدعیان پشتونستان صرف یکبار یاداشت اعتراضیه خود را آنهم به سفارت انگلیس در افغانستان ارائه داشته اند اما اینکه به عنوان اعتراض به ملل متحد و سایر مجامع بین المللی مراجعه کرده و یا مکتوبی فرستاده باشند، هرگز!

طی هفتاد و سه سالی که از ماجرای تقسیم شبه قاره هند بدوکشور هندو پاکستان می گذرد این تنش بین افغانستان و پاکستان وجود داشته ، گاهی تاسرحد اشغال و به آتش کشیدن سفارت خانه ها و بیرق های همدیگر و حتی قتل وزخمی شدن دیپلمات ها پیش رفته و بعد با میانجی گری هایی این موضوعات تا حدی حل و تنش ها کاهش یافته است ، ولیکن تنش ها بصورت کج دارو مریز بوده و هست. تا اینجال که حتی به تجارت و صادرات همدیگر ضربه می زنند.

موضوع مهمتر از همه اشتعال بی وقفه آتش جنگ و صدور تروریسم به افغانستان میبا شد .

باید اذعان داشت که در کلیه بخش های این مخالف ها اعم از اقتصادی، سیاسی و..... فقط مردم افغانستان و پاکستان بوده اند که خسارت پرداخته اند.  بحث در مورد اختلاف مردم افغانستان و پاکستان عملا و کاملا به اعتقاد ما منتفی است ، مردم اختلاف نداشته و همین حالا هم ندارند.  اختلاف اختلاف سیاسیون است .

امروز دنیا همه معترفند براینکه پاکستان کشوری است که لانه های تروریسم و تروریسم پروری در آن وجود دارد ، حتی حامی اصلی آن (امریکا) با وجودیکه بار بار اینرا گفته بود در این اواخر یکبار دیگر تکرار نمود.

کشوری که از تروریسم پروری و صدور تروریسم از پاکستان بیشتر متضرر گردیده و می گردد ، افغانستان است . و از طرفی امریکا هم در استراتیژی اش در افغانستان ناکام بوده و در جنگ موجود کاملا شکست خورده و شکستش هم بحدی که با گروهی که سالها آنها را تروریست میخواند و آنها هم مسئولیت همه حملات تروریستی را به عهده گرفته و میگیرند.  با ایشان گرد میز مذاکره نشسته و همراه با همین ها ، بقول خودشان تروریسم بین المللی توافق نامه امضا می کنند.

به باور ما اینها همه نیرنگ های پاکستان است که از امریکا هم بنام صلح و هم بنام مبارزه با تروریسم پول می گیرند.

خوب است که توقعات را مورد بحث قرار بدهیم :

افغانستان و پاکستان با توجه به مرز طولانی که اکثرا در امتداد آن در دوطرف خط سرحدی اقوام و قبایلی زندگی می کنند که با هم روابط خویشاوندی و خانوادگی دارند، با این حساب اینها به یک صلح پایداری و رفتار صمیمانه نیازدارند.  اما با تاسف که پاکستان از حدودچهار دهه به اینطرف تمام تلاشش این بوده که آتش جنگ در این کشور شعله ور و به نحوی در این کشور حاکمیت داشته باشند.

افغانستان همیشه خواست های خود را با صراحت از پاکستان مطرح نموده ، خواست افغانستان موارد ذیل بوده وهست : صلح دایمی و پایدار، حفظ روابط حسنه و احترام متقابل ، عدم مداخله در امورد داخلی اش ، احترام به حاکمیت ملی همدیگر، حفظ و توسعه روابط اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و... با حفظ احترام متقابل به حاکمیت ملی و تمامیت عرضی همدیگرو...

اما پاکستان هیچگاهی خواست خویش را مثل افغانستان به صراحت مطرح نکرده است ، ولی آنچه را ما میتوانیم از عملکرد پاکستان نسبت به افغانستان و مردمش بدانیم موارد ذیل است که بصورت خلاصه بیان داشته و به نتیجه گیری آن می پردازیم:

n     در دوران جهاد مردم افغانستان که اکثر کشور های دنیا اقدام به یک سلسله کمک های انسان دوستانه نمودند، اما تمام این کمک های را در گام نخست پاکستان دریافت نموده و بعد به اصطلاح «از گاو غدوت » به مهاجرین افغانستان میدادند، البته رهبران احزاب و بزرگان قومی هم از این خیانت بی بهره نبودند. این کمک ها بعداز سال ۱۳۸۱و حادثه خونین یازدهم سپتامبر کاملا در مسیر خلاف مسیر قبلی اش که پاکستان بود قرار گرفت. گرچه کمک های جهانی بعد از ۱۳۸۱ هم بدسترس مردم و مستحقین اصلی در افغانستان قرار نگرفت، اما شیوه تاراج فرق کرد، در آن دوره پاکستان و جمعی از رهبران و اربابان ، اما در این دوره تکنوکرات های غرب زده، طالبان نیکتایی دار و جمعی انجو کارهای پروژه ای تحت عناوین مختلف این کمک ها را تاراج کردند .  آنچه باعث رفتار سوء و کینه توزانه پاکستان در برابر افغانستان گردید یکی همین مورد است که چرا این کمک ها از مجرای پاکستان به افغانستان صورت نگیرد.

n     بحث دیگر گسترش روابط اقتصادی،سیاسی، نظامی و... افغانستان و هند است که باعث تحریک احساسات غیر انسانی نظامیان پاکستان گردیده است . هند و پاکستان گرچه دهها و شاید هم صد ها سال قبل از جدایی و تقسیم شدن بدوکشور گرفتار یک سلسله اختلافات عقیدتی بودند اما بعد از جدایی و قتل عام های که دراین مرحله صورت گرفت این کینه را عمیق تر از گذشته ها نمود.  تا حدی که درپی این اختلاف تبلیغات سوء ترور ها و جنگ های تمام عیار و لشکر کشی های نظامی هم صورت گرفته که در یک جنگ زمانی که ذوالفقار علی بوتو وزیر خارجه بود، در درگیریی که سه روز دوام کرد بیش از نود هزار سرباز پاکستان را هندی ها اسیر گرفتند . بحث اینجاست که روابط خصمانه هند و پاکستان، موضوع آب جهلوم و چناب و سهمیه آب اندوس به بهانه آزادی مردم کشمیر از حساسیت فوق العاده برخوردار است . با اینحال پاکستان با تربیه و تجهیز تروریسم همه روزه به اخلال امنیت افغانستان می پردازد . افغانستان هم کشوری که بیش از چهار دهه است که گرفتار جنگ و بی امنیتی است مخصوصا از جانب پاکستان که اینک برخورد غیر انسانی پاکستان در برابر مردم و کشور افغانستان یک ادعا نیست بلکه این قضیه در دنیا منکر ندارد. اولا از بزرگان پاکستان می پرسیم که : در حالیکه لحظه ای از مشتعل نگهداشتن آتش جنگ و بی امنیتی و خراب کردن خانه های مردم افغانستان غافل نیستید ، اگر شما بجای این مردم مظلوم می بودید ارتباطات خویش را با کشور های خارجی چگونه تنظیم می کردید؟  و در گام نخست با کدام یک از کشور های خارجی روابط دوستانه برقرار می کردید؟ پاکستان باید بداند که در حال حاضر دوستی افغانستان با هند یک امرطبیعی است .  شما وقتی بروی کشور همسایه تان که چندین دهه به اینطرف گرفتار جنگ است و از خیرات سر همین مردم اکثرشهر های تان آباد شد، صاحب تجهیزات و سلاح های مدرن شدید وصدها مورد دیگر که اسم نمی بریم، زیرساخت های اقتصادی اش از بین رفته و شما هم همسایه ای که طولانی ترین مرز را که از هرنقطه اش امکان عبور و مرور است با آن دارید، مرز را می بندید و بجای مواد خوراکه که از ضروریات اولیه این مردم است برای شان وحشت ، دهشت ، جنگ ، ترور و قتل و غارت می فرستید ، بناء دوستی و تامین ارتباط با دشمن اصلی تان که هند است برای افغانستان یک امر عادی ، طبیعی و یک سیاست عاقلانه میباشد.  واقعا اگر ما در موقعیت شما و شما در موقعیت ما می بودید یقینا ما این حق را به شما میدادیم .  شما در حالیکه میدانید روابط افغانستان با هند به منظور و هدف بی احترامی به حاکمیت ملی شما نیست ولی با یک گمانه زنی واهی و بی خردانه شما از ریختن خون صد ها انسان در یک روز ابا نمی ورزید و اسم جمهوری تان هم پسوند اسلامی دارد. متاسفیم از این برخورد غیر اسلامی و انسانی .

n     پاکستان بار بار امریکا را در راستای مبارزه با تروریسم فریب داده است . در اوایل حکومت ترامپ که پاکستان را لانه تروریسم خواند ه و یک سلسله تحریم ها را هم علیه این کشور وضع کرد. پاکستان فورا یک سلسله دید و باز دید ها را با کشور های منطقه که در رقابت با امریکا قرار دارند مثل چین ، روسیه و ایران آغاز کرد. دیری نگذشت که نه تنها محدودیت های وضع شده منتفی گردید بلکه هفتصد میلیون دالر کمک هم از امریکا دریافت کرد. اینک یکبار دیگر امریکا پاکستان را متهم به تروریسم پروری نموده که ما با توجه به اینکه نیرنگ و فریب و چال های شیطانی سیاستمداران این کشور را که از سالها به اینطرف شاهد هستیم ، یقین داریم که امریکا بازهم در دام شیطنت پاکستان شکار خواهد شد .  سوال اینجاست: اینک که امریکا با طالبان توافقنامه صلح را امضا نموده و زمینه ساز اصلی این توافقنامه هم پاکستان بوده است و یکی از مواردی که در توافقنامه ذکر شده موضوع کاهش خشونت است که متاسفانه بعد از امضای توافقنامه نه تنها خشو نت کاش نیافته بلکه چند برابر هم شده . پاکستان  در این مرحله جمعی از طالبان را که با امریکا پشت میز مذاکره نشانده و امتیاز گیری نمود، بدنام تر از گذشته ها کرد.  زیرا شعار اینها این بود که : افغانستان یک کشور اسلامی است و بوسیله امریکا اشغال شده و ما با اشغالگران می جنگیم ، ولیکن بعداز توافق با امریکا جنگ را با مسلمان های افغانستان شدت بخشیدند .  پاکستان وقتی دید که با کاهش جنگ و خشونت و استقرار امنیت در افغانستان دیگر دستشان به امتیازی نخواهد رسید و ازطرفی افغانستان دیگر کشوری نیست که از لحاظ تهیه مواد اولیه و احتیاجات اولیه خود وابسته به تورخم و چمن و در کل پاکستان باشد و از طرفی تجارتش که بازار اختصاصی آن کشور های آسیای میانه میباشد کاملا در اختیار افغانستان است و یقینا این همه ظلمی که طی سالهای گذشته ایشان به افغانستان رواداشته و هم اکنون هم روا میدارند بی جواب نخواهد ماند . بناء جمعی را تحت عنوان جهاد به میدان های جنگ فرستاده تا امتیازاتی که در راه است از دست نرود و از آنجایی که جمعی از همین مجموعه ای که با امریکا توافق نامه امضا کرده اند از رقبای امریکا( روس، چین و ایران) نیز جدا از پاکستان، حرف شنوی دارند ، اینک پاکستان عده ای را عنوان داعش بخشیده و بیرق های سفید شانرا سیاه ساخته ، برای حفظ تشنج و ظلم برمسلمین مظلوم افغانستان حزب دیگری را با عنوان ولایت اسلامی تشکیل دادند تا درصورت دست کشیدن طالبان موجود از جنگ گروه دیگری را بخاطر حفظ بحران و تشنج بدست داشته باشند .                                                  اینکه امریکا بن لادن را در فاصله خیلی نزدیک به اسلام آباد مورد حمله قرار داده و از بین می برد و بعضی را در کراچی و .... اما مرکزیت طالبان در کویته و شورای کویته و پشاور کاملا در امان بوده و در امنیت کامل بسر میبرد ، به اعتقاد ما این هم فریب و دامی است از جانب پاکستان که امریکا گرفتار آن گردیده است .

موارد دیگری هم هست که بیانگر نیات متاسفانه شوم پاکستان نسبت به افغانستان و مردمش میباشد اما بیش از این نوشته حاضر ظرفیت آنرا ندارد، میگذاریم آنرا به نوشته های بعدی.  اما در یک نتیجه گیری میخواهم در چند جمله کوتاه از آنچه گفته آمدیم نتیجه بگیرم :‌ ا

-         مشکل باید با پاکستان بصورت عمیق حل شود نه با گروهی که پارچه پارچه است و موضع گیری های متلون از ایشان در برابر قضایای داخلی و خارجی دیده میشود . 

-         به پاکستان بصورت جدی گفته شود که همانگونه که ما به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی شما احترام داریم، از شما هم این توقع را داریم که نسبت به حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و استقلال سیاسی ما بی احترامی نکنید .

-         به پاکستان اطمینان داده شود که از خاک افغانستان علیه حاکمیت ملی و استقلال پاکستان هرگزکسی استفاده نخواهد توانست .

-         روابط اقتصادی، تجارتی و ترانزیتی بصورت کاملا نورمال کماکان بدور از همه مسایل سیاسی و بدوراز تشویش های امنیتی با تضمین وزارت های داخله هردوکشور صورت گیرد.

و اما اگر بازهم نشد ما در آن مرحله نیز استراتیژی پیشنهادی را آماده داریم  که بدسترس قرار خواهد گرفت . والسلام     

 

۱۳۹۹ آبان ۱۹, دوشنبه

عوامل مهم شکل گیری .........

 

عوامل مهم شکل گیری قدرت در حکومت های معاصر افغانستان

بررسی عوامل مهم  شکل گیری قدرت درحکومت های معاصر افغانستان، یک بحث طولانی را ایجاب می نماید، ولی از آنجاییکه 

ما در پی نگارش مقاله مختصر در این زمینه هستیم ناگزیریم که  روس مطالب را خدمت دوستان و علاقه مندان به تاریخ افغانستان ارائه نموده و شرح مفصل مطالب را در کتب تاریخ مربوطه آدرس بدهیم .

اینرا نیز باید اذعان داشت که در افغانستان حکم به صحت و ثقم  موضوعات تاریخی نهایت مشکل است، زیرا گردانندگان اصلی قدرت هیچگاهی اسناد و شواهد تاریخی را که در اختیار داشتند بدسترس مردم و نویسندگان و پژوهندگان قرار نداده اند و از طرفی بقول علمای تاریخ که تاریخ هرروز در همان روز باید نوشته شود،  اگر برای فردا موکول شد یقینأ تحریف می گردد. بناء در نگارش مسایل تاریخی در افغانستان باید نهایت احتیاط را در نظر داشت .

آنچه را در پیوند به عنوان انتخاب شده در ذیل مطالعه می فرمایید، مطالبی استکه از لابلای کتب تاریخی کشور که اسم همه خدمت ارائه خواهد شد بدست آمده است .

در یک بررسی و نتیجه گیری کلی باید اذعان داشت که در شکل گیری قدرت در حکومت های معاصر افغانستان جدا از دیگر عوامل دوعامل بیشترین اثر را داشته است، و آن عبارت است از : مذهب و قومیت . که در دوره های مختلف با مختصر توضیحی خدمت ارائه می گردد.

--عصر حکومت میروس خان : میرویس خان هوتکی زمانی اقدام به بدست آوردن قدرت نمود که قندهار تحت تسلط حکومت صفوی و بوسیله فرمانده گرگین اداره می شد. درهمین دوره میرویس خان تبعیدأ به مرکزپادشاهی فرستاده شد اما اوبجای اینکه زندانی شود با درایتی که داشت آزاد ماند و از همانجا به سفر حج رفت . در مکه علمای اهل سنت را جمع و از ظلم حکومت صفوی با آنها صحبت و کتبا فتوای جهاد را علیه حکومت شیعه مذهب ایرانی گرفت .

هنگام بازگشت زمانی که گرگین خواست با میرویس ارتباط نزدیک داشته باشد دخترش را به پسر خود خواستگاری نمود، اما میرویس به قوم خود پناه برده و این را بخود ننگ و ذلت تلقی کردند. البته باوجودیکه ایشان دختری از خدمتگاران را به او فرستادند باآنهم اقوام خود را جمع نموده و فتوای علمای مکه را به ایشان نشان داد و مردم را به قیام علیه گرگین دعوت نمود. و بالاخره گرگین را با همین دو انگیزه مذهبی و قومی کشته و حکومت را بدست گرفت.

--احمد شاه ابدالی : انتخاب احمدشاه ابدالی نیز با انگیزه مذهبی و قومی بود،  انتخاب در جرگه که همانا یک ساختار قبیله است و انتخاب هم بوسیله صابرشاه کابلی (بعضا لاهوری) پسر استاد لایخور که یک روحانی مورد احترام همه اقوام قندهار بود صورت گرفت.

احمد شاه در دوران حکومت خود لقب خان ملا یا ملاباشی  را به یکی از روحانیون داد که درواقع همان منصب قاضی القضات امروز است و اکثر موارد از ایشان کمک میخواست و فتاوای احمدشاهی را بوسیله ایشان بوجود آورد که تا عصر عبدالرحمن خان معرعی الاجرا بود.  در جنگ ها همیشه از خان های قبایل کمک میخواست و لشکر کشی ها را بوسیله آنها اداره میکرد. حتی در مورد کار های داخلی، زمانی که شهر احمدشاهی را آباد می کرد دیگران وقتی از دادن زمین ابا ورزیدند  او به قوم پوپلزایی که خود وابسته به آن بود رجوع و آنها هم او را کمک کردند .

بالاخره درنحوه بقدرت رسیدن و ادامه قدرت او بجز همین دو گزینه (مذهب و قبیله ) گزینه موثر تر دیگر را نمی یابیم .

درعصر حکومت تیمور شاه پسرش  این گزینه ها تضعیف گردیدند؛ زیرا او با توجه به اینکه در کنار علما و دانشمند و شاعران نامدار و بزرگ هرات رشد کرده بود چندان سرسازگاری با خوانین و اربابان نداشت و به همین علت بود که بخاطر شکستن قدرت بی حد خوانین پایتخت را به کابل منتقل نمود.

نوت: البته در انتقال قدرت دلایل دیگری هم وجود دارد اما شاخص ترین موضوع همین است .

پسران تیمور با وجود اینکه سالها کشور را با قدرت طلبی های خود گرفتار بحران و آشوب کردند، نقش گزینه های مذهب و قوم در همه دوره ها مخصوصا عصر محمود به مشاهده میرسید و در همین دوره ها حتی یک سلسله جنگ های مذهبی را نیز تاریخ گواهی میدهد که یک نمونه فتوای میرواعظ علیه شیعیان و دستور قتل عام آنها میباشد که آغاز جنگ و آشوب هم در همین کابل بوده است .

در پادشاهی عبدالرحمن خان برجستگی هردو مورد فوق الذکر را بصورت خیلی آشکار می بینیم .

عبدالرحمن با کینه که از چند لحاظ با مردم شیعه و هزاره داشت ، جنگ را علیه این مردم آغاز کرد و طی سه سال 62% مردم هزاره را به قتل رساند، دهها هزار تن را اسیر و به عنوان برده درکابل و قندهار و بیرون ار کشور بفروش رساند، هزاران تن آواره گردیده و تاامروز در ایران، پاکستان و هند زندگی می کنند .

او نیز این همه جنایات ضد بشری خود را رنگ مذهبی داده و با گرفتن فتوا از علمای اهل سنت عمل پست و شنیع خود را توجیه نمود.

او وقتی بزرگترین مصلی و اثر تاریخی کشور را در هرات بدستور انگلیسها تخریب کرد و پنجده را نیز بدستور آنگلیس واگذار نمود مردم این اعمال را بخود ذلت دانسته دست به شورش و تظاهرات زدند اما عبدالرحمن با گرفتن فتوا از چند ملای درباری و بزرگ مجددی ها مبنی بر لزوم تخریب مصلی، آتش قهر مردم را فرونشاند .

حبیب الله پسر ش بمجردیکه به قدرت رسید اضافه از چهار زن را که داشت طلاق کرد،  اوبخاطر جلب حمایت ملا ها و مردم سنتی از جهاد حمایت کرد، برای ملاهای تبعیدی عفو عمومی اعلان کردو سید حسن گیلانی را که عبدالرحمن پدرش اجازه ورود به افغانستان را نداده بود در افغانستان سکنا داد.

برای اعضای خانواده از اعم کارمند و غیرکارمن معاش سالانه تعیین نموده و خان های که به نحوی با خانواده وابستگی داشتند وتعدادی هم از خوانین قبایل از پرداخت مالیات معاف بودند.

اوبا وجود عیاشی و بی بندوباریی که حدو اندازه نداشت ، جمع آوری زنها های خوب صورت در حرم و تشکیل محافل عیاشی بحدی که حسادت ملکه را برانگیخته واو صورت  چندین زن مظلوم را مسخ کرده و طفل چند زن را سقط کرد. از هرقوم و منطقه یک زن داشت،  با وجود این همه فساد اخلاق او تظاهر به دین و مذهب می کردو همیشه این شعر را میخواند:

نزدخردشاهی و پیغمبری

چون دونگینند و یک انگشتری

امان الله خان پسرش با وجودیکه دم از تجدد و تمدن میزد درتحکیم پایه های قدرت خود در نخستین روز های بقدرت رسیدن در گام نخست ملاهای چون فضل محمد و فضل عمر مجددی و بعدأ نورالحقایق و شمس الحایق ،  مولوی فضل الحق، مولوی محمد جان، مولوی عبدالواسع قندهاری  مولوی حمید الکوزایی از او حمایت کردند . 

همچنان دیدار با قبایل مخصوصا آنسوی خط دیورند و پشتیبانی از شورش های قومی و.... اتکای او را به قبیله روشن می نماید .

وقتی تعدادی از مخالفین را حکم به اعدام داد یکی از وزرا گفت که اگر اینها محاکمه شوند بهتر خواهد بود، امان الله در جواب گفت: مگر نمیدانید که من نواسه عبدالرحمان خان هستم ؟

نهایتا امان الله همان گونه که با پشتیبانی علمای دینی برسریرسلطنت تکیه زد، همانگونه با مخالفت علمای دینی سلطنش از بین رفت.

همینطور آمدن و رفتن حبیب الله کلکانی هردو با انگیزه قومی و مذهبی بود.

نادرخان با انگیزه قومی قدرت را بدست گرفت و با تکیه به دین و مذهب رقیب خودش حبیب الله کلکانی را از بین برد، او در حاشیه قرآنی که برای حبیب الله به اصطلاح امان نامه نوشته میگویند در خانواده حبیب الله موجود است .

شورش های مجددی که درمناطق شمالی بوجود آمد نادر خان افراد جنگی جنوبی را با انگیزه قومی به شمالی سوق و آن مناطق را مورد تاراج قرار داده و هزاران انسان را به قتل رساند.

درحکومت پسرش ظاهر که در گام نخست عمویش هاشم خان و بعد شامحمود و بعد پسر عمویش داود قدرت را با عنوان صدارت به دست داشتند. اتکا به قدرت قبیله و مذهب عملا مشاهده می گردد. موضوع رسمیت صرف مذهب تسنن در حکومت و نادیده گرفتن شیعیان کشور، تاسیس پشتو تولنه و توزیع زمین های مردم شمال به اقوام پشتون بهترین دلیل براثبات مدعا میباشد.

کمونیست هارا که اکثرأ تاریخ زنده این دوره هستند، اینها نیز فاشیست تر از هر فاشیست تاریخ عمل کردند.

در نتیجه میتوان گفت که با مطالعه تاریخ میتوان حکم به این موضوع کرد که در تحکیم پایه های قدرت در همه اعصار مخصوصا حکومت های معاصر کشور دوگزینه مهم ( مذهب و قبیله ) نقش مهم و اساسی داشته است. البته با توجه به اینکه در اکثر موارد نقش قیبیله برجستگی خودرا دارد،  حتی در حکومت های همین دوره که به اصطلاح عصر عصرالکترونیک است و دنیا بفکر جوامع فراملیتی و فرامذهبی و فراصنعتی هستند ، ما را افکار پوچ و گندیده فاشیزم و استبداد قبیله به گروگان گرفته است .

امیدوارم مطالعه این مختصر انگیزه ای شود برای مطالعه تاریخ کشور به جوانان و دانشجویان عزیز.

برای شرح بیشتر این مطالب دوستان میتوانند به منابع ذیل رجوع نمایند:

افغانستان در مسیر تاریخ «غبار» - افغانستان در پنج قرن اخیر «فرهنگ » افغانستان در پرتوتاریخ « کهزاد» سراج التواریخ «کاتب » فشرده تاریخ افغانستان «فاروق انصاری» بالاحصار کابل « کهزاد» افغانستان در قرن نزده « رشتیا» رستم التواریخ « هاشم آصف» تاریخ احمدشاهی « محمود حسینی » عین الوقایع«یوسف ریاضی هروی» .

===============================