۱۳۹۵ اسفند ۲۳, دوشنبه

مروری برروابط و تنش ها میان افغانستان و پاکستان 4



آغاز روابط دوستانه:
اولين گام را درين مرتبه سر دار محمد نعيم خان برادر داود خان بر داشت، (در آغاز سال 1975 محمد نعيم بعنوان نماينده خاص رئيس جمهور در مراسم جنازه پادشاه نيپال در كتمندو شركت كرد و بدعوت سناتور امريكائي چارلز پرسي با عزيز احمد نماينده پاكستان ملاقات و در باره مناسبات دو كشور مذاكره نمودند.)(10)
در پي اين مذاكرات اولين گامي كه بر داشته شد، قطع تبليغات خصمانه بود. مدتي ازين توافق نگذشته بود كه حيات الله شير پاو، يكتن از همكاران بوتو در يك حادثه انفجار جان خود را از دست داد، پاكستان حزب عوامي ملي را مسئول اين حادثه دانسته، خان عبدالغفار خان رهبر آنرا دستيگر و حزبش را منحل اعلان كرد، جنگ تبليغاتي از طريق مطبوعات و رسانه هاي خبري از سر گرفته شد، ولي متعاقباً بعد از چند ماه مذاكرات از طريق نمايندگي هاي سياسي آغاز شد، باز هم آرامش و خويشتن داري از طريق مطبوعات آغاز گرديد و به دنبال آن بوتو كمك پاكستان را به آسيب ديدگان زلزله در افغانستان پيشنهاد كرد.
داود نه تنها اين پيشنهاد را رد نكرد بلكه از بوتو دعوت به عمل آورد تا به افغانستان سفر نمايد. بوتو هم به اساس دعوت سر دار محمد داود بتاريخ هفت جون 1976 به كابل آمد، او منباب حسن نيت يك روز قبل از آمدن خود رهبر حزب عوامي ملي را نيز از زندان رها كرد.
مذاكراتي صورت گرفت كه مبناي آن اصل همزيستي مسالمت آميز و تاكيد بر فيصله هاي كنفرانس باندونك بود، و ضمناً تاكيد شد تا مذاكرات دوام پيدا كند.
دو ماه بعد داود خان به پاكستان مسافرت نمود، بوتو كه روحيه داود خان را كاملاً‌درك نموده بود، از او باتر تيبات و تشريفات خاص پذيرايي كرد، داود خان هم با گرمي ازين احساسات تشكر نمود.
در پايان سياست تشنج زدايي با عبارت تقويت روحيه كابل ثبت شد.
چنانچه از جريان مذاكرات و بر خورد ها مشاهده مي شود، بوتو و سر دار داود شايد مصمم بودند كه اين مشكل پيچيده را با تفاهم حل كنند، منتها آنرا با يك سياست گام بگام دنبال مي كردند.
(بروايت صمد غوث فرمول حل مسئله، اين بود كه پاكستان رهبران حزب عوامي ملي را از زندان رها نموده، حقوق فدرال و لايت هاي سرحد شمال مغرب و بلوچستان را تصديق نمايد و در مقابل حكومت افغانستان پايان يافتن ادعايش را در باره پشتونستان از طريق لويه جرگه اعلان نموده و خط ديورند را به رسميت بشناسند.(11)
اما حوادث هر دو را مجال نداد در شب 5 جولاي 1977 با كودتاي جنرال ضيا الحق، حكومت بوتو سر نگون و خودش دستگير و زنداني شد، و در 27 اپريل 1978 (7ثور 1357) حكومت داود نيز با كودتاي نظاميان دست پرورده روسها سر نگون و خودش رهسپار ديار عدم گرديد.
سقوط بوتو يك مسئله داخلي بود و نتوانست تغييرات را به آنصورت در سياست پاكستان وارد كند، و سياستمداران تازه وارد در صحنه خود مي توانستند تصميم بگيرند. ولي در افغانستان سياست از ريشه تغيير خورد، ديگر تصميم گيرنده اي در افغانستان باقي نماند، سياست و تصميم در روابط و معادلات داخلي و خارجي در مسكو و كرملين بايد اتخاذ مي گرديد، آنهائيكه ظاهراً در رأس قرار گرفته بودند عروسكي بيش نبودند و كار شان فقط و فقط ثنا و ستايش بقول خودشان كشور شورا ها بود و بس. اين وضعيت در كليه روابط داخلي و خارجي افغانستان اثرات نا مطلوب بجا گذاشت، مخصوصاً بالاي روابط با پاكستان كه تحولات خوب و بدي را پشت سر گذاشته و اينك رو به بهبودي گذاشته و پيش مي رفت.

روابط بعد از كودتاي هفت ثور:
كودتاي سرخ و ننگين هفت ثور 1357 باعث شد تا در سطح رهبري كشور افغانستان تغير و دگرگوني بي سابقه رخ دهد، آنهائيكه در رأس اين جنايت قرار داشتند، افغانستان را در اختيار قواي اشغالگر روس قرار دادند. باز هم چون دوران شاه شجاع سياست افغانستان از بيرون تنظيم مي شد.
پاكستان هم چندي قبل ازين كودتا دچار بحران گرديده بود كه منجر به سرنگوني حكومت بوتو و استقرار يك حكومت نظامي برهبري جنرال ضيا الحق گرديده بود.
بحران پاكستان هر چه بود، يك موضوع داخلي بود، درست، شايد بر يك سلسله مراودات پاكستان اثرات خوب يابد بجا گذاشته باشد، ولي باز هم تصميم گيرنده خود شان بودند. اما مقامات رويكار آمده افغاني اين صلاحيت را نداشتند.
روسها كه از اشغال كشور هاي اسلامي آسياي ميانه تجربه داشتند، و اينكه مردم افغانستان در مقابل شان قيام خواهند كرد،پيش بين شده بودند، و براي سر كوبي اينها نيز همان خيال سر كوبي كشور هاي آسياي ميانه را بسر مي پرورانيدند. با فشار روسها و عمال شان، هجرت مردم سيل آسا بطرف كشور هاي همسايه مخصوصاً پاكستان آغاز شد.
در حاليكه پاكستان ظاهراً با مهاجرين افغاني رفتار بد نكرده است و براي تحصيل، كار و رفت و آمد مردم مشكل ايجاد نكرد، ولي با آنهم در صدد بهبود روابط خود با حكومت دست نشانده روسها هم گرديده و مذاكراتي را با آنها نيز آغاز كردند كه به گوشه هاي از آن اشاره مي كنيم.

اقدامات پاكستان در مراحل اول كودتا:
در اولين سال بدست گرفتن قدرت توسط كمونيست ها (1357) تعداد مهاجرين به ستوه آمده طبق آمار هاي اعلان شده سي وپنج هزار نفر بودند.
پاكستان به اين مهاجرين آجازه هيچ نوع فعاليت سياسي را نداده بود.  جدا از اينكه مهاجرين افغاني را از لحاظ فعاليت هاي شان عليه كمونيست هاي اشغالگر در مضيقه قرار داده بود؛ خود تماس ها و مذاكراتي را با آنها دنبال مي نمود.
ضياالحق بعد از آنكه از كنفرانس كشور هاي غير متعهد در هاوانا بازگشت راجع بملاقاتش باتره كي چنين اظهار نظر كرد( ضياالحق گفت ملاقاتش با تره كي رئيس جمهور افغانستان در هاوانا با ملاقات قريب الوقوع آقا شاهي مشاور خارجي دنبال خواهدشد ، تا گفتگو بين همسايگان را ادامه دهد، ضيا گفت:  او براي تره كي روشن ساخت كه  نمي تواند و نمي خواهد آوارگان افغاني را وادار به باز گشت به سرزمين شان كند، در عوض بايد افغانستان شرايط بازگشت آنها را ايجاد كند، سرانجام او گفت از تره كي در خواست كرد كه پشت به اسلام نكندو «برادري مسلمانها» را ترك نگويد.) (12)
با اظهار تمايلات پاكستان به ايجاد روابط حسنه با حكومت دست نشانده روسها در افغانستان ، ادعا هاي از سوي رژيم ماركسيستي كابل مبني بر مداخله پاكستان در امور داخلي افغانستان صورت مي گرفت، روسيه كه تنظيم كننده سياست اصلي بود حكومت كابل را در اين تبليغات تنها نگذاشته به دفاع از آن برخواست . روز نامه پراودا ارگان رسمي حزب كمونست روسيه نوشت: ( از شاه راه قراقوروم با اجازه دولت پاكستان براي مخالفان تبعيدي دولت افغانستان كمك ارسال مي شود و نيز از ايستگاه راديويي مستقر در خاك پاكستان عليه افغانستان پروپاگند ميشود.) (13)
به هر اندازه اي كه حملات مجاهدين برپايگاه ها و ادارات رژيم ماركسيستي در گوشه گوشه اي سرزمين اسلامي افغانستان گسترده تر مي شد به همان مقياس اتهامات و برچسپ كمونيست ها بر اين جنبش عادلانه و حق طلبانه اضافه گرديده و پاكستان را متهم به مداخله در امور داخلي افغانستان مي كردند.
اين اتهامات در روابط روس و پاكستان و موضعگيري هاي سياسي دو طرف بي تاثير نبوده با واكنش هاي دولت پاكستان مواجه مي گرديد. جنگ سرد و مبارزه الفاظ هر روز داغتر مي شد. حكومت روسيه ، پاكستان را به بهانه پناه دادن به مهاجرين افغاني به شدد تهديد كردو روزنامه پراودا نوشت: عليرغم اخطار ها و تكذيب هاي رسمي دولت پاكستان درزمينه پناه دادن به مهاجرين ، هنوز مرز هاي پاكستان بروي شورشيان افغاني گشوده است و اين شورشيان در خاك پاكستان عمليات خرابكارانه خود را عليه حكومت نورمحمد تره كي به مورد اجرا در مي آورد.
پراودا تهديد كنان مي گويد: به اين ترتيب پاكستان به بازي خطرناكي كشانده شده است ، كه نتايج و عواقب فاجعه باري براي اين كشور در پي خواهد داشت.(14)
بدنبال اين بهانه جويي ها حاكمان كرملين يكبارديگر پاكستان را به شدت تهديد كرد و به اين دولت اخطار داد كه به پشتيباني خود از مجاهدين افغانستان خاتمه دهد . روزنامه پراودا ضمن اينكه شخص ضياالحق را به دست داشتن ودخالت مستقيم در قيام هاي مردمي افغانستان عليه رژيم ماركسيستي متهم نموده تاكيد كرد كه شوروي در برابر تجاوز به حاكميت افغانستان و حمله افراد مسلح از پاكستان و تلاش هاي كه براي ايجاد بحران در آن كشور به عمل مي آيد ساكت نخواهد نشست.
در حاليكه اينچنين تبليغات داغ و تند و اتهام بستن ها عليه همديگر و اخطار دادن ها جريان داشت ، جريان سري و غير علني مفاهمه و دوستي نيز به پيش برده مي شد.
در اوج شعار هاي داغ دوطرف عليه يكديگر در 8 سرطان 1358 از سوي حكومت كابل اعلاميه اي منتشر گرديد و در آن گفته شد كه از سوي حكومت پاكستان يك هيئتي به غرض آشتي و پايان دادن به مخاصمات دو كشور و همچنان براي فراهم كردن مقدمات كنفرانس سران كابل و اسلام آباد به پاكستان اعزام ميشود. و به اين اساس شاه محمددوست به سمت معاون وزارت خارجه افغانستان به تاريخ 10/4/1358 رهسپار اسلام آباد گرديد.  شاه محمد دوست در اقامت دو روز خود در پاكستان با وزير خارجه پاكستان و همچنان با ضياالحق رئيس جمهوري اين كشور ديدار و ملاقات نمود،  جزئيات اين مذاكرات فاش نشد؛  اما خاطر نشان گرديد كه محور عمده بحث توافق روي خروج پناهندگان افغاني از خاك پاكستان كه در آن تاريخ به يكصد هزار نفر ميرسيد، بوده است.  از قراين بدست مي آيد كه اين ديدار براي جانبين رضايت بخش و مفيد بوده است ، زيرا در ختم آن از تره كي دعوت شد به پاكستان سفر كند و نيز شاه محمد دوست از مشاور امور خارجي ضياالحق خواست كه از افغانستان بازديد به عمل آورد.(15)
بدنبال درخواست حكومت كابل ، آقاشاهي در ماه اسد 1358 در مصاحبه مطبوعاتي خاطر نشان نمود كه در ماه آينده ( سنبله ) از افغانستان باز ديد مي كند، و نيز ياد آور گرديد كه گفتگو هاي آغاز شده در ماه جوزا كه با ديدار با شاه محمد دوست شروع گرديده است، دنبال خواهد شد تا زمينه را براي ديدار سران پاكستان و افغانستان فراهم نمايند.   طرح اين مذاكرات و گفتگو ها از سوي سران كرملين براي دستيابي به مقاصد شوم خود كه بدون يافتن بهانه براي مداخله مستقيم در خاك افغانستان و اشغال نظامي اين كشور و همچنان اعتراف گرفتن از دولت پاكستان به مداخله در امور افغانستان بود، پي ريزي مي گرديد؛  زيرا اساسأ آشتي و گفتگو براي پايان مخاصمات بين كابل و اسلام آباد در چنين تاريخي بي اساس و بي معني بود، زيرا حكومت هاي پاكستان و افغانستان هيچگونه دعوا و مخاصمتي نداشتند تا نياز به آشتي و مذاكره داشته باشند .  از جانب ديگر در همين موقعيت جنرال ضياالحق به كاسيگن نامه مي فرستد و در آن ميل دولت خود براي داشتن روابط دوستانه با روسيه و حكومت افغانستان را تبارز ميدهد. و براي جلوگيري از وردو مهاجرين افغاني به پاكستان ايجاد يك ديوار بين افغانستان و پاكستان در داخل خاك افغانستان را پيشنهاد مي نمايد(16).
همچنان زمانيكه در آستانه برگزاري دور چهارم مذاكرات غير مستقيم ژينو كه در گيري هاي مرزي بين پاكستان و افغانستان مجددأ آغاز گرديده بود. دولت كابل به منظور وارد آوردن فشار به دولت پاكستان و تحميل سياست هاي اسلام آباد بر مجاهدين و مهاجرين بمباران هاي مرزي پاكستان را ادامه داد ، در نتيجه ضياالحق رئيس جمهور پاكستان اعلام نمود كه هيچ كدام از گروه هاي مجاهدين افغاني را برسميت نمي شناسد؛ بلكه كليه آنها به عنوان آوارگان افغاني در پاكستان به حساب مي آيند.  سخنگوي دولت پاكستان در جريان اين درگيري ها اعلام داشت كه اين حملات مانع شركت پاكستان در مذاكرات صلح تحت نظارت سازمان ملل متحد نخواهد شد.(17)
(  هدف از مذاكرات صلح همان مذاكرات ژينو است كه به شرح آن خواهيم پرداخت.)
در هرحال طرف دعوا با حكومت ماركسيستي كابل مردم افغانستان بودند كه از اجحاف و تجاوز افراد مزدور استعمار به مقدسات ديني و ملي شان به تنگ آمده و با گلوله هاي آتشنين به سراغ آنها مي رفتند، نه دولت هاي ديگر.
اين شايد اشتباه سياسي بود كه حكومت پاكستان با برداشتن اين گام ، شايد ديكته شده از جانب روسها به جانبداري از طرحهاي حركت كرد كه نه تنها به ضرر جهاد افغانستان بلكه به استقلال و آينده پاكستان نيز لطمه وارد كرد.
اينكه مي گوئيم چنين مذاكرات بخواست روسها بوده ، به اين دليل است كه روسيه دست نشاندگان خودرا براي برپايي اين مذاكرات و به اصطلاح آشتي دادن بين افغانستان و پاكستان ماموريت ميدهد ، چنانچه فيدل كاسترو در حاليكه سيل نيرو هاي كماندوئي كشور خود را براي سركوبي مردم بپاخواسته افغانستان به اين كشور اعزام ميدارد ، براي اين گفتگو ها به ميانجيگري برگزيده ميشود. 
جريان تصنعي اين ماموريت چنين بود كه ابتدا رژيم كمونيستي كابل از فيدل كاسترو خواست تا در مذاكرات آشتي پاكستان  و افغانستان ميانجي شود و او هم بلادرنگ پذيرفت.
ماموريت فيدل كاستروبصورت آشكار جامه عمل نپوشيد ، اما قراريكه واضح گرديد رئيس جمهور كوبا در كنفرانس غير متعهد ها ، منعقده هاوانا كه وي رئيس جلسه بود با تره كي و ضياالحق دور يك ميز نشسته و ميانجيگرانه دو طرف را به آشتي و نرمش در برابر يكديگر خوانده است .
به همين لحاظ ضياالحق در نخستين نطق خويش پس از نشست هاوانا در اسلام آباد بدولت افغانستان پيشنهاد كرد كه با پاكستان روابط دوستانه و صلح آميز داشته باشد، ضياالحق اضافه مي كند: پاكستان هيچگونه نفعي را براي خود در گرفتاري هاي داخلي افغانستان جستجو نمي كند و از همين رو پاكستان نخستين كشوري در جهان اسلام بود كه حكومت كودتايي ماركسيست هاي گماشته شوروي را به رسميت شنا خت ، (همانطور يكه امان الله خان شاه افغانستان به عنوان اولين پادشاه يك كشور اسلامي، حكومت شوروي را بعد انقلاب اكتوبركه تهدابش بالاي خون ميليون ها انسان گذاشته شده بود به رسميت شناخت و اين لكه ننگ را در تاريخ كشور ثبت نمود.)
و هم اكنون هزينه 170 هزار آواره افغاني را تامين مي كند و در پايان با تاكيد از دولت كابل ميخواهد كه به حالت معارضه با پاكستان پايان دهد.(18)
در اينگونه صحبت ها ، پاكستاني ها تنها نبودند ، بلكه مقامات كمونيست افغاني نيز اقداماتي را انجام دادند .  در ملاقاتي كه شاه ولي وزير خارجه دولت كابل با نيو سام معاون وزير خارجه امريكا در نيو يارك داشت ، شاه ولي داشتن روابط خوب با پاكستان را تائيد كرد ولي در مورد آموزش فراريان در آنجا گله نمود.
شاه ولي در اين ملاقات موضوع مهاجرين را ميخواست با ذكر اينكه جمعي از فيودال هاي كه منافع شان اينك در افغانستان به خطر افتاده و موضوع وجود 5/2 ميليون پشتون توجيه نمايد و گفت كه پاكستان اين مجموعه از چادر نشينان افغان را زنداني كرده .(19)
اما موضوع بگونه اي بود كه ديگر كار از پوشانيدن با حرف و توجيهات سياسي گذشته بود. چنانچه متذكر شديم كه روسها دستور اين مذاكرات را به كمونيست هاي كابل ميدادند، اينرا هم نمي توان از نظر دور داشت كه گرچه در مقابل پاكستان بود ، اما نقش قوي امريكا را در قضيه و به اصطلاح پشت سر پاكستان نمي توان از نظر دور داشت .
كتاب«اسناد لانه جاسوسي» اسنادي است كه ظاهرأ ايراني ها از سفارت امريكا در تهران ، در موقع گروگان گيري آن سفارت بدست آورده و آنرا تحت عنوان فوق بداخل چندين كتاب بچاپ رسانيدند.
كه ما بعنوان اثبات موضوع نكاتي را اينجا از آن مي آوريم: ( ما همچنان نگران اين مسئله كه روابط افغانستان با پاكستان و ايران حالت رضايت بخشي ندارد، هستيم . ما به اين موضوع توجه داشته ايم كه بار ها امين رئيس جمهور اشاره كرده است كه سرزمين افغانستان از رود آمو تا سند ادامه دارد؛ همچنين ما نسبت به پاكستان يك تعهد امنيت دراز مدت داريم و در نگراني عميق دولت پاكستان در قبال مداخلات افغانستان سهيم ميباشيم . بهبود روابط بين دولت هاي افغانستان و پاكستان قويأ مورد حمايت ماست و اميدواريم كه گفتگو هاي سياسي بين اين دو كشور به كاهش ميزان تشنج كمك كند و زمينه هاي همكاري را بين دو كشور بوجود بياورد.(20)
پس از يك وقفه كه به احتمال قوي مذاكرات همچنان ادامه داشته جنرال ضياالحق وعده ميدهد كه در ماه عقرب براي گفتگو با رئيس جمهور افغانستان براي پايان دادن به مخاصمات دو كشور به كابل ميرود.
سرنگوني تره كي با كودتاي امين در بيست وپنجم سنبله 1358 به اين ديدار ها وقفه ايجاد كرد. اما دولت افغانستان و يا به عبارت واضحتر دولت روسيه كه از برگزاري اين ديدار نفع مي برد همچنان پافشاري ورزيد و ضياالحق هم در يك مصاحبه فاش كرد كه دولت جديد افغانستان ( حكومت امين) از آقا شاهي مشاور خارجي او دعوت كرده است كه براي آغاز مذاكرات دو جانبه اي پاكستان و افغانستان از افغانستان ديدن ميكند.
ضياالحق ضمن اينكه از روابط دوستانه و تاريخي كشورش با افغانستان سخن مي گفت ؛ ياد آور شد كه ما سرگرم تعيين زمان اين سفر هستيم ،  ا ما اميدواريم آقاشاهي بزودي رهسپار كابل شود.(21)
بالاخره در اول جدي 1358 آغا شاهي در راس هيأتي از ديپلمات هاي كشورش براي مذاكره با سران رژيم ماركسيستي وارد كابل شده و پس از انجام مذاكرات دو روزه به كشورش بازگشت.(22)
در پايان اين ديدار كه روسها مي پنداشتند به بهانه دلخواه دست يافته اند به افغانستان تجاوز مسلحانه را آغاز نموده و به اين ترتيب در پرونده گفتگو هاي كابل و اسلام‌ آباد جهت حل مخاصمات نقطه پايان را گذاشتند.
منابع :
10 – همان ص 37
11- همان به نقل از صمد غوث ص 134
12- اسناد لانه جاسوسی ج5 ص 188
13- روزنامه اطلاعات«ایرانی » 6/1/1358
14- روزنامه اطلاعات «ایرانی » 3/3/1358
15- روزنامه اطلاعات «ایرانی » 11/4/ 1358
16 اسناد لانه جاسوسی قسمت مربوط پاکستان ص 45
17- حل سیاسی قضیه افغانستان –صابری ص45
18- روزنامه اطلاعات «ایرانی » 11/6/1358
19- اسناد لانه جاسوسی ج5 ص 104
20 – همان ص 121
21- روزنامه اطلاعات «ایرانی » 6/8 / 1358
22- روزنامه اطلاعات «ایرانی » 1و3/10/1358

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر