ضرورت تجدید نظر در استراتیژی موجود افغانستان :
یکطرف تدویر جلسات برای صلح و آرامش و از طرف دیگر تشدید جنگ ها ، قتل
عام ها و سربریدن افراد بیگناه و حملات انتحاری و انفجارات عملا مشهود است که این
بازی دوگانه است که صلح و امنیت افغانستان را به چالش کشانده و امریکا و چین را
نیز در این چرخه بی نتیجه قرار داده است .
ظاهرأ بهانه گیری پاکستان در این استکه : هند در افغانستان نفوذ روز
افزون پیدا کرده و آنها از این ناحیه احساس خطر می کنند، و آنطوریکه بعضأ تحلیل
گران و سیاستمداران پاکستان می گویند اگر دست هند از افغانستان کوتاه شود و
قونسلگری های آن در جلال آباد و قندهار برچیده شود ، مشکلی باقی نخواهد ماند .
سوال اینجاست که پاکستان چگونه و باکدام جرئت و صلاحیت برای کشوری که
دارای استقلال است دستور تنظیم روابط خارجی اش را میدهد؟
به نظر ما مشکل اساسی و اولی از ضعف حکومت افغانستان خود ماست، و الا
پاکستان هرگز این جرئت را بخود نمی داد که به افغانستان بگوید با کی ارتباط داشته
باش و با کی ارتباط نداشته باش.
درحال حاضر می بینیم که بحران های متعدد کشور ما را تهدید می کند ،
بحران اقتصادی(تاحدی که جوانان کشور و آنهاییکه حداقل توانایی کار دارند ، رو به
کشور های دیگر نموده و از فقر و بیکاری فرار می کنند .
بحران سیاسی و اداری ( در حد شرم آور ، حاکمیت فساد در ادارات به حدی
که با هیچ کشوری قابل مقایسه نیست )
بحران فرهنگی و از همه بدتر بحران هویت ( می بینیم که جوانان ما به
کشورو به همه دارو ندارکشورش فحش داده و خانه و زندگی را فروخته بخارج سفرمی کنند
) درحالیکه درگذشته های نه چندان دور ، زمان فرا رسیدن خدمت عسکری شان را جشن می
گرفتند و خدمت مقدس عسکری می گفتند وموقع بستن کمربند خود اول آنرا می بوسیدند.
کوتاه ترین فاصله های بین شهر ها در حال بی ثبات شدن و بی امنیت
شدن هستند .
برای رفع این مشکل چند مورد را مطرح مینماییم که به عقیده ما اگر عملی
شود افغانستان از این بن بست نجات خواهد یافت :
1 – موضوع حاکمیت : حاکمیت در کشور ما زیر سوال است واین مشکل باید حل
شود، زیرا : حاکمیت در محدوده جغرافیای مشخص و تعریف شده شکل می گیرد که متاسفانه
ما این را نداریم . موضوع دیورند ظاهرأ
مشکل پیچیده ای استکه یک عده به آن دامن می زنند در حالیکه به نظر ما این یک موضوع
تمام شده است البته از لحاظ تاریخی . زیرا
پادشاهان گذشته افغانستان در حالیکه حاکمیت کشوررا تمثیل می کردند ، آنرا امضا
نموده اند مثل عبدالرحمن خان ، امیر حبیب الله خان و امان الله خان که این سومی
دوبار آنرا امضا نموده است ، و حاکمان بعد
از او هم در این قضیه سکوت اختیار نموده اند .
و شاید هم چهار بار یا بیشتر در معاهدات بین المللی امضا شده و اکثر کشور
ها هم آنرا به رسمیت شناخته اند ، از جمله امریکا.
همه میدانند که ریشه اصلی
اختلاف بین افغانستان و پاکستان همین موضوع دیورند است و موضوع هند از فروعات قضیه
به حساب می آید .
من به آقایانی که به این قضیه جاهلانه دامن می زنند پیشنهاد می کنم که
از این موضوع بگذرند زیرا:
الف: از لحاظ تاریخی قضیه حل و مختومه است و دیگر جایی برای دعوا باقی
نمانده است .
ب: پاکستان به رضایت خود این منطقه را هرگز نخواهد داد ، و بزور هم
شما گرفته نمی توانید زیرا به قول معروف شما امنیت سه پایه برق خود تان را گرفته
نمی تواند و او یک قدرت اتمی دنیا است .
ج: اگر انتخاباتی هم برگزار
شود ، مردم و ساکنین مناطق مورد دعوا ی شما هرگز به شما نخواهند پیوست .
بنأ از این موضوع جنجالی صرف نظر نموده و بیش از این مردم افغانستان
را در آتش جنگ های تحمیلی و ناخواسته نسوزانید. و به عوض دعوا بالای دیورند از اینکه بدون دعوا آرام ندارید بخاطر باز پس
گیری مرو و پنجده که امان الله خان خائینانه سند واگذاری قطعی آنرا به روسها
امضانمود ، دعوا کنید .
2 – امریکا بعد از جنگ دوم جهانی امنیت جاپان را تضمین کرد و برای
جاپان مقرر نمود که یک مقدار کمی از بودجه خود را صرف مسایل نظامی اش نماید .
جاپان هم پولی را که باید در جهت تامین امنیت خود مصرف می کرد ، در جهت رشد
اقتصادی اش سرمایه گذاری کرد و عین موضوع در کوریای جنوبی نیز صورت گرفت که اینک هردوکشور
به دوقدرت بزرگ اقتصادی دنیا تبدیل شده است .
اما در حدود چهارده سال حضور امریکا در افغانستان و مبارزه با تروریسم
، نه تنها تروریسم به قول ایشان نابود نشده که اینک عملا به یک قدرت تبدیل گردیده
است و از نیرو و امکانات بیشتری برخوردار هستند . و مشکلات مردم افغانستان هم نسبت
به دوره های گذشته حتی دوره حکومت طالبان اینک به مراتب بیشتر و بیشتر گردیده است
.
جالب تر اینکه بعد از امضای پیمان امنیتی روز بروز مشکلات امنیتی ما
زیاد تر و زیاد تر می گردد، شهرهای که امنیت بود، اینک نیست راه های مواصلاتی
تقریبأ بصورت کل ناامن است .
سخن ما این است که : امضا کنند گان توافقنامه امنیتی با امریکا این
موضوع را جدی گرفته با نماینده ایالات متحده امریکا (سفیرش) و فرمانده ناتو در
تماس گردیده و بصورت جدی دو تقاضا را مطرح نمایند تا ایشان به بزرگان خود منتقل
کنند:
الف: یا همانگونه که امنیت جاپان و کوریای جنوبی را تضمین و تامین کردید
، امنیت افغانستان را نیزتامین نمایید .
ب: و یا توافقنامه فسخ و افغانستان را ترک نموده بروید و بگذارید که افغانستان
خود با رقبا و کشور های همسایه در ارتباط تامین
روابط خود و همچنان با مخالفین خود، خود تصمیم
بگیرد.
3 – شورای عالی صلح ، این مرکز پرخوری و بار اضافی بردوش بودجه دولت بصورت
فوری منحل و ملغا اعلان گردد .
شورایی که دو سال تمام با یک آدم مرده طرف بود وبا آن سخن از صلح می زدند
و خبر نداشتند که با کسی که میخواهند صلح کنند ، او دوسال قبل مرده است و این ها خبر
ندارند ، اینها را نیز مرده بحساب آورید (به قول شاعر برااینها نمرده به فتوای من نمازکنید) و مخصوصا که اینک با آوردن
افراد جدید که واقعا به مرکز مهره های سوخته
و آدم های پسیف تبدیل گردیده است .
4 – طرح استراتیژی با مخالفین :
بعد از بکار بستن و اجرای سه مورد فوق تعیین استراتیژی شود و آنهم در یک جمله ( کلوخ انداز
را پاداش سنگ است ) زیرا توقع صلح از کسانیکه با راکت و بمت و حملات وحشیانه و قتل
و سربریدن کودکان و زنان پاسخ می دهند کاملا احمقانه است .
به امید آنروزیکه کشور عزیز ما از این همه بدبختی نجات یافته و با تحکیم
صلح پایدار به رشد فرهنگی و اقتصادی لازم دست یا بد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر