ملل متحد سازمان ناکام در برنامه های کاری اش
غلام علی صارم
14/8/1403
سازمان ملل متحد که در 1945 با انگیزه تامین صلح و زدودن جنگ در
سطح جهان تاسیس شد و امسال در اکثر کشور های که این سازمان نمایندگی دارد هفتاد و
نهمین سال تاسیس آنرا جشن گرفتند و از دست آورد های آن سخن گفتند، بافتند و
لافیدند.
یکی از این کشور ها که هفتاد و نهمین سال تولد این سازمان
در آن تجلیل شد، کشور ما افغانستان بود. که چندروزی این برنامه در هوتل لوکس و
قیمتی کابل سرینا دوام پیدا کرد و نهایتا ما برایندی از این همه بگو مگو ها و
مصارف هنگفتی که صورت گرفت در سطح مطبوعات ندیدیم و هر نتیجه و دست آوردی هم اگر
بوده نزد خود شان بوده است.
اگر دست آورد های این سازمان را آنگونه که انگیزه ایجادش
تامین صلح جهانی عنوان می شد به بررسی بگیریم واقعا برای این سازمان وگرداننده گانش جز
شرمساری و سرافگندگی چیزی نخوداهد بود.
آقای آلوین تافلر نویسنده و محقق امریکایی مطلبی را در کتاب
" جنگ و ضد جنگ " خودش با اعداد و ارقام نگاشته است، البته این تحقیق از
سال تولد این سازمان تا سال 1990 میباشد که از نظر می گذرانیم:
«از زمان تحقق صلح در سال 1945 به اینسو بین 150تا160 جنگ و برخورد
داخلی سرتاسر جهان را به ویرانی کشانده است. با اینکه حدود هفت میلیون و دویست
هزار سرباز در جریان این جنگها به قتل رسیده اند. این رقم فقط شامل کشته شدگان است
و زخمی ها و شکنجه دیدگان یا معلولین را شامل نمی شود و شمار عظیم تر غیر نظامیان
را که قربانی شدند و یا کسانی را که در اثر عواقب بعدی جنگ نابود شدند، در بر نمی
گیرد. طنز تلخ قضیه در آن است که شمار
سربازانی که در سرتاسر جنگ جهانی اول کشته شدند، فقط کمی بیشتر بود _ یعنی حدود
هشت میلیون و 400هزار نفر واقعا حیرت آور است، یعنی آن که از نظر شمار کشته شدگان
رزمنده، حتی با در نظر گرفتن حاشیه ای وسیع برای خطا، جهان از 1945 به اینسو مجددآ
در جنگی معادل تمامی جنگ جهانی اول درگیر شده است. با اضافه کردن کشته شدگان غیر نظامی، این جمع
به رقم 33تا 40 میلیون نفر می رسد، البته بدون محاسبه زخمی شدگان، زنان تجاوز شده،
آوارگان، بیماران یا کسانی که در اثر جنگ دارایی خود را از دست داده اند.
در بوروندی و بولیوی، قبرس و سیریلانکا، ماداگاسکار و مراکش
مردم یکدیگر را یا با گلوله به قتل رسانده اند یا با خنجرزده اند، یا با بمب و
گاز، و یا به شیوه های دیگر کشته اند. سازمان ملل متحد در حال حاضر حدود دویست عضو
دارد. بیش از 60 کشور عضو درگیر جنگ اند. موسسه بین المللی پژوهش صلح استکهلم تنها
در 1990 – 31 مورد برخورد مسلحانه را شناسایی کرد که در جریان بود.
در واقع، در 2340 هفته ای که از 1945 تا 1990 گذشته است، در
کره زمین تنها سه هفته جنگی وجود نداشته است. بنابراین ، سالهای 1945 تا کنون را
عصر « پس از جنگ» نامیدن، آمیختن تراژدی با طنز است . اگر به تمامی این وحشیگری
ترسناک نگاهی بیفگنیم، الگویی مشخص کشف خواهیم کرد.! » (1)
همانطور که عرض شد تحقیق جناب آلوین تافلر تا سال 1990 میباشد
یعنی در چهل و پنج سال عمر این سازمان اینگونه حوادثی که روح هر انسانی را می
آزارد بوقوع پیوسته است. اما سالها بعد از آن که تا امروز سی و چهار سال دیگر از
عمر نامیمون این سازمان می گذرد تلفات انسانی و خسارات وارده به جوامع بشری نیز کم
نیست.
اگرموارد دیگر را به دیده اغماض نگریسته و تنها ایالات
متحده امریکارا که بزرگترین تمویل کننده این سازمان است تحت فوکس قرار دهیم می
بینیم که این کشور به تنهایی خودش در این مدت جنایات هولناکی را مرتکب شده که همه
از جانب این سازمان اغماض و در موارد بیشتر هم توجیه گردیده است.
امریکا
تنها کشوری است که در تبلیغات خود را یگانه حامی حقوق بشر و انسانیت میداند و در
بسیار از کشور ها تحت همین عنوان و گاهی بنام مبارزه با تروریسم مداخلات بیشرمانه
را راه انداخته است. اماوقتی نگاه دقیقتری به
نتایج سیاست خارجی این کشور بیندازید متوجه خواهید شد که کاخ سفید، جز به مرگ و
بدبختی و شعله ورساختن آتش نفاق در دنیا دامن نزده است. بررسی تمام آمار موجود
درباره درگیریهای نظامی آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم نشان میدهد که برنامههای
«گسترش آزادی» واشنگتن، حدود 20 تا 30 میلیون نفر را در سراسر جهان به کام مرگ
کشیده است.
درست است که جنگ جهانی دوم با بیش
از ۷۳ میلیون قربانی، قطعاً یکی از مرگبارترین
رویدادهای معاصر ما بود. با این حال، آمریکاییها بعد از جنگ جهانی دوم، سیاستهایی
در پیش گرفتند که به کشته شدن ۲۰ تا ۳۰ میلیون نفر،
یعنی حدود یک سوم از قربانیان جنگ جهانی انجامید. مسلماً این شمار قربانی برای هیچ
کشور دیگری قابلتصور نیست. جنگهای مستقیم و غیرمستقیم آمریکا در افغانستان،
اندونزی، پاکستان، سودان، عراق، قزاقستان، اوزبیکستان، لیبی ، اوکراین هرکدام گویای هزاران جنایت تحمیل شده هستند.
اینکه آمریکا عملاً در تمام نقاط دنیا دخالت کرده و این
دخالتها بین 20 تا 30 میلیون کشته بر جای گذاشته است. در عین حال، برخی کارشناسان
معتقدند در هر جنگ، به ازای هر یک قربانی، 10 نفر مجروح وجود دارد. به هر حال،
شاید بتوان گفت: آمریکا تا کنون 10 هزار 11 سپتامبر در نقاط مختلف دنیا ایجاد کرده
است.
شرم آورتر از همه نظارت و سکوت مرگبار این سازمان در برابر
جنایات اسرائیل در غزه و لبنان است. جنایاتی که سراسر با حمایت و پشتیبانی امریکا
بوقوع پیوسته. دهها هزار کشته ، بیش از صد هزار زخمی و بیش از ده هزار انسانی که
در زیر آوار ها ناپدید هستند و دنیا همه میدانند که این همه با حمایت امریکا صورت
گرفته و جنایت اسرائیل همچنان ادامه دارد.
حالا ببینم که این سازمان که با انگیزه برقراری صلح ایجاد
شده بود در برابر این همه جنایات هولناک چه عکس العملی از خود نشان داده است.
تا هنوز جزتوجیه گری این سازمان از جنایات صورت گرفته چیز
دیگری به مشاهده نرسیده. حتی در مواردی که امریکا بدون مجوز قانونی دست به
اقداماتی زده این سازمان چند روز بعد مجوز حمله برایش را صادر نموده است و شاهد
این مدعا حمله امریکا به عراق و افغانستان میباشد.
در کل میتوان گفت که این سازمان در ارتباط با مهار آتش جنگ
های خانمان سوز نه تنها موفق نبوده بلکه در اکثر موارد مخصوصا آنجا که رد پای
امریکا مشاهده می شده فقط نقش توجیه گر و تایید کننده را داشته و بس.
همچنان این سازمان در بخش های دیگر مخصوصا کمک بخاطر جلوگیری
از فقر و سایر کمک های بشری و انسان دوستانه نیز ناکام بوده است. طی یک سال گذشته
دیدیم که شعار کمک های انسان دوستانه در نوار غزه ورسیدگی به آواره های مردم آن
سرزمین که نه تنها کمکی به آن مردم صورت نگرفت بلکه حتی همین شعار ها نیز آلوده به
فسادبود. اگر وضعیت افغانستان کشور خود ما را در نظر بگیریم بازهم به این نتیجه
میرسیم که آنچه بنام کمک طی دهه های گذشته و آنچه تا هم اکنون جریان دارد همه
آلوده به فساد بوده و هست. به این گزارش
از رادیوی آشنا دقت بفرمایید:
«
دفتر هماهنگی امور کمکهای بشری سازمان ملل متحد (اوچا) روز دوشنبه چهارم نومبر (۱۴ عقرب) با نشر گزارشی گفت که از زمان تسلط
مجدد طالبان بر افغانستان، جامعۀ بینالمللی ۶.۷ میلیارد دالر به این کشور کمک کرده است.
این ادارۀ ملل متحد مشخص نکرده است که کدام کشورها این کمکهای
بشری را فراهم کرده است، اما در سه سال گذشته ایالات متحده به عنوان بزرگترین کمک
کننده، میلیاردها دالر کمک بشری را به مردم افغانستان فراهم کرده است.
بر اساس این گزارش، در سال ۲۰۲۲، نیازمندی مردم به کمکهای بشری به گونۀ بیسابقه افزایش یافته و
همچنان شمار افراد نیازمند به کمکهای بشری در سال گذشته به ۲۹.۲ میلیون نفر رسید. به گفتۀ اوچا، کشورهای کمککننده در سال ۲۰۲۳ برای رسیدگی به نیازمندان ۳.۳ میلیون دالر به افغانستان اختصاص داده
بودند.
اوچا گفته است که در نتیجۀ بحران اقتصادی در افغانستان، مشکلات سکتور
بانکی، ناامنی غذایی و فقر افزایش یافته است و شهروندان افغانستان در سالهای
گذشته بدترین خشکسالی را تجربه کرده اند.
در گزارش آمده است: "افغانستان همچنان یک کشور به شدت آسیبپذیر
در برابر حوادث طبیعی، اثرات منفی تغییرات اقلیمی و جیوپولتیک باقی مانده است که
همۀ اینها میتواند نیازهای جدیدی را ایجاد کند و نیازمندی موجود را به گونۀ فوری
افزایش میدهد."
اوچا بار دیگر به کاهش بودجه برای رسیدگی به نیازمندان در
افغانستان اشاره کرده و از کشورهای کمککننده خواسته است که به کمکهای خود به
مردم این کشور ادامه دهند. به گفتۀ اوچا در سال ۲۰۲۴ میلادی، تنها ۹۶۱
میلیون دالر دریافت کرده که معادل ۳۱.۴
درصد از بودجه درخواستشدۀ ملل متحد برای رسیدگی به نیازمندان در افغانستان را
تشکیل میدهد.
این در حالی است که پیش از این، دفتر هماهنگی امور کمکهای بشری
ملل متحد گفته بود که برای کمکرسانی به افراد نیازمند در زمستان پیشرو، به بیش از
۶۰۳ میلیون دالر نیاز است.»(2)
بصورت خلاصه دراین گزارش و گزارش های دیگر این سازمان در قسمت
افغانستان اگر دقت شود فقط اتکا به یک موضوع صورت گرفته است و آن فقر نمایی بیش از
حد مردم این کشور بیشتر از آنچه که هست و آسیب پذیری های مبالغه آمیزکه هدف از همه
آنها تحریک احساسات کشور های کمک دهنده و زمینه سازی برای سوء استفاده خود شان
میباشد. آنچه در همین گزارش صراحت دارد:
1-
توزیع مبلغ ادعا شده معلوم نیست که از کدام منبع بدست آمده و از
منابع آن اصلا چیزی نگفته اند.
2-
موضوع برجسته سازی نقاط منفی وفقر بی حد و حصر مردم که در همه
گزارش ها دیده میشود.
3-
طلب کمک و عدم کفاف کمک های موجود.
از این لحاظ است که ما میگوییم، کمک های این سازمان همیشه آلوده به
فساد بوده و هیچگاهی به مستحقین آن نرسیده است.
با صراحت میتوانیم بگوییم که بیشتر این کمک ها صرف مصارف معاش و
سفریه و ... کارمندان این بخش ملل متحد گردیده است. هرکسی که در این بخش از ملل
متحد سه سال کارکرد صاحب زندگی مرفه گردید، اگر قبول ندارید تحقیق کنید.
شکی نیست که این همه مبالغ هنگفت بنام کمک به مردم افغانستان نیست
و نابود گردیده است، فرض را براین میگیریم که این همه کمک به مردم افغانستان صورت
گرفته باشد و میزان حدود سی درصد فقیر این مملکت که گفته شده باشد اینهم درست
باشد، بازدهی و نتایج این کمک ها و صرف این مبالغ در افغانستان چه بوده است؟ آیا
واقعا این پول ها بدست مردم کشور افتاده و در وضعیت زندگی فقیرانه ایشان تغییری
رونماگردیده یا نه ؟
گرچه ما خود در این مورد تحقیق نکردیم که میزان فقرا در این کشور
در کدام حد میباشد. اما آنچه این سازمان گفته و میگوید آنرا نیز رقم واقعی
نمیدانیم. با صراحت میگوییم که کمک های این سازمان در هیچ جایی به مستحقین آن
نرسیده است، زیرا مقسم های موجود هیچکدام اصلا تصمیم کار عادلانه را نداشته اند چه
رسد به انجام آن .
جمله ای را که به واقعیت آن ایمان دارم اینست که : « هرجاییکه در
جهت توزیع کمک به مردم پای اربابان محل و افراد وابسته به سازمان ملل دخیل باشد
قطعا آلوده به فساد است » اینرا میتوان
گفت که با کمک های که میگویند صورت گرفته اصلا تغییری در زندگی مردم رونما نگردیده
است. به عنوان یک چلنج میگویم که : بیایید یک خانواده را نشان بدهید که بعد از
رسیدن کمک این سازمان برایش از فقر بیرون شده و به زندگی عادی ولو بخور نمیر رسیده
باشد. من یقین دارم که در این مورد شاهد
مثالی وجود ندارد.
اگر سازمان ملل متحد دراین امر صادقانه و انسانی عمل می کرد و حد
اقل نیمی از پولی را که ادعای رساندنش را به مردم فقیر دارد در جهت تولید و
زیرساخت های اقتصادی به مصرف می رساند امروز در افغانستان فقیری وجود نداشت.
متاسفانه امروز در شهر کابل اگر به فقیری دست کمک دراز نموده مبلغی
را اهدا کنی بلافاصله با دهها فقیر دیگر مواجه می شوی که چهره های گردآلود و رنگ
های پریده ایشان حکایت از فقر سنگین و
طاقت فرسا را دارد.
سوء تفاهم نشود که ما مخالف کمک به این همه فقیر هستیم، ما کمک در
شرایط اضطراری مثل سیلاب ، زلزله ، خشک سالی و... را ضرور میدانیم اما مجموعه های
را تحت عنوان افراد فقیر و یا با عنوان زیرخط فقربصورت مقطعی کمک کردن که آنهم
نیمی از مشکلات آنها را رفع نمی کند و نهایتا بیست روز بعد یا ماهی بعد او در همان
جایگاه اولی قرار دارد، اینگونه کمک را مردود و آلوده به فساد میدانیم. ازنظر ما
این عمل کمک نه بلکه روشی است که میتوان اسمش را گدا پروری گذاشت. با این عمل ملل
متحد میخواهد کمک های مالی که با عنوان رسیدگی به فقرا دریافت می کنند همچنان جاری
باشد تا خود بتوانند از آن استفاده نمایند و از همین لحاظ است که همواره در جهت
برجسته سازی فقرمردم تبلغات گسترده داشته است.
در نتیجه اذعان میداریم که
کمک های ملل متحد که بصورت مواد غذایی و مصرفی توزیع می گردد اولا بصورت کل آلوده
به فساد بوده و ثانیا هیچ تاثیری در جهت بهبود زندگی مردم فقیر نداشته و ندارد که
از نظر ما این کمک نه بلکه گداپروری و خیانت به این کشور و مردم است.
برای مردم افغانستان اگرزمینه های کاری درست شود بمراتب بیشتر از
آن استقبال خواهند کرد تا رساندن یک بوری آرد به ایشان.
این مطلب که گرچه بارها تکرار شده یاد آوری آنرا ضرور میدانم و آن
اینکه : « اگر به فقرا نان بدهید آنرا میخوارند واز آن لذت میبرند ولیکن فقر شان
دوام دارد و اگر به آنها کارآموزش داده شود و ابزار کاردر اختیار شان قرار گیرد
زندگی شان برای همیشه بهبود خواهد یافت »
گرچه میدانم که این مطالب به گرگان ملل متحد تاثیر ندارد اما
اینقدر هست که ما گفته ایم و ما میدانیم که ایشان با سپر قرار دادن مردم فقیر دنیا
و مخصوصا افغانستان ما و با شعار های فقرزدایی چگونه عمل میکنند.
باید یاد آوری کنم که در جهت توزیع کمک های اضطراری هم ما قبلا
طرحی را ارائه نموده بودیم که متاسفانه این سازمان با توجه به اینکه خط و
استراتیژی شان معلوم است؛ طرح و برنامه های که در جهت بهبود وضعیت باشد
نمیخوانند.اما ما به طرح ارائه شده یکبار دیگر تاکید می نماییم و سفارش می کنیم که
اگر میخواهید کمک به مستحقش برسد ودر ضمن آلوده به فساد نگردد به آن عمل نمایید.
والسلام
منابع:
1- آلوین تافلر-جنگ و ضدجنگ ترجمه
شهیندخت خوارزمی چاپخانه مهارت تهران سال 1377
2- سایت رادیو آشنا صدای امریکا.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر