۱۳۹۵ اسفند ۱۸, چهارشنبه

مروری برروابط و تنش ها میان افغانستان و پاکستان 3



قطع روابط سياسي:
بعد از ختم غايله با جور تبليغات و اعلاميه ها عليه همديگر همچنان ادامه داشت، پاكستان در ماه اگست همان سال امر بسته شدن قونسلگري ها و وكالت تجاري هاي افغانستان را صادر نموده و افراد آنرا متهم به مداخله در امور داخلي پاكستان نمود.
حكومت داود خان بدون اينكه تحليلي ازين كار داشته باشد پاكستان را تهديد به قطع روابط سياسي نموده و بدنبال آن در 3 سپتامبر سر حد را بست، مال التجاره افغانستان كه طبق معمول از بندر كراچي به كشور وارد مي شد، داود آنرا بدون اينكه منفعتي داشته باشد از دست داده و مشكلات زيادي را براي مردم ايجاد كرد.
شايد داود خان فكر مي كرد كه غرب قطع رابطه افغانستان را تحمل نكند، ولي اگر بفرض اينكه چنين بوده باشد، يك فكر احمقانه بوده، زيرا آنطوريكه او فكر مي كرد ديگران برايش اهميتي قايل نبودند. داود خان داوطلبانه راه را بروي مردم افغانستان مسدود نمود و هزاران تاجر و اهل كسبه افغان را ازين ناحيه متضرر نمود، به پاكستان نيز تاثيري نداشت. فقط تنها ازين امر اتحاد شوروي وقت استفاده اقتصادي و سياسي نموده و با يك كاروان نمايشي هوايي ميوه تازه افغانستان را از قندهار خريداري نموده، انتقال داد، و با اينكار روي افكار يكعده تاثير گذاشت و اين ذهنيت را براي يكعده بوجود آورد كه افغانستان ميتواند با اتكا به شوروي مشكلات خود را حل نمايد.

روابط در دوره صدارت افراد غير خانواده شاهي:
بعد از آنكه داود خان مجبور به استعفا از پست صدارت گرديد، بر خلاف دوره هاي قبل درين مقام فرد ديگري از خانواده شاهي تعيين نگرديد. درين ده سال اخير سلطنت ظاهر شاه پنج نفر به ترتيب داكتر يوسف، محمد هاشم ميوندوال، نور احمد اعتمادي، داكتر ظاهر و محمد موسي شفيق وظيفه صدارت را پيش بردند.
گرچه عده اي آنرا مشروطيت، عده اي گامي بسوي مشروطيت و عده اي هم خوشبينانه آنرا دهه قانون اساسي و دهه دموكراسي گفتند، در حاليكه همان آش بود و همان كاسه.
گرچه داود خان ظاهراً‌از كار بر كنار شده بود، ولي در كار هاي اساسي دولت با دوستان كمونيست خود بي تاثير نبودند. ايشان در جريان حل مسئله آب هلمند با ايران نيز مشكلاتي ايجاد كردند كه مطالعه خواهيم كرد.
در نخستين روز هاي انتصاب داكتر يوسف اولين صدر اعظم بيرون از خانواده، حكميت ايران در مورد حل معضل با پاكستان پذيرفته و هيأت به سرپرستي سيد قاسم رشتيا فرستاده شد. (6)
از جانب پاكستان ذوالفقار علي بوتو وزير خارجه پاكستان درين هيأتي حضور بهم رسانيده و در باره حل مشكل مذاكراتي را انجام دادند. طرفين توافق كردند كه مناسبات سياسي بين كشور هاي شان آغاز و تجارت و ترانزيت از سر گرفته شود، درين رابطه اعلاميه از جانب وزارت در بار ايران نيز منتشر گرديد.
اما مسئله پشتونستان همچنان لاينحل باقي ماند.
در 1964 (21/3/1343) مارشال ايوب خان رئيس نظامي حكومت پاكستان وارد كابل گرديده و با ظاهر شاه ملاقات نمود و در پايان طي بيانيه اي دو طرف خواستار ادامه اينگونه ملاقاتها گرديدند.(7)
در جنگي كه در زمان صدارت داكتر يوسف بين هند و پاكستان واقع شد، افغانستان بيطرفي خود را حفظ كرده و از هر اقدامي كه موضع پاكستان را تضعيف مي كرد كاملاً خود داري نمود.
در زمان ميوند وال روابط ايند كشور بيشتر بهبود يافت و مارشال ايوب خان در راه باز گشتش از مسكو در 14/10/1344 به كابل آمده باشاه و صدر اعظم ملاقاتهاي را انجام  داد.
به همين ترتيب تا سال 1973 كه ظاهر شاه با كودتاي 26 سرطان به همكاري عده اي از صاحب منصبان جوان تربيت يافته شوروي توسط داود خان سر نگون شد و رژيم شاهي به جمهوري تبديل گرديد، روابط افغانستان با پاكستان بشكل تقريباً نور مال پيش رفته و اميد واري انكشافات جديدي نيز كم كم ظاهر مي شد.
ولي با رويكار آمدن مجدد داود خان باز هم صفحه عوض و خصومت ها از نو آغاز گرديد.
جمهوري داود خان و آغاز روابط خصمانه:
در سال 1973 (26 سرطان 1352 هـ ش) يكبار ديگر داود خان با كودتاي كه توسط افراد كمونيست همراهي مي شد زمام امور را بدست گرفت و در نخستين اعلاميه كه خود آنرا از طريق راديو قرائت كرد، بر چيده شدن نظام فرتود شاهي را به مردم تبريك گفته و وعده دموكراسي، از بين رفتن ظلم و بي عدالتي و ... را نويد داد.
داود خان كار حكومت داري خود را درست از همان نقطه اي آغاز كرد كه ده سال قبل آنرا در زمان صدارت خود آغاز نموده بود يعني دوستي با شوروي و دشمني با پاكستان بر سر مسئله پشتونستان. با اين تفاوت كه اينبار در حكومت او جناح پرچم حزب كمونيست عملاً شريك بود و به مسئله خود مختاري پشتون ها جدا از مطرح شدن مسئله بلوچ ها الحاق مناطق از دست رفته به افغانستان مطرح گرديده و موضوع را پيچيده تر از گذشته ها ساخت.
دهه هفتاد براي پاكستان نيز دهه پر آشوب بود و نخستين روز هاي آنرا با يك سلسله كشمكش هاي داخلي آغاز كردند. گرچه حكومت پاكستان با از دست دادن قسمت هاي شرقي پاكستان بدو كشور مستقل پاكستان و بنگله ديش تجزيه شد و در قسمت غرب موفقيت هاي را بدست آورد، چون با تائيد قانون اساسي 1973 از جانب حزب عوامي ليك سرحد و سهم دادن آنها در حكومت ايالتي ادعا هاي سردار داود خان را تا حدي نقش بر آب كرد.
تبليغات و اقدامات عملي:
جنگ تبليغاتي بشدت از طريق راديو ها و جرايد هر دو كشور جريان پيدا كرد، راديوي افغانستان بر نامه هاي جدا گانه براي پشتون هاي سرحدي و بلوچ ها داشت و آنها را عليه حكومت پاكستان تحريك نموده و هميشه سرود (دا پشتونستان زمونژ) را پخش مي نمود، در مقابل پاكستان نيز از طريق راديو و جرايد تبليغات وسيع حكومت افغانستان را تقبيح نموده و آنرا مداخله در امور پاكستان مي گفت.
(در رسانه هاي خبري شخص ذوالفقار علي بوتو هم طلاقت لسانش را عليه حكومت افغانستان بويژه شخص محمد داود خان متوجه ساخته او را به عنوان ديكتاتور خود كامه و تبعيض گرا محكوم مي نمود و مردم افغانستان را به قيام عليه او تشويق مي كرد.) (8)
اقدامات خصمانه عليه همديگر به تبليغات خلاصه نمي شد(حكومت سر دار محمد داود در افغانستان از يك سو شورشيان بلوچ را با پول و سلاح امداد مي كرد و از ديگر سو توسط نشرات راديو افغانستان مردم ولايت سر حد و بلوچستان را به قيام مسلحانه در برابر پاكستان تشويق مي نمود. اعضاي پرچمي دولت درين زمينه پيشقدم بوده به گفته صمد غوث سعي داشتند تا ادعاي افغانستان را از مطالبه حق تعيين سر نوشت مردم پشتونستان به مطالبه الحاق خاكهاي از دست رفته افغانستان تبديل كنند، اما رئيس دولت با ايشان درين باره موافقت نكرد.)
چنانچه مشاهده مي فرمائيد درين اقدامات داود چه در دوران صدارت و چه در دوران رياست جمهوري اش نقش عمده بدست كمونستها بود. در دوران رياست جمهوري داود خان كمونيست ها دست به اقدامات زيادي زدند كه يكي همين تحريكات عليه پاكستان و ديگر دستگيري مخالفان خودشان توسط دولت بود. آنها ميخواستند جدا از ساير اعمال اقدام به يك تصفيه داخلي هم نمايند تا آنهائيكه از نظر ايده و مفكوره مخالف شان بودند از صحنه كنار زنند. تا در صورت كنار زدن داود هم مخالفي نداشته باشند. و به همين منظور عده اي را دستگير و زنداني نمودند و عده اي هم فرار نموده خود را به پاكستان رساندند.
از جمله كسانيكه توانستند خود را به پاكستان برسانند، استاد برهان الدين رباني و گلب الدين حكمتيار بود. اينها هسته مقاومت عليه داود خان را به كمك بوتو در خارج از كشور ايجاد كردند، و بوتو ازين موقعيت بزرگترين استفاده را به نفع كشور خود نمود.

داود تن به مذاكره ميدهد:
بالاخره داود خان تن به مذاكره داده و حاضر شد تا مشكلات را از مجراي ديپلماتيك حل و فصل نمايند كه علت اين تن دادن به مذاكره را ميتوان ناشي از مسايل زير دانست:
1-                 بوتو  با اتخاذ پاليسي جديد اقدام به تقويه مخالفين داود كه به كشورش پناه آورده بودند، نمود. آنها نيز با استفاده ازين موقعيت اقدام به يك سلسله عمليات نمودند، از جمله قيام اول اسد 1354 .
2-                 كنفرانس سران كشور هاي اسلامي در لاهور دائر شد، داود خان خود درين كنفرانس شركت نكرده، عبدالرحمن پژواك را به نمايندگي از خود در آن مجلس فرستاد، آجنداي بحث درين مجلس موضوع اشغال بيت المقدس توسط اسرائيل بود، ولي پژواك در صحبت خود مسئله پشتونستان را مطرح كرد. حاضرين در جلسه سخنان او را با كراهت گوش نموده و در اخير برايش توصيه نمودند كه خارج از موضوع صحبت ننمايد.
(درين ضمن معمر القذافي رئيس دولت ليبيا در نيمه شب به محمد داود در كابل تيلفون كشيده او را از خواب بيدار نمود و پيشنهاد كرد كه شخصاً‌به لاهور آمده و در موضوع اصلي كنفرانس  همكاري كند و از مطرح ساختن مسايل ناچيز خود داري نمايد.(9)
داود خان گرچه اين تقاضا را نپذيرفت ولي اينقدر متوجه شدكه ديگر اين ادعا هايش در صحنه هاي بين المللي خريدار ندارد، بالاخره ناچار تن به مذاكره داد و اينبار مذاكره زماني صورت مي گرفت كه او اعضاي حزب پرچم را از صحنه كنار زده بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر