۱۴۰۳ آبان ۱, سه‌شنبه

نشست بریکس در کازان 2024

 

بریکس نقطه پایان بریکه تازی های غرب :

غلام علی صارم

6/7/1403

از همان آوانی که جلسه بریکس با شرکت پنج کشور تشکیل دهنده این سازمان در ژوهانسبورک پایتخت افریقای جنوبی و با مشارکت 60تن از سران کشور های مختلف جهان و بدون حضور حتی یک نماینده از غرب برگزار گردید. عدم حضور نماینده غرب در این نشست در واقع آغاز دیگری بود در جهت پایان هژمونی امریکا/اروپا که جهان را بعد از جنگ جهانی دوم اختاپوس گونه به چنگ خود گرفته اند.

جهان بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق گرفتار نظام تک قطبی و یکه تازی کشور های استعمار گر در راس همه امریکا قرار گرفت، جنایاتی که در این دوره صورت گرفت قلب هرانسانی را بدرد می آورد، دهها میلیون انسان به قتل رسیدند که در راس همه امریکا قرار داشت، دهها کشور به خاک و خون کشیده شد که با اندک دقت میتوان دید که امریکا عامل اصلی آن بوده است. 

اگر زیاد دور نرویم، در چهار دهه گذشته هرجای دنیا مخصوصا در آسیا در هر نقطه ای که جنگ صورت گرفت و آتشی برافروخته گردیده و قتل و قتالی بپا گردیده یک طرف قضیه قطعا امریکا بوده است.

سایت جوان و طرفدار در یک تحقیق همه جانبه با مدارک و شواهد نوشته است که امریکا بعد از جنگ جهانی دوم در سی و هفت کشور دنیا 20تا 30 میلیون انسان را به قتل رسانده است. جنگ اسرائیل و بمباران های وحشیانه در غزه و لبنان که همه تحت حمایت امریکا صورت گرفته است. غزه به ویرانه تبدیل شده و گوشه های از لبنان به خاک و خون کشیده شده همه با سلاح های امریکا و پشتبانی این کشور از اسرائیل جنایتکار میباشد و طی یک سالی که از شروع جنگ خانمانسوز در این منطقه می گذرد حدود چهل و پنج هزار کشته و صدهزار زخمی دارد و بیش از ده هزار فلسطینی در زیر آوار ها جان داده اند و تا هنوز کسی نتوانسته آنها را بیرون بیاورد و تکرار ویرانی غزه اینک در لبنان عملا مشاهده میشود.

تنها در بیست و سه سال حکومت سه رئیس جمهور (کلنتون،بوش و اوباما) ، اینها در 9 کشور یازده میلیون انسان را به قتل رسانیده اند. جالب اینجاست که همین کشور های که داد از حقوق بشر می زنند بشمول سازمان ملل متحد حتی یکی شان هم به امریکا نگفت که بالای چشمت ابروست.

وقتی دست اندازی های این کشور در امور دیگران غیر قابل تحمل شد، اقداماتی از این طرف هم صورت گرفت. تشکیل اتحادیه حوزه شانگهای که ابتکار آنرا چین و اوزبیکستان بدست داشتند برهمین مبنا صورت گرفت که حالا میتوان از آن به عنوان یک سوپر پاور در منطقه یاد نمود.

حرکت دیگرکه با قوت و با ساحه نفوذ بیشتر در 2009استارد آن زده شد اتحادیه بریکس میباشد.
طی یک دهه گذشته, جامعه بین المللی شاهد اعمال نفوذ قدرت های نوظهور بریکس در امور جهان می باشد. تشکیل بلوک بریکس(برزیل, روسیه, هند, چین و افریقای جنوبی واینک ایران، عربستان و...) که پیشرو نظم جدیدی در جهان است موجب گردید که این بلوک خود را به عنوان بازیگر کلیدی در نظم بین المللی مطرح کند و ما امیدواریم که این حرکت ها مقدمهء باشد براتحاد واقعی شرق و دفع کامل سلطه طلبی ها و وحشیگری های غرب.

به نظر میرسد که بررسی وتلاش های بریکس برای به چالش کشیدن هژمونی غرب و تبدیل آن به نظم چند قطبی میباشد، آرزوی که هزاران شرقی ستم دیده به دل می پروراند.

اما بریکس رقیب نوظهور برای غرب بوده و با توجه به مواردی که در ذیل خواهد آمداینکار آنقدر هم سهل و آسان نخواهد بود. اولا:

بریکس (BRICS) اختصاری از نام پنج کشور برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی است. این گروه از کشورها به عنوان قدرت‌های اقتصادی نوظهور شناخته می‌شوند و با توجه به رشد اقتصادی سریع و جمعیت قابل توجه، تأثیر فزاینده‌ای بر اقتصاد جهانی دارند.

اهداف اصلی بریکس را میتوان اینگونه خلاصه کرد:

  • تقویت همکاری‌های اقتصادی : بریکس با هدف تقویت همکاری‌های اقتصادی، تجاری و مالی بین اعضای خود تشکیل شده است.
  • توسعه زیرساخت‌ها : این گروه بر توسعه زیرساخت‌ها، فناوری و نوآوری در کشورهای عضو تمرکز دارد.
  • اصلاح نظام مالی جهانی:  بریکس به دنبال اصلاح نظام مالی جهانی و کاهش وابستگی به دالرآمریکا است که این مورد باعث نگرانی بیشتر امریکا و متحدینش گردیده است.
  • تقویت نقش کشورهای در حال توسعه: این گروه به دنبال تقویت نقش کشورهای در حال توسعه در تصمیم‌گیری‌های جهانی و کاهش نابرابری است.

بریکس به عنوان یک بلوک اقتصادی و سیاسی در حال رشد، می‌تواند چالش‌هایی جدی برای آمریکا و متحدانش ایجاد کند که از جمله میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:

  • رقابت اقتصادی: رشد سریع اقتصاد کشورهای بریکس می‌تواند به کاهش سهم آمریکا و اروپا در اقتصاد جهانی منجر شود.
  • تأثیرگذاری بر تصمیم‌گیری‌های جهانی: بریکس می‌تواند به عنوان یک وزنه مقابل غرب در سازمان‌های بین‌المللی عمل کرده و بر تصمیم‌گیری‌های جهانی تأثیرگذار باشد.
  • توسعه جایگزین‌های دالر: : تلاش بریکس برای ایجاد یک نظام مالی مستقل و کاهش وابستگی به دالر می‌تواند به تضعیف سلطه دالر آمریکا در اقتصاد جهانی منجر شود.

 اگر به این گزینه فکر کنیم که آیا بریکس می‌تواند قدرت هژمونی آمریکا را از بین ببرد؟ باید به عرض برسانیم که :

اگرچه بریکس به عنوان یک رقیب جدی برای آمریکا مطرح شده است، اما از بین بردن کامل قدرت هژمونی آمریکا در کوتاه‌مدت بسیار دشوار است . دلایل این امر عبارتند از:

  • تفاوت در سطح توسعه‌یافتگی:  کشورهای بریکس از نظر سطح توسعه‌یافتگی و زیرساخت‌ها با آمریکا فاصله دارندکه در این مورد میتوانیم شاهد مثال های زیادی ارائه نمایم که از جمله در ارتباط صنایع سنگین مثلا اعضای بریکس طیاره های مسافربری و کشتی های تجارتی غول پیکر را از غرب خریداری می نمایندو...
  • وابستگی به اقتصاد جهانی:  اقتصاد کشورهای بریکس همچنان به شدت به اقتصاد جهانی و بازارهای غربی وابسته است.
  • چالش‌های داخلی: هر یک از کشورهای بریکس با چالش‌های داخلی مانند نابرابری، فساد و مسائل اجتماعی روبرو هستند که می‌تواند بر توانایی آن‌ها در رقابت با آمریکا تأثیر بگذارد.
  • اتحاد آمریکا و متحدانش:  آمریکا همچنان از حمایت کشورهای قدرتمند اروپایی برخوردار است.

در نتیجه با توجه به آنچه مشهود است میتوان گفت که: بریکس می‌تواند به عنوان یک نیروی قدرتمند در عرصه بین‌الملل عمل کرده و بر نظم جهانی تأثیر بگذارد، اما از بین بردن کامل قدرت هژمونی آمریکا نیازمند گذر زمان، همکاری نزدیک‌تر بین اعضای بریکس و ایجاد تغییرات بنیادین در ساختار اقتصاد جهانی است.

البته عوامل دیگری نیز بر این موضوع تأثیرگذار هستند که نمیتوان آنها را نادیده انگاشت مثلا:

  • تغییرات ژئوپلیتیکی:  تحولات سیاسی و نظامی در جهان می‌تواند بر روابط بین بریکس و غرب تأثیرگذار باشد.
  • توسعه فناوری: پیشرفت‌های فناوری و نوآوری می‌توانند به تغییر توازن قدرت در جهان کمک کنند.
  • تغییرات در سیاست‌های داخلی کشورهای عضو بریکس:  تغییرات در سیاست‌های داخلی کشورهای عضو بریکس می‌تواند بر عملکرد و اهداف این گروه تأثیر بگذارد.

با وجود مواردی که ذکر شد با آنهم میتوان گفت که در کل، بریکس به عنوان یک بازیگر مهم در صحنه جهانی ظهور کرده است و رقابت بین بریکس و غرب می‌تواند به شکل‌گیری یک نظم جهانی چندقطبی منجر شود ولو در فاصله زمانی کوتاه و یا اندکی طولانی. شکست های پیهم غرب در نقاط مختلف جهان مخصوصا در آسیا که ما آنرا بارها یاد کرده ایم همه نوید بخش نظم نوینی است که در آن یکه تازی ها غرب کاملا محدود ومهار شده باشد.

 

۱۴۰۳ مهر ۲۳, دوشنبه

جرگه جنبش تحفظ پشتون



 

 

حکومت پاکستان موفق تراز جنبش تحفظ پشتون های پاکستانی

 یک تیر و دونشان_ «ضرب المثل افغانستانی»

غلام علی صارم

23/7/1403



جرگه قومی پشتون‌ها در پاکستان به وسیله جنبش تحفظ پشتون به تاریخ ۱۱ اکتوبر (۲۰ میزان1403) در ساحه ریگی للمه ایالت خیبر پشتونخوا آغاز شد و برای دو روز ادامه یافت. در این جرگه هزاران نفر از ۶۰ ساحه پشتون‌نشین گردهم آمده بودند.

شام یکشنبه 22میزان 1403 قطعنامه ای که در ذیل مطالعه می فرمایید توسط آقای پشتین رهبر این جنبش قرائت گردید که تاکید بیشتر براخراج اردو و تحریک طالبان پاکستان از مناطق پشتون نشین بود.

درکل جلسه مذکور به منظور حفاظت از حقوق پشتون های ساکن در پاکستان و جلوگیری از تضییع حقوق پشتون ها و استرداد آنچه از پشتون با فشار گرفته شده، تدویر گردیده بود، در پایان این نشست قطعنامه ای در بیست و یک ماده به زبان پشتو تهیه گردیده بود و ما در ذیل ترجمه فارسی آنرا از نظر می گذرانیم.

قطعنامۀ جرگۀ عدالت قومی جنبش تحفظ پشتون در پاکستان:

1 - اگر ارتش پاکستان، طالبان(تی تی پی)، داعش و هر گروه مسلح دیگر تا دو ماه مناطق پشتون نشین را ترک نکنند، قوم پشتون به پا می خیزند و آنها را با زور از مناطق شان اخراج می کنند.

2 – یک ارتش ملی پشتون ها تشکیل خواهد شد. هر حزب و هر ولسوالی سه، سه هزار جوان غیرمسلح را به این ارتش ملی می دهند. این ارتش از وطن پشتون ها محافظت می کند.

3 - جرگه خط دیورند را به رسمیت نمی شناسد و رفت و آمد در این مسیر باید بدون پاسپورت و ویزا باشد.

4 - ممنوعیت ها بر جنبش تحفظ پشتون(پی تی ام) باید برداشته شود.

5 - پشتون ها در سایر ایالات مورد تبعیض قرار نگیرند.

6 – قیمت هر یونت برق در مناطق قبایلی مجانی و در سایر مناطق خیبر پشتونخوا پنج کلدار پاکستانی باشد.(قیمت هر یونت برق شصت کلدار پاکستانی است)

7 – پول های اضافی برق را که بیشتراز پنج کلدار از مردم ایالت خیبر پشتونخوا گرفته شده و به دیگر ایالت ها داده شده است باید هر چه سریعتر این پول ها که قرض پشتونخوا است را به مردم پشتونخوا پرداخت شود.

8 – شناخت کارت یا شناسنامه های مسدود شده پشتون ها باید باز شود.

9 - یک کمیته را جرگه تشکیل میدهد تا دوسیه های ناپدید شدگان عمدی و جبری(ناپدید شدگان پشتون هادر پاکستان) و موضوع شهدا را در داخل پاکستان و هم چنان در سازمان ملل متحد و دادگاه کیفری بین المللی ارائه و تعقیب کند. همچنین کمیته ویژه ای از وکلا برای بازگرداندن افراد گم شده و زمین های غصب و مصادره شده ساخته می شود.

10 – امکانات و وسایل پشتون ها در اختیار پشتون ها باید باشد. آن وسایل و امکانات مناطق پشتون که به ضرر است باید مسدود شود. معلومات و اطلاعات در این مورد توسط یک کمیتۀ تعیین شده و موظف تهیه می شود.

11 - پشتون ها دیگر به کسی باج نمیدهند و اگر کسی آنها را مجبور کند جرگه با آنها برخورد می کند.

12 - وعده های کمک به مناطق قبایلی باید عملی شود.

13 - ارتش نباید در امور حقوقی دخالت کند.

14 - سنت دختر دادن در بدل بد، به پایان رسیده است. هیچ دختری به عنوان انتقام قتل یک مرد قاتل داده نمی شود.

15 - جرگه برای حل منازعات مذهبی و قومی اقدام می کند.

16 - تمامی زندانیان سیاسی باید فورا آزاد شوند.

17 - از علی وزیر تا آخرین کسی که دستگیر شده است و تمام اعضای بازداشت شدۀ جرگه باید فوراً آزاد شوند. اگر بعد از این یکی از اعضای جرگه دستگیر شود یا مشکل مشابه ایجاد شود، جرگه در مورد آن، فیصلۀ بسیار سخت دیگر خواهد کرد.

18 - برای شناسایی عاملان حمله بر شرکت کنندگان جرگه و اجرای عدالت برای خانواده های شهدا اقدام عملی صورت می گیرد.

19 - خانواده های آواره که می خواهند به مناطق خود بازگردند، جرگه آنها را به خانه ها و روستاهای شان منتقل می سازد.

20 – هشتاد نفر بزرگان از میان اعضای جرگه برای تطبیق و اجرایی ساختن فیصله های جرگه تعیین می شوند.

21 - از طالبان افغانستان به نرمی خواسته می شود تا درهای تعلیم و تحصیل را برای دختران باز کنند.

جنبش و جلسه ایشان که در واقع یک حرکت ناسیونالیستی و قوم گرایانه بود و پاکستان هم بارها در مورد این گروه رفتار های توآم با خشونت داشته است و در همین دوره هم با رفتار های خشونت آمیز برخورد نموده اند مثل به آتش کشیدن خیمه های که بخاطر جرگه برپا شده بود و استفاده از گاز اشک آور در برابر شرکت کنندگان جلسه و امثال اینها.

جای بسا تعجب این بود که جمعی از فاشیست های وطن ما با روحیه قوم گرایی چنان ذوق زده شده بودند که گویا این جنبش و این جرگه بخاطر این باشد که یکبار دیگر اینهاییکه بیست سال کشور را در فساد فروبرده بودند بوسیله این جرگه به قدرت خواهند رسید. سروصدا ها و موضعگیری ها همان بود که قدما گفته اند( کاسه های داغتر از آش).

اما جنبش تحفظ پشتون های پاکستان هیچگونه موضعگیری علیه حاکمیت پاکستان نداشتند و همواره از موضع پاکستانی صحبت می کردند و در قسمت افغانستان یکی دو موردی که در قطعنامه هم اشاره شده سخنان اخلاقی است که هیچگونه پشتوانه عملی و اجرایی ندارد، اما در مقابل به مواردی تاکید جدی صورت گرفته که در واقع همان موضع حکومت و تقویت آن است.  موضوع اخراج طالبان پاکستانی و اردو از مناطق پشتون نشین یکی از مواردی است که بعد از دو ماه پشتون ها عملا در مقابل طالبان پاکستان قرار خواهند گرفت و این مورد یکی از خواست های مهم پاکستان است که اینک بوسیله مردم منطقه عملی میگردد.

علاوتا میتوان به موارد دیگری نیز اشاره کرد:

1-    جنبش و جلسه تدویر یافته هیچگونه موضعگیری منفی علیه حکومت موجود در پاکستان نداشته و ندارد.

2-   در طول روند جلسه موضوع خاصی در مورد افغانستان گفته نشد.

3-   صرف در آخرین ماده قطعنامه در مورد باز شدن مکاتب دخترانه در افغانستان یک توصیه ملایم صورت گرفته است و اگر در مورد رفت و آمدافغانها بدون پاسپورت و ویزه تاکید گردیده موردی است که پاکستان از آن سود می برد. زیرا از روزیکه این رفت و آمد ها محدود گردیده پاکستان ضرر های زیادی را در ابعاد مختلف متحمل گردیده است.

4-   تشکیل یک اردوی ملی از هر حزب و ولسوالی سه سه هزار نفر خود بیانگر این است که بعد از دو ماه عملادرگیری های با طالبان پاکستانی آغاز خواهد شد. زیرا طالبان پاکستانی اکثرآ پشتون و از ساکنین همین مناطق پشتون نشین هستند و هرگز به این فیصله که تا دو ماه مناطق پشتون نشین را ترک کنند تن در نخواهند داد و عملادرگیری آغاز خواهد شد.

5-   پاکستان با این قطعنامه عملا از درگیری فارغ گردیده و بار سنگین این جنگ به دوش جنبش تحفظ پشتون ها خواهد افتاد و جنبشی که تا دیروز خود در سنگر مخالف حکومت قرار داشت اینک عملا در خدمت حکومت قرار خواهد گرفت.

6-   به نظر میرسد که موارد دیگرمثل پول برق، جلو گیری از مداخلات ارتش در امور حقوقی و اسکان مجدد مهاجرین در مناطق خود شان و... همه قابل بحث و مذاکره هستند و هیچکدام موضوعی نیست که باعث درگیری گردیده و یا حد اقل تشنج آفرین باشد.

اینجاست که باید بعرض برسانیم: این جرگه و سرو صدا های زیاد و نفس گیر در واقع یک بازی اوپراتیفی بود که پاکستان آنرا موفقانه انجام داد. پاکستان که در این برههء حساس گرفتار بحران اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است توانست هم جلو مخالفت های عده ای را که هر روز جمعیت شان گسترده تر می گردد، بگیرد و هم همین ها را عملا در مقابل گروه های مخالف  امنیت خودشان قرار دهد. بقول افغانستانی های ما « یک تیر و دو نشان » و یا « یک تیر و دوفاخته» . در نتیجه ما دست حکومت موجود و سازمان استخباراتی پاکستان را در این بازی بالا دانسته و جنبش تحفظ پشتون ها و رهبری آن جناب پشتین را در حلقه و بند ایشان میدانیم.

این برداشت من است، اینکه دوستان چه نظر میدهند همه قابل قدر بوده و من به نظریات تک تک ایشان احترام می گذارم . والسلام