۱۳۹۴ اسفند ۲۲, شنبه

بحث های پیرامون موضوع استراتیژی



ضرورت طرح و تدوین استراتیژی 
 غلام علی صارم
باید بپذیریم که جهان دچار تفرقه، کشمکش و انارشی ( هرج و مرج) به مفهوم تعریف شده آن است ، و تاهنوز همه تئوری ها و مکاتب موجود نتوانسته اند که قواعد و اصول متحد الشکلی را ارائه بکنند که در آن نقش آفرینان کشور ها، در کار های مربوطه چه در سطح یک کشور و چه در سطح بین المللی در هر روز یا قرن ، قواعد مشخصی برای عمل کردن در پیش رو داشته باشند .
بنأ این کار به عهده آدم عاقل است که در همچو صحنهء که هرج مرج حاکم است ، ظلم و تجاوز به اوج خود رسیده ، اکسپانسیو نیسم expansionisme  یا توسعه و بسط اراضی چه از طریق فتوحات نظامی یا امور اقتصادی ، یا زور و فشار و با پوشش قرار دادن دموکراسی عملا به مشاهده میرسد، چه باید کرد؟ آیا به اصطلاح تمام تخم مرغ های خود را در یک سبد جا بجا کنیم که با یک ضربه و یا یک حادثه همه از بین بروند ؟ یا راه اساسی تری را جستجو کنیم ؟
اینهم از نکات خیلی مهم است که باید فراموش نشود که استراتیژی برخلاف بازیهای یک نفره به گونه ء نیست که کشور ها بتوانند به تنهایی و بدون دخالت دیگران بازی کنند، کنشها و واکنشهای دشمن همواره باید مد نظر قرار گیرد و در مقابل آن عکس العمل مناسب نشان داده شود .
از تعاریفی که از استراتیژی به عمل آمده  چنین برداشت می شود که در مجموع استراتیژی علم و فن گزینش درست از منابع متنوع است .  واکنشهای که برای یک رهبر یا یک کشور صحیح به نظر  می رسد ممکن برای دیگران کاملا بی جا و بی مورد باشد .
و از طرفی با توجه به نظریات علما و دانشمندان و صاحب نظران در این بخش چنین استنباط می شود که: استراتیژی نمی تواند یک فرضیه و یا یک دکترین مجرد و جدا از سایر مسایل باشد بلکه استراتیژی در واقع یک طرز تفکر و روش اندیشیدن است که هدف آن تنظیم و تدوین و یا طبقه بندی کردن و سیستما تیزه کردن و بصورت «کود» در آوردن حرکات است که می بایستی بر حسب آن تقدمها و ترتیب و توالی ویژه ای انجام شود ، و بعد بایستی بر حسب آن ، توالی و ترتیب یا طریق و روش خاصی را که موثر ترین  آنهاست انتخاب نمود.
و به قول آقای «بوفر» : « میتوان ادعا نمود که برای هر موقعیت و مورد خاصی استراتیژی  ویژه ای می تواند در بعضی موارد و موقعیت های ویژه بهترین و موفقترین  و یا در سایر موارد بد ترین و نا موفقترین طریقه برنامه ریزی و استراتیژی جنگ به شمار آید و این واقعیت اساسی و غیر قابل انکار است . (1)
باید اذعان داشت که امروزه جنگ در تمام جبهه ها ادامه می یابد و مرزی بین جنگ سیاسی، جنگ اقتصادی ، جنگ دیپلماتیک یا جنگ نظامی نمی شناسد .
همانطوریکه در روش جنگ تغییرات فاحش بوجود آمده مثلأ زمانی جنگ کندن خندق ها و ساحتن بلنداژ ها با بوجی های ریگ معمول بود ، ولی امروز روی فلج کردن دشمن از راه های دیگر اقدام صورت می گیرد ، مثلأ بجای حمله روی مواضع با استحکام و صفوف دشمن، از طریق هوا روی خطوط لوجستیکی دشمن حمله صورت می گیرد که در این مورد یک نمونه جنگ عراق را با امریکا میتوان یاد آور شد که صدام حاکم وقت در مقابل دشمن خندق بزرگی حفر نمود و لوله های نفت را نیز بالای آن  عیار کرد و گفت اگر عساکر امریکا خواستند داخل عراق شوند با دریای آتش مواجه شان خواهم کرد.  اما امریکا بدون آنکه به آن مسیر توجهی نماید خطوطی که از طریق آن جبهات صدام اکمال می شد یا به اصطلا ح خطوط لوجستیکی ، آنها را مورد حمله قرار داده  و همه را نا بود و مراکز عملیاتی صدام را فلح نمود.
استراتیژی هم تنها موقعی میتواند با سایر فراگشت های عقلی و فکری در یک روند قرارگیرد که دیگر یک فعالیت و مطالعه رمزی و سری و درون گروهی و اختصاصی نباشد. تنها در چنین موقعی است که استراتیژی میتواند آنچه که باید همواره می بود ، باشد یعنی حساسیت های زمانی و مکانی کاملا رعایت شده باشد بقول آقای بوفر « استراتیژی یعنی منبع و مجموعه ای از آموزش ها و دانش ها که به تدریج و طی نسلها بوجود آمده ، نه آنکه یک فراگشت مستمر و مداوم بدون پایه و بی اساس از اندیشه های مجرد که رنگ و آب لحظات و مقاطع زمانی را داشته باشد. » (2)
و از طرفی باید متوجه بود که استراتیژی یک بازی جذاب ، آموزنده ، روشنگرانه و هیجان انگیز است ، که همه قادر اند در آن شرکت کنند ، غیر حرفه ای ها برا سرگرمی ، و حرفه ای ها ، در صورتیکه ماهر باشند، برای بهره برداری ، و از جمله بهره برداری به نفع ملت خود .  در این بازی فضای فراوانی برای نظریه پردازان ، عمل کنندگان، متخصصان ، و کارورزان عمومی وجود دارد.
آنچه در فوق مطالعه فرمودید سه مطلب به عقیده ما بیشتر جلب توجه می کند: اول اینکه ، استراتیژی بازی یکنفره نیست ، یعنی از یک کشور گرفته تا یک حزب و تشکیلات و حتی یک خانواده نمی تواند استراتیژیی داشته باشد که مخصوص بخودش بوده و با هیچ کسی ارتباط نداشته باشد، در طرح و تدوین استراتیژی ضرور است تا حساسیت های دیگران را بایددر نظرگرفت.  مثلأ در طرح استراتیژی خانواده نباید همسایه را متضرر ساخت و همینطور تا سطح جهانی.
ثانیأ استراتیژی زنگ و آب لحظات و مقاطع زمانی را در نظر داشته باشد. حساسیت های موجود در جامعه ، چه قبیلوی ، نژادی ، قومی ، مذهبی و... کاملأ رعایت و در نظر گرفته شود.
به عقیده ما همانطوریکه ژان ژاک رسو در قسمت قانون می گوید که : در قانون عرف ، عنعنات، کلتور ، عقاید ،رسوم و رواج مردم حتمأ در نظر گرفته شود ، قانون باید حتی متناسب با آب و هوای کشور باشد .
در قسمت استراتیژی هم ما این را تاکید داریم، زیرا تطبیق قانون در یک جامعه ، و بوجود آوردن یک جامعه قانونمند و جامعه ای بدور از ظلم ، ستم ، تجاوز و. .. و همراه با رفاه اقتصادی و اجتماعی یک هدف است و راه رسیدن به این هدف را استراتیژی فراهم می نماید ، پس بنا براین در تدوین استراتیژی جزئی ترین مسایل را که میتواند در تعیین سرنوشت جامعه دخیل باشد باید  رعایت نمود.
و ثالثأ بهره برداری به نفع ملت.
از استراتیژی باید به نفع ملت استفاده نمود ، استراتیژی که در سطح یک کشور طرح می گردد، این استراتیژی نمی تواند به قوم خاص ، حزب خاص، شهر خاص محدود باشد، مخصوصأ در افغانستان که از اقوام مختلف و مذاهب مختلف تشگیل گردیده است .  اینجا باید در طرح و تدوین استراتیژی بسیار باریکی ها رعایت گردد، مخصوصأ در شرایط کنونی که جمعی بخاطر حفظ قدرت نامشروع  خود میلیارد ها پول را برای ایجاد نفاق و تحریک عصبیت های قومی و منطقوی و لسانی مصرف می نمایند . گاهی دم از حریت و آزادی زده، گاهی اسلام ناب محمدی گفتن و گاهی صدای مظلومیت مردم را بلند کردن و گاهی پوستی برو کشیده و با قاتلین شهدای میلیونی این کشور در یک حلقه نشسته و اسمش را وحدت ملی گذاشتن اینها در مجموع به عقیده ما نه یک استراتیژی بلکه ذلتی بیش نیست ،  درجهت حفظ موقعیت سیاسی که در صورت برکنار شدن از محکمه خشم مردم می هراسند . کابوس وحشت ناک محاکمه و حلق آویز شدن هیچگاهی از فکر و خیال اینها دور نیست و همین است که طبق آن ضرب المثل اعراب که می گویند آدم غرق شده به هر گیاهی چنگ می زند، اینها نیز با دست پاچگی اینکار را می کنند که ما نمی توانیم اینچنین اعمال و حرکات زشت و قبیح را استراتیژِ ی  نام گذاری نماییم .
و همچنان جناج مقابل این حرکت که دولت حاکم است ، نیز همچون جناج مقابل خوددر تدوین استراتیژی این کشور حرکات ضعیف و ناشیانه دارد. به عنوان مثال تشکیل جلسات برای تدوین استراتیژی انکشاف ملی در سطح ولایات و توزیع پول به یکعدهروزانه و تجمع افرادی در این کار که اکثرأ بی سواد هستند که سطحی نگری و کم توجهی به افغانستان و مردم مظلوم آن را عملا به نمایش می گذارد. اما باید متوجه باشیم و یقین داشته باشیم کهوضع استراتیژی از خود اصول و قواعدی دارد  ، کار قریه دار ، میر آب و دوک قریه دار و آدمهای بی سواد نیست . که انشاالله در بحث بعدی مطالبی را در این قسمت خاطر نشان خواهیم کرد.


منابع:
1-مقدمه ای براستراتیژی –آندره بوفر- ص 13
2- همان                                    ص 14  
-------------------------------------------------------------

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر