۱۳۹۴ اسفند ۱۸, سه‌شنبه

تعذیب یا شکنجه 
سید اسداله حسینی نکته دان 

صدها سال قبل یک فیلسوف و ریاضیدان خیمه دوز بلخ ، که در نیشاپور مقبرۀ آن مورد توجه خاص وعام است ، این سوال را مطرح کرده بود که :
چگونه است که یک آدم مست ومخمور ، پیاله ی را که درآن از ابریق دست معشوق ، مئ ریخته واز آن شراب می نوشد ، میداند که اجزای بهم پیوسته ی آن در دست یک ابلۀ دائم الخمر از گـُل نازکتر است ، بشکستن آن روا نمیدارد . امّا خداوند ، این دانای کـُل ، آیا این پیکره های مقبول ، معشوق و محبوبی را که سر و ساق نازنین دارند و کف دست از عسل شیرین تر دارند و سینه های بلورین ، به مهر کی این ها را میسازد و باز به کین ، خصومت ودشمنی با کی تجویز میکند که همه را با سنگسار قطع دست وپا و به صلیب کشیدن وبه دارزدن ، چارشقه کردن و با شکنجۀ های هولناک همه را بشکند و فروبپاشد ؟!
اجزای پیاله ای که درهم پیوست
 بشکستن آن روا نمیدارد مست
چندین سروساق نازنین و کف دست
ازمهر کی پیوست و به کین کی شکست
 این سوالها تا کی بی پاسخ بماند ؟
صدها سال گذشته است کافی نیست ؟
از همین رباعی خیام قرن ها است که بوی خشونت گریزی از آن بمشام میرسد .قابل ذکراست که:
خشونت های قرون وسطایی و شکنجه های تفتیش عقاید در آن عصر و سراسر جهان به قدری هولناک بوده است که از زبان خیام ، معمای وجودحیات و انگیزه های وجودی کل نظام خلقت و هستی زیر سوال رفتهاست !
امروز در مجامع بین المللـّی ، کمیسیون حقوق بشر ، در دادگاه لاهۀ هاک و در تمام مراکز حقوقی و قضایی جهان ، مسجل شده است که مجازات بنام اسلامی وشکنجه های نظام کیفری اسلامی از پسرفته ترین و سبعانه ترین قانون نویسی ها در جهان معاصر است !
بر اساس ماده یکم کنوانسیون ۱۹۸۴ در سازمان ملل، شکنجه ، با تمام انواع فزیکی و روحی آن منع قرار داده شده است و نمایندگان تمام کشورهای جهان پای آن امضأ کرده اند . و در تمام کشورهاخصوصًـاافغانستان ، شکنجه را حتی برای اعتراف گیری واطلاعات گیریمطلقا ممنوع ، اعلام کرده اند . امّا در عمل ، برای قدغن کردن شکنجهبسیار فاصله داریم!
حکومتگران ایدئولوژی و اسلامی در طول تاریخ گذشته ، شکنجه گران وجلادان جاهلی را به استخدام داشتند و در قرن گذشته بیش از صد میلیون انسان را بکام مرگ و شکنجه کشتند .
از دولت های کمونیستی تا دولت های مذهبی در شرق و غرب جهان و تا پایان قرن بیستم و بعضی هم تا هنوز با تکیه بر شکنجه های کشنده و هولناک ، ثبات و بقای خود را می پالند !
تحلیلگران امور سیاسی اکثرا به این باور اند : (( شکنجه در نظامهای ایدئولوژیک و تمامیت خواه است و در حکومت های پس رفته ، شکنجه بازتاب انتقام گیری از مدرنیسم است )) .
امروز تمام ایدئولوگ ها و پیشوایان مذهبی در رویارویی به این سوال چی جواب دارند : آیا داشتن دغدغۀ اعتقادی و مذهبی برای حفظ ایدئولوژی و مذهب است یا برای رستگاری و نجات جامعه ؟ در جوامع اسلامی ، مذهب و آموزه های مذهبی است که جلادپرور است و در تابلوهای شکنجه گاهها، تعذیب و ایذأ برآمدۀ از مؤلفه های مذهبی است . و رهبران مذهبی معشیت اندیش ،منسلخ از جامعه و وجدان عامه به هر نوع شکنجه ؛ثواب و حسنات و حجت و حدیث و روایت میخوانند ! برای این است که دانشمندانی زیادی هستند که اتفاق نظر دارند که(( دین)) و(( فهم دین )) فرق دارد . مذهب و شکنجه های مذهبی محصول مؤلفه های است که می با ایست از عنصر وحیانی تفکیک شوند که البته منظور پالایش وتنقیح نیست که بعضی ها برای تولای دینی خود ، در حوزۀ شکنجه ها از آن استفاده می کنند . نه خیر !
ما به این باورهستیم و می توانیم باشیم که اگر اصول دین و کلمه کلمه ادیان الهی خصوصاٌ قرآن در قوانین زندگانی اجتماعی و انسانی لحاظ شود . تعذیب و شکنجه حتی برای کشف جرم هم نداریم . در آمریکا و فرانسه هر چند بیش از ۹۰٪ مردم دین دارند . امّا شکنجۀ دینی ندارند چرا ؟ برای آنکه (( دموکراسی درغرب مذهب را از جامعه به کلیسا و کنیسه ،آدرس داده اند )) امّا در شرق اسلامی ، مذاهب به قوت تمام در سوق واداره جامعه نقش کلیدی و رسمی دارند . و چون در اسلام سیاسی ، مذهب تبدیل به یک ایدئولوژی حکومتی میشود ، قهراٌ نمی تواند دموکرات باشد .
ما با قامت دینی است که می توانیم تمام نارسایی های مذهبی و هنجارهای خاردار آنرا زیر ضربه قرار دهیم پس باید دین را از سیاسی شدن حصار بزنیم که به سرنوشت مذهب دچار نشود زیرا دین در تمام دوره های گذشته در برابر مظالم اجتماعی معترض بوده است ، امّا مذهب همواره توجیه گر مفاسد ظلم بوده است و رفیق پا به پای حجاج و هلاکو و چنگیز خان و تمام قداره بندان هرنسلی و در هرعصر ی بوده است .
دین فقط تبلیغ میکند امّا مذهب تحمیل میکند :
ما در قرآن مقدس احکام اجباری نداریم بلکه همه (( الزام ایمانی )) است بقولی (( اجبار حقوقی که مجازات دنیوی از سوی اهل ایمان بدنبال داشته باشد نداریم . اگر کسی ، حجاب ، روزه ونماز را وتمام اوامر و نواهی قرآن را مراعات نکند ، آنگونه که در میان مردم عرف شده است . خود شان میدانند و خدای شان . )) گناه و کفارۀ گناهان با شکنجه های فزیکی و روحی از سوی رهبران ادیان بزرگ جهانی ، خصوصاٌ اسلام تجویز نشده است .
شوری برای چیست ؟
مجلس قانونگذاری برای همین است که عقلای جامعه ، بر پایۀ تفکر ، عقلا نیت و طاقت و بر اساس انصاف و عدالت و با استفاده از قوانین جزایی کشور های پیشرفته و مترقی و با حفظ مراعات تمام قوانین بین المللی و منشور ساز مان ملل و حقوق بشر بخاطر جلوگیری از جرم و اشاعۀ جنایت ، فحشا و منکرات ، تجاوز به حقوق و حریم دیگران ، اصول و قواعد اساسی را مصوبه و قانون مند کنند ،آنګونه که شکنجه وتعذیب درآن نباشد .
به عبارت دیگر :
امروز شکنجه حتی در پسمانده ترین نظامهای حقوقی و جنایی جهان بهروشنی ، تصریح و تصویب نشده است .
کسانی که هر نوع شکنجه بر همنوع خود روا میدارند ، مطمئنا کفاره و تاوان آنرا یک روز پس میدهند.
سرقت ، زنا ، دروغ ، قتل وهزاران مانند اینها که قبح ذاتی و زشتی آن فطری است در تمامی ادیان و ایدئولوژی ها عمل به آن ، تحریم شده است ، امّا صورت مجازات که چگونه باشد قابل بحث است .
نخبگان و عقلای اقوام یا ملتها، در شورای قانونگذاری ، بر اساس تعاطی و تضارب افکار و با استفاده از قوانین جزایی پیشرفته ی جهان و با در نظر داشتن عرف درو ن جامعه و احترام به تمام قوانین بین المللی بر اساس ، عدالت و انصاف و طاقت در تدوین مصوبه های کیفری اهتمام ورزند بگونه ی که فیصله ها از خط قرمز طاقت
(( مانند آیۀ ۱۸۴ /بقره : گرفتن روزه اگر طاقت فرسا باشد با دادن کفارۀ مختصر ساقط میشود _ أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ )) عبور نکند،مانند قطع عضو و .. از ادعیۀ قرآنی است که : و به آنچه طاقت نداریم بر ما تحمیل مکن رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ (( آیۀ ۲۸۶ / بقره )) .
آیۀ مبارکه ۵ ۱ سورۀ الاسرأ : مَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا (( ما کسی را تعذیب نمیکنیم مگر آنکه از طریق رسول به او آگاهی داده باشیم ))
چون شکنجه ، قطع عضو ، مصلوب کردن ، اعدام ، سنگسار و رجم انسان در قرآن صراحت ندارد ، عقلا و خسروان کشورهای اسلامی التزام دارند که در قانونگذاری برای مجازات تجدید نظر کنند . و ما از نظر قرآن و سنت رسول الله ، تا آنجا که ممکن باشد ، پیرامون انواع شکنجه ها در طی این مقاله به بحث می نشینیم .
شکنجه چیست ؟
ایذای فزیکی بدنی و شوک عصبی و تعذیب روحی
مقدمتآ قابل ذکر است که در ارتباط به شکنجه و با تمام انواع آن از پنجرۀ قرآن دو دیدگاه وجود دارد ، بعضی میگویند :
۱ ــــ در قرآن شکنجه های خونین فزیکی و روانی و هولناک برای انسانها تجویز و لحاظ شده است ، که هر کدام در جای خود ، اجبار حقوقی دارد . تمام مذاهب به نحوی از این قسمت حمایت و جانبداری میکنند !
۲ ــــ در هیچ کجای قرآن اِعمال هیچگونه شکنجه های فزیکی و روانی برای انسانها ، تحت هیچ عنوانی دستور داده نشده است . همه قصه های شکنجه های انسان بدست انسان و انواع آن از نظر تاریخی به تصویر کشیده شده است چه شکنجه های مرگبار ، از سوی دیکتاتور های نظامی و گروههای مافیایی درون مردم و چه شکنجه های مقدس مذهبی که رنگ و لعاب خدایی به آن داده اند و امروز صبغۀ اسلامی به آن میدهند . آنهائیکه تحقیقات دینی میکننداز این قسمت طرفداری میکنند . شق سوم ندارد .
استخراج از دل آموزه های دینی ، مؤید قسمت دوم است . امّا شکنجه و انواع آن در مذهب از ضروریات انکار ناپذیر جهان اسلام است. و همین موجب خویشاوندی مذهب وسیاست در طول تاریخ اسلام واقع شده است و رهبران مذهبی ، رهبران سیاسی را بخاطر تطبیق احکام قهر آلود مذهب ظل الله خواندند و دست خدا بر زمین !
شکنجه چیست ؟
در حوزه های تعاریف ، بعضی ها گفته اند :
شکنجه عبارت از (( تعذیب و ایذأ انسان توسط انسان است . که به کثرت ضرب و همراه با درد بدنی باشد .
شکنجه چون از نظر عقلی و وجدان عمومی قبیح است ، بعضی ها هم شکنجه را موکول به تصمیم امام معصوم کرده اند . و تعذیب را از مصطلحات فقهی نمیدانند .
تمام پیامبران و افراد صالح در طول تاریخ گذشته شکنجه شده اند ، امّا کسی را شکنجه نکرده اند . کتب مقدس و خصوصا ٌ قرآن از شکنجه نوح ، ابراهیم ، موسی ، عیسی ، لوط ، و یوسف و........ مریم مقدس علیهم السلام و از شخص رسول الله مبارک یاد میکنند . پاپ ژان پل دوم برای اولین بار در تاریخ کلیسای کاتولیک ، بخاطر شکنجه و قربانیان کلیسااز مردم جهان عذرخواهی کرد .
ازسوی دیګرکمیتۀ دفاع از حقوق بشر و میدیا ، از شکنجه کردن دولتها هر از گاهی نگرانی کرده اند .
در قرآن آمده است :
ای مؤمنین برای خدا قیام کنید به عدالت شهادت بدهید و مبادا عداوت قومی ، شما را مجبور بسازد و بر بی عدالتی وادارد . عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است ، و از خدا بترسید زیرا خدا به آنچه عمل میکنید آگاه هست . ((سوره ی مائده)) .
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴿۸﴾
در هیچ کجای قرآن نیامده است که در خطاب به مردم ، دولتها ویاخطاب به مسلمانان آمده باشد که :
گناهکاران را تا سرحد مرگ شکنجه کنید ، هر کدام را به نسبت به گناه شان ، قطع دست وپا و سر کنید ، چارشقه کنید ، به درخت آویزان کنید ، اعدام ، ترور ، سنگسار و خفه کنید و علی هذالقیاس . برای اختصار این نبشته از اعدام شروع میکنیم .
اعدام
قانون اعدام ، حمایت از خون وخشونت است که در بعضی کشور ها رایج است ، دراسلام ، خداوند است که وجود می بخشد ، به احدی از بشر حتی به انبیأ عزام اش اجازه اعدام داده نشده است . در فزیک اتومی این قاعده تسجیل شده است که در تمام جهان ما، تغیر و تحول جاری است امّا یک ذره نه در طبیعت افزوده می شود و نه کاسته می شود . ماده تبدیل به انرژی و انرژی تبدیل به ماده می شود امّا از بین نمی رود و معدوم نمی شود .
کلمات عدم ، معدوم ، اعدام ، هر چند عربی است ، امّا با تمام مشتقات آن ، در سراسر قرآن ، یکبار هم مورد استفاده قرار نگرفته است .
خداوند بارها اقوامی را از بین برده است ، امّا معدوم نفرموده است . قوم عاد ، ثمود ،از صالح ، نوح ، لوط به همین سرنوشت دچار شدند ، همه با خاک یکسان شدند ، امّا معدوم نشدند . معلوم نیست این قانونگذاران که قلم شان از شمشیر جلادهای دربارهای دیکتاتورها کشنده تر است ، کلمۀ اعدام را از کدام فرهنگ ، قرض گرفته و وارد قانون کیفری در جهان اسلام نموده اند ؟!
*قطع دست
سارق ( دزد ) اگر زن یا مرد باشد ، باید دست های شان ( یا به تعبیری ناخنهای دستهای شان ) قطع شود. (آیۀ ۳۸ /مائده ) وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَيْدِيَهُمَا جَزَاء بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
اینجا هر چند دو عامل ترمز کننده و جود دارد :
۱ = قطع معنای زیاد دارد مثلا ً گفته میشود (( قطع السبیل )) (( قطاع الطریق )) راه را قطع کردن معنا میدهد برای جلوگیری پیشروی دشمن ، نه بریدن و از بین بُردن جاده . و در آیۀ شریفه ، از قطع بریدن دست ها اراده نشده است .
۲_ در داستان یوسف علیه السلام آمده است که یوسف ، بینامین را ، به عنوان سارق دستگیر کرد و با برادر انش مشوره کرد که با دزد چی باید کرد ؟ میگویند : نگهداری شود . نه قطع کردن دست و پا و ناخن های او !
پس در سنت پیامبر زاده گان از یعقوب ، اسحاق و ابراهیم ، دزد را نگهمیداشتند نه قطع عضو، که هزاران جنایت دیگری را قطع دست به وجود میآورد . وخطرها،از عوارض جانبی آن است . این عمل طبق شواهدی از قرآن کریم ، مانند سایر شکنجه های هولناک ، از سنت های جاهلی ، فرعونی ، جنگلی و بدوی است که به مسلمانان میراث رسیده است .
شما اصل داستان را در سورۀ یوسف بخوانید و آنر ا به دستورات شکنجۀ فرعون (( آیۀ ۱۲۴ / اعراف )) مقایسه کنید . درست به این باور می رسید که قطع دست از سنت جاهلی است نه انبیأ .
لأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلاَفٍ ثُمَّ لأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۱۲۴ الاعراف
فرعون به کسانی که معتقد و علاقه مند به حضرات موسی و هارون می شوند ، قوانین شکنجه دادگاه را اینگونه اعلام میکند: دست های شما را قطع میکنم ، به درخت به صلیب کشیده چارشقه میکنم .
قَالَ آمَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى ﴿۷۱
[فرعون] گفت آيا پيش از آنكه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد قطعا او بزرگ شماست كه به شما سحر آموخته است پس بى‏شك دستهاى شما و پاهايتان را يكى از راست و يكى از چپ قطع مى‏كنم و شما را بر تنه‏هاى درخت‏خرما به دار مى‏آويزم تا خوب بدانيد عذاب كدام يك از ما سخت‏تر و پايدارتر است(۷۱ طه)
قَالَ آمَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿ 49شعرأ)
گفت [آيا] پيش از آنكه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد قطعا او همان بزرگ شماست كه به شما سحر آموخته است به زودى خواهيد دانست‏حتما دستها و پاهاى شما را از چپ و راست‏خواهم بريد و همه‏تان را به دار خواهم آويخت (۴۹ شعرأ )
قرآن بعد از نقل داستان قتل هابیل بدست برادرش قابیل ، قسمتی از آیات و سر نوشت شکنجه رادرتورات ومیان قوم یهودرااینګونه شروع میکندً .
وَاتْلُ عَلَيْهِمْ
بخوان برآنها :
۱ = هر کسی نفسی را بدون آنکه فسادی در زمین مرتکب شده باشد بقتل رساند مثل آن باشد که همۀ مردم را کشته و کسی نفسی را حیات بخشد مثل آنست که همۀ مردم را حیات بخشیده است . ( آیۀ ۳۲ / مائده )
مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءتْهُمْ رُسُلُنَا بِالبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِكَ فِي الأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ .
۲ ـ جزای کسانی که با خدا و رسول او به جنگ برخیزند و در زمین به فساد تلاش کنند . (( ویسعون – تلاش دوامدار را می رساند )) جزای آنها اینست که : کشته شوند و این حرف ربط (( یا )) در آیۀ شریفه تمام منظور ما را می رساند . مصلوب شوند یادست و پای شان به خلاف قطع شود و یا تبعید و نفی بلد شوند (( افعال این آیۀ شریفه دستوری نیست . اخباری است ))
این عذاب دنیای آنها است و در آخرت به عذاب عظیم دچار می شوند . مگر آنکه : توبه کنند .
این آیۀ قرآن به صراحت میرساند کسانی که با مشت میزنند ، با مشت میخورند اگر کسانی که (( فساد ، جنایت )) و (( محاربه با خدا و رسول او )) کار شان است ، اگر ((توبه )) نکنند ، در دهن شیرو یا به دم شمشیر کشته میشوند و یا به نحوی مصلوب و چارشقه میشوند ، بدست یک ظالم تر از خودش . و یا از خانه و کاشانه و آغوش گرم خانواده به سرزمین سرد و بی روح و پر از اشباح . به بهانۀ کار ، طمع و یا خوف کشیده می شوند و در پس از مرگ ، بدتر و بیشتر معذب میشوند ، اگر توبه نکنند . ( آیۀ های ۳۳ و ۳۴ / مائده )
إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۳۳إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُواْ عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿۳۴
۳ ـ ای کسانیکه به خداوند ایمان دارید : تقوای الهی داشته باشید و در راه خداوند تلاش کنید و اسباب رستگاری برای خود جستجو کنید ، شاید رستگار شوید . ( آیۀ ۳۵ / مائده )
يَاأَيُّهَاالَّذِينَ آمَنُواْاتَّقُواْاللّه وَابْتَغُواْإِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ .
۴ ـــ امّا کسانی که کفر ورزیده اند اگر ثروت کُلّ جهان را فدأبدهند از عذاب قیامت رهایی ندارند و خداوند از آنها قبول ندارند و خداوند از آنها قبول نمیکند . (( همانطور که نذر و قربانی قابیل پذیرفته نشد )) این کافران می خواهند از آتش عذاب دایم ، بیرون شوند ، نمی توانند . ( آیۀ ۳۶ / مائده ) إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لِيَفْتَدُواْ بِهِ مِنْ عَذَابِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَا تُقُبِّلَ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ .
۵ ـــ دست های مرد و زن دزد را برای کیفر اعمال شان قطع کنید ، مگر کسانی که توبه کند و کار خود را اصلاح کند . مفاد ( آیه های ۳۸ و ۳۹ / مائده ) این جزای الهی است .
وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَيْدِيَهُمَا جَزَاء بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۳۸فَمَن تَابَ مِن بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿۳۹
۶ ـ آیا نمیدانید که مالک آسمانها و زمین خدا است و هر کی را بخواهد عذاب میکند ، می بخشد او خداوند بر همه چیز قدرتمند است . ( آیه ۴۰ مائده )
أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ وَيَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ .
پس نتیجه میگیریم که این قوانین و ادامۀ ان در تورات به عنوان یک تهدید وجود داشته است . متأسفانه عدۀ در طول زمان از آنها چیزهای را حذف و یا تحریف کرده و مانند قطع دست را به آن اضافه کرده اند مانند آیۀ سرقت در تورات ! چون بارها در قرآن آمده است :
يَسْمَعُونَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ (آیۀ ۷۵ / بقره )
گروهی از یهودیان ، کلام خدا را می شنوند ، بعدا ٌ آنها را به دلخواه خود تحریف میکنند . با آنکه در آن تعقل نموده و خوب در آن دانایی دارند .
مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ ( آیۀ ۴۶ / نسأ) _ ( آیه های ۱۳ و ۴۱ / مائده)
گروهی از یهودیان ، کلام را از مواضع و جاهای شان تحریف داده تغیر میدهند
ای رسول از تحریف و تغیر کلام الله بدست فرقۀ خاص یهودی ها غمگین مباش و کسانی که در سمت تفرقه سرعت و کوشش دارند ( و الی آخر آیۀ ۴۱ / مائده)
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لاَ يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُواْ آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هِادُواْ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ وَمَن يُرِدِ اللّهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللّهِ شَيْئًا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللّهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ .
إنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ ( آیۀ ۴۴ / مائده )
ما توراتی را که در او هدایت و نور است نازل کردیم . نه تورات تحریف شده
وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالأَنفَ بِالأَنفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَّهُ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ( آیۀ ۴۵ /مائده)
و قصاص را در تورات نوشتیم .
تمام این آیات ذکر شده ، از سرنوشت و محتویات داخل تورات قصه دارند . که برای ما آموزنده است . مسلمانها ، هیچ اجبار ندارند که از فرامین و آیات توراتی که تحریف شده است برای نظام سیاسی خود از آن ها ، قطع دست و شکنجه و ...... را استخراج کنند . و در آیۀ ۵۰ همین سورۀ مائده خداوند در قرآن نتیجه گیری می فرماید : أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُكْمًا لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ . آیا احکام جاهلی را می خواهید . برای اهل یقین کدام حکم از حکم خدا نیکوتر خواهد بود ؟
سنت رسول الله (ص ) : جمع مسلمانها اجماع دارند که : بعد از فتح مکه همین که زنان آمدند ما نند مردها به رسول الله به عنوان پیامبر خدا و زعیم بندگان خدا بیعت کنند این آیۀ شریفه به رسول الله نازل شد . (آیۀ ۱۲ / ممتحنه )
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَن لَّا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
این آیۀ شریفه در اواخر عمر رسول الله نازل شده است و باید با دقت و تأنی خردمندانه مطالعه شود ، کل اسلام را در آئینه آن به و ضاحت می بینیم . توجه شود
ای پیامبر زنان مؤمنه نزد تو آیند که بیعت کنند : ـ ۱= بخدا شرک نورزند و ۲ ـ سرقت نکنند و ۳ ـ زنا کاری ننمایند و ۴ ـ فرزندان خود را نکشند ۵ = آنچه میان دست و پاهای شان تهمت نبندند . ۶ ـ در امور معروف ( آنچه عرف شده است از خیر و نیکویی ) تو را معصیت نکنند .
(( با این شرایط )) بآنها بیعت کن و برای آنان از خداوند طلب مغفرت و امرزش نما که خداوندبسیارآمرزنده و مهربان است .
سنت پیامبران این است که از زن و مرد بیعت گرفته اندوبه مردم دست بیعت داده اند
وزنان را محمد ص رسما دراین مراسم مشارکت داده است دقیقا ٌ مثل مردان و چه جالب است که حتی پیامبر رحمة العالمین مشروعیت خود را از مردم میگیرد !
در این آیۀ شریفه ، کل اسلام به صورت یک فورمول مادر ، یکجا آمده است از عبادت با خلوص نیت تا تمام وجوهات رفتاری از امر به معروف و تا نهی از منکر و ..........
در این آیۀ شریفه ، هیچگونه بار تحمیلی و اجبار حقوقی ، حتی کنایتا ٌ دیده نمی شود همه موعظه دوستانه و توصیه های د لسوزانه را میرساند .
وهمین توصیه های دلسوزانه و مهربانانه را خداوند در آیات نقل شدۀ ۳۳ و ۳۴ مائده اعلام فرموده است که اگر کسی در زمین فساد ( قتل ، سرقت ، قطع السبیل و غیره ) بر ضد مردم و منافع علیای جامعه مرتکب شود ، بدون شک در چنگال قانون جامعه درمانده خواهد شد و اگر توبه و اصلاح نکند خود را ، در یکی از حوادث ناگوار به بد ترین شکل کشته خواهد شد یا حد اقل تبعید می شود .
و اگر حد ، تعزیرات ، قذف و شکنجه مانند ضرب شلاق ، سنگسار ، اعدام ، قطع دست وپا را خداوند به بندگانش روا میداشت ، حتما ٌ دراین آیۀ مبارکه ، تأ کید میورزید ، چنانکه در آیات مختلف شکنجه های انبیأ و مردان صالح را ، قرآن ، تکرارا ٌ تذکار داده است ، که از سوی نظامهای فرعونی و جور و جبر و قهار و از سوی افراد جاهلی ، جنگلی و وحشی اعمال شده است .
و گفتیم باز میگو ئیم :
خداوند هیچکدام از شیوه های خشونت و شکنجه های هولناک و قطع عضو را به عنوان احکام عملی و حکومتی نفرموده است . آنچنانکه در نظام فراعنه وجود داشت ( آیۀ ۷۱ / طه ــــ آیۀ ۴۹ /شعرأ ــــ آیۀ ۱۲۴ / اعراف ) ، بلکه آیۀ شریفۀ ۳۳ و ۳۴ سورۀ مائده به عنوان یک پیشگویی محتوم و یکی از معجزه های انبیأ مطرح شده است که اگر کسانی با خدا و رسول او اعلام جنگ میدهند و فساد بر زمین روا میدارند به اصطلاح محارب با خدا و رسول او و مفسد فی الارض اند *(۲ ) . یعنی دشمنی با خدا و دشمنی با رسول دارند و مفسد فی الارض اند . و مستمر به این جنایت هولناک ادامه دهند و توبه نکنند و کار خود را اصلاح نکنند . بدون شک یا مانند ابرهه از فضا بمباران میشوند یا مثل دیکتاتورها به دار زده میشوند و چون خاندان سلطنتی فرانسه به زیر تیغ گیوتین گردن زده میشوند و یا به زهر ، مسموم میشوند و یا به شاخه های درخت بسته شده چارشقه میشوند . عذاب آخرت بسیار بدتر از این در انتظار آنها است .
شأن نزول آیۀ از آیات قطع عضو و شکنجه :
به جز آیات استثنایی قرآن مابقی این کلام حق ـــ جز با خود قرآن ، توسط شأن نزول قابل تفسیر نیست ، امّا برای آنکه قاریان این نبشته فکر نکنند که ما شأن نزول آیات مورد بحث را مغفول گذاشته ایم فلهذا در این جا از ذکر آن دریغ نمیکنیم .
مؤخذ این بحث از کتاب نمونۀ بینات در شأن نزول آیات تالیف شیخ طوسی قرن چهارم هجری که حواشی آنرا دکتور محمدباقرمحقق که طی هزار سال بعد از شیخ جمع آوری کرده است از صفحۀ ۲۸۱ ـــ ۲۸۲ به خوانش میگیریم .
در شأن نزول آیۀ که خشونت و شکنجه را از آن عده کسانی که از تاریخ قرآن استخراج کرده اند آمده است که در شأن نزول آیۀ مورد بحث اختلاف است : و با آیۀ مورد بحث همخوانی ندارد . ابن عباس و ضحاک میگویند ، در باره قومی نازل شده است ، حسن بصری و عکرمه میگویند : در باره مشرکین نازل شده است . قتاده ، انس ، سعید بن جبیر و سدی گویند در باره کسانی که مرتد شدند نازل شده است ، تفسیر برهان ، از امام صادق نقل کرده که این آیه در باره قومی نازل شده و صاحب مجمع البیان گوید ، در بارۀ قطاع الطریق و راهزنان نازل شده است ، صاحب کشف الاسرار به نقل از مقاتل و ابن جبیر آورده است که در بارۀ منافقین نازل شده است ، طبری صاحب جامع البیان از یزید ابن ابی حبیب نقل کرده که در باره عرینیین نازل شده است . سبحان الله !
این شأن نزول از غوغا سالاری حکایت دارد ګویا که هر کدام خصم خود را مصداق سبب نزول قرار داده است و همین اختلاف در سبب نزول صراحتا ٌ می رساند که شکنجه ، اعدام ، کشتار و قطع دست و پا در اسلام نیست . سنت رسول الله این بود که کسی از مسلمانها و غیر مسلمانها را سنگسار نکرده ، مثله و سلاخی نکرده ، اعدام نکرده ، گردن نزده ، به درخت نه بسته ، دست یا ناخن کسی را نبریده ، پاهای کسی را نشکستانده ، کسی را مصلوب نکرده ، شقه نکرده و شلاق نزده .
اینها میراث سنت های بدوی،واز وَحشی گری وجنگلی وجاهلی است که قرآن در سیاق این آیه نشان میدهد که این شکنجه ها و هزاران مثل آن به دولت های فرعونی و طاغوتی و در میان آدمهای منحرف و گروه های کله شق و سرگردنه و مافیایی و مفسد معمول است . و قرآن با این آیۀ مبارکه هوشدار میدهد :
کسانی که با خدا و رسول اعلام جنگ میدهند و در زمین فساد روا میدارند ، در انتهای جاده ی که میروند ، سر انجام بدست مأمورین جوروجبر و یا در چنگ باهمین مفسدین فی الارض و محارب به الله و رسول ، به فجیع ترین و ضع معذب و کشته می شوند و عاقبت آنها به مراتب بدتر از کشته شدن آنها در دنیا است .
این قاعده به این معنا نیست که مسلمانها بیایند از این آیه قرآن نظام سیاسی را بسازند که در قوانین جزایی آن قطع کردن دست یا انگشتان دزد باشد یا نفی بلد باشد یا کشیدن به دار و صلیب باشد یا به درخت دوشقه کردن باشد یا سنگسار باشد یا شکم پاره کردن زنان حامله باشد و غیره !
آدمهای که زندگی عادی دارند ، مسلمان و غیر مسلمان ، همه از این نوع شکنجه های هولناک و مرگ آور متنفر اند . تمام جوامع انسانی با تمام وجود به جز عدۀ از پای لچ های قندهار ، بد ماشهای کابل ، کاکه های هرات ، کله خورهای مزار ، رباخواران ، دزدهای راهگیر ، قاچاقبران آدم و عالم ، شکنجه گران مافیا ، مزدوران جنگی ، آدم فروشان منحرف و باغی و یاغی و دکانداران مذهبی که از فرهنگ شکنجه و خشونت نان و نام دارند مابقی مردم دنیا اجماع دارند که این شکنجه های بربریت از قوانین بشری حذف شوند.
همانطور که نظام بردگی ، کنیزی ،ازبندبندگان خدا در جهان امروز تقریبا از قوانین کشورها حذف شده است و چون منشور سازمان ملل و حقوق بشر نظام بردگی و هر گونه شکنجه و خشونت مقدس و غیر مقدس و عاطفی را تحریم کرده است ، دیر یا زود شکنجه گران مذهبی و جنایتکاران جنگی را به زندانهای مانند گوانتامو فرا میخوانند .
قابل ذکر است که یک کسی در ویبسایت (( بهروز پرس )) می نویسد ، طبق منابع معتبر ،
(( در نبشته ی جداګانه ی تحت عنوان _ سنت رسول الله _ گفتیم که برای درک وقایع صدر اسلام منابع معتبر شهودی و عینی و آثار زیر خاکی و معقول و معتبر نداریم ))
و محکم (!) اسلامی ، پیامبر اسلام در پایان جنگ خیبر شخصی بانام (( کنانه ابن ربیع یهودی )) را برای اعتراف مکان جواهراتش بدست شکنجه می سپارد ،زبیر ابن عوام او را ..... تا سرحد مرگ شکنجه میکند و آنوقت کنانه را که اعتراف نمیکند بدست محمد بن مسلمه به قتل می رسانند . (( تاریخنامه طبری قرن چهارم هجری جلد ۳ صفحه ۲۳۳ ـــ سنت رسول الله ج ۲ ص ۸۳۰ _ مغازی تاریخ جنگ های پیامبر ، محمد بن عمر واقدی ج ۲ صفحه ۵۱۳ )) .
آنگاه کسی بنام بابک در پایان مقاله نبشته است .
سلام دوست عزیزم !
این منابعی که گفتی هیچکدام معتبر نیستن !
در تاریخ شناسی اسلام ، سیرة ابن هشام معتبر است .
درصورتیکه این کتاب هم زیاد معتبرنیست . درهر صورت
سنت پیامبر در رابطه با آیۀ معروف به شکنجه (!) که نقل کردیم ، داستان سواد بن قیس که قریب زمان رحلت رسول الله اتفاق افتاد ، شاهد معتبر است . که تمام مسلمانان قبول دارند روزی پیامبر در میان ا مت فرمود : هر کسی حقی دارد بیاید حق خودرا بستاند و اگر کسی را شکنجه کرده باشم ، مرا در حضور عامۀ مردم می خواهد قصاص کند .
همین سنت رسول الله میرساند که در دوران رسالت آن حضرت ، شکنجه و خشونت نبوده است .
با داشتن این آیۀ مبارکه از سورۀ النحل ۱۲۵ ــ چگونه کسی که خود را مسلمان معرفی میکند جرئت دارد که شغل او شگنجه گری باشد و جلادباشد و قطع عضو نماید ؟!
ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ
( یا محمد صّ ) با حکمت موعظه و مناظره به وجه احسن براه پروردگارت دعوت کن .
نه با سنگسار و شلاق و آدم کشی و خشونت و شکنجه و توهین و تحقیر و تذلیل و تعذیب
ودین که تسلیم وصلح وآشتی است.تبلیغ است.تقوااست . حکمت است .عزت است . و جهد و کوشش است .عبادت است .ذکر است. نیکویی با بندگان خدا است .امر به معروف و نهی از منکر است .
برای امور زندگی مردم : توسعۀ علم را میان مردم می خواهد عدالت را از فهم و درک خود مردم می خواهد .برای ادارۀ امور سیاسی جامعه و قانون گذاری سوره ی شورا در قرآن آمده است .
اطاعت از اوامر حکومت قانونی و شورایی و منتخب مردم را در ردیف اطاعت از خدا و رسول قرار داده است . دین در تمام مظالم اجتماعی از سوی دولت و هر کس باشد ، معترض است امّا محارب نیست . دین تمام قوانین زندگی اضطراری و قواعدجنګی را به وجه احسن که برای تمام عقلای جهان ، معقول و منطقی است در خود دارد . دین در رویارویی سیاست و حکومت سازی سیکولار است و امّا برای سیاستمداران و حکومت گران ، مشوق عدالت قضایی ، طرفدار قسط و رفای اقتصادی و مخالف تبعیض و اپارتاید و فاشیسم و راسیسم و بردگی فکری و اختناق سیاسی است . قرآن کتاب آزادی بندگان از بند ماسوی الله است . نه شکنجه و سلاخی و اعدام و قطع عضو و مثله کردن انسان بدست انسان !
از آیات و بحث گذشته می توانیم نتیجه بگیریم که :
۱ ـــ شکنجه انسان و حتی تعذیب حیوانات و حشرات در فرهنگ آشتی اسلام تحریم شده است
۲ــــ پیامبران که مبعوث شدند ، انگیزۀ بعثت شان آزادی انسان از جبر حکومت های جور و گریز از نفس های حرام خوار بوده است ، نه شکنجه انسان بدست انسان .
*سنگسار :
اسلام ، دین فرا قومی ، ملی ، قبایلی ، خونی ، زبانی ، جنسیتی و منطقه گرایی است از همین رو است که قرآن رسالت پیامبر را در همین سمت در همه جا مطرح میکند :
وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا ( آیۀ ۷۹ / نسأ )
ماتو را برای مردم و بسوی مردم رسالت دادیم .
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا (آیۀ ۲۸ / سبأ )
ما نفرستادیم تو را مگر بشیر و نذیر برای همۀ مردم .
قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا ( آیۀ ۱۵۸/ اعراف)
بگو ای مردم من رسول خداوند بسوی همۀ شما میباشم .
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ ( آیۀ ۱۰۷ / انبیأ )
ما نفرستادیم ترا مگر رحمت برای همۀ عالم .
 سنگسار با این رسالت رسول الله هم خوانی ندارد . قرآن از سنگسار به عنوان سنت جاهلی و جنگلی از سوی دشمنان مردمان صالح در اول سورۀ یس نقل میکند ، که چگونه مردم جاهل ، مردان خدا را به سنگسار تهدید کردند. و همین مردم جاهلی که حضور بندگان صالح خدا را در میان شان شگون بد ، گرفته بودند برای سرکوب اینها از سنگسار استفاده کردند !
در کتاب تورات بدون شک ، بعد از ظهورمؤسی،رجم را مانند چیزهای دیگری وارد همین کتاب مقدس تورات نموده اند.
علل سنگسار در تورات :
انگیزه های سنگسار در تورات نشان میدهد که این فرهنگ بدوی ظالمانه از سوی کسانی ،در کتاب مقدس تورات اضافه شده است مثلا ٌ :
۱ ـ هر کسی بخدای خود کفر بگوید سنگسار شود ! لاویان ۲۵ / ۱۵
.۲ ـ دختری که خانه شوهر میرود باکره نباشد سنگسارشود! تثنیه ۲۲ / ۲۱ .
۳ ـ هر پسر لجوج که از والدین اطاعت نکند او را سنگسار کنید! تثنیه ۲۱ / ۲۱ .
۴ ـ گاو شاخ زن اگر کسی را بکشد ، گاو و صاحبش سنگسار شوند! خروج ۲۱ / ۲۸ .
اگر این فرهنگ ، الهی و درست باشد،چرا یهودیان عالم در میان خود شان از فرهنگ سنگسار استفاده نمیکنند ؟ و از سوی دیگر فرهنگ سنگسار با قاعدۀ (( قصاص )) که در آن تساوی در نظر گرفته شده است و از افتخارات تورات مقدس است به هیچ صورت همسویی و هم خوانی ندارد .
عیسی (ع) برای مبارزه با این شکنجه سنگسار اعلام کرد ، (( در سنگسار باید سنگ اول را کسی بزند که خود تا بحال گناهی نکرده باشد .)) یوحنا ۸ / ۷
و همین قاعده ، جلو سنگسار را در مسیحیت گرفت .
امّا در اسلام :
اولین قاعدۀ را که در میان مسلمانها و سنت رسول الله مصوبه شده است اینست که بجای انسان ، همه باید شیاطین را رجم کنند ، و به هر مسلمان فریضۀ است که حد اقل یکبار در تمام عمر در مراسم جمرات ، نماد شیطان را در منی سنگسار کنند . و هم در میان مسلمان ها عرف شده است که قبل از تلاوت قرآن باید اعلاشود :
اعوذ باالله من الشیطن الر جیم . به خدا پناه می برم از شر شیطان سنگسار شده .
سنگسار شیطان در مناسک دلیل عملی است که نباید انسان را سنگسار کرد .
ریشه های قاعدۀ سنگسار در قرآن :
در قرآن در سر گذشت نوح (ع) میبینیم که او را تهدید به سنگسار کردند ، يَا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ ( ۱۱۶/شعرأ)
در زمان دقیانوس در داستان اصحاب کهف نتیجۀ تمرد از فرمان پادشاه ، سنگسار بود ، آن چنان که یکی از اصحاب کهف به دیگران شان میگوید اگر دولت به شما دست یابند ، شما را سنگسار میکنند .
إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ ( آیۀ ۲۰ / کهف )
شعیب به قوم خود ، راه نیکویی و نیکی را نشان داد ، قوم نپذیرفتند و او را به سنگسار تهدید کردند .
قَالُواْ يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِّمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَوْلاَ رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ (آیۀ ۹۱/هود ) .
اگر عشیره و قوم تو نبودند ، تو را سنگسار میکردیم .
در قرآن موسی (ع) را می بینیم که چگونه با سنگسار فرعون مواجه میشود و می فرماید : وَإِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ أَن تَرْجُمُونِ (آیۀ ۲۰ / الدخان )
وازاینکه مراسنگسار کنیدبه پروردگارخودوشماپناه می برم .
در قدیم سنگسار برای ارتداد نیز قابل استفاده بود . آذر به ابراهیم گفت : ای ابراهیم آیا تو از خدایان و مقدسات ما تنفر داری اگر باز نایستی ترا سنگسار خواهیم کرد و برای مدت طولانی از من دور شو !
قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْراهِيمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا (آیۀ ۴۶ / مریم )
پس سنت سنگسار یک سنت ظالمانه و انتقام جویانه است که از سوی مردم بدوی و وحشی و جنگلی بسیار قدیمتر از جریان طوفان نوح تا امروز به میراث مانده است .
در تورات بدون شک ، سنگسار از تحریف های است که آنرا وارد کلام خدا کردند همچنان دست های آمده ، تجسد خدا در زمین را ، در انجیل تحمیل کردند . و در تورات بجای اسمعیل ، حضرت اسحق را ذبیح الله معرفی میکند . قرآن تحریف به کتب مقدسه را شهادت میدهد :
مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ ــــ ( آیۀ ۴۶ / نسأ ، آیۀ ۱۳ مائده ) .
و قرآن در یک آیۀ مطول تحریف احادیث رسول الله را توسط یهودیان تندرو آنوقت نیز خبر داده است .
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لاَ يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُواْ آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هِادُواْ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ وَمَن يُرِدِ اللّهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللّهِ شَيْئًا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللّهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿مائده ۴۱)
اى پيامبر كسانى كه در كفر شتاب مى‏ورزند تو را غمگين نسازند [چه] از آنانكه با زبان خود گفتند ايمان آورديم و حال آنكه دلهايشان ايمان نياورده بود و [چه] از يهوديان [آنان] كه [به سخنان تو] گوش مى‏سپارند [تا بهانه‏اى] براى تكذيب [تو بيابند] و براى گروهى ديگر كه [خود] نزد تو نيامده‏اند خبرچينى [=جاسوسى] مى‏كنند كلمات را از جاهاى خود دگرگون مى‏كنند[و] مى‏گويند اگر اين [حكم] به شما داده شد آن را بپذيريد و اگر آن به شما داده نشد پس دورى كنيد و هر كه را خدا بخواهد به فتنه درافكند هرگز در برابر خدا براى او از دست تو چيزى بر نمى‏آيد اينانند كه خدا نخواسته دلهايشان را پاك گرداند در دنيا براى آنان رسوايى و در آخرت عذابى بزرگ خواهد بود (۴۱)
 یکی از حامیان فرهنگ سنگسار در یکی از ویبسایت ها میگوید :
قوانین جزایی مانند سنگسار در اسلام برای مسلمین آمده است نه غیر مسلمان ها!
رسالت پیامبری که جهانی و خودش رحمة للعالمین است و مخاطب آیاتی از قرآن تمام مردم جهان است مطالعۀ قرآن که فطرت ها را مبعوث و محترق میسازد فطرت الله التی فطرالناس علیها .
امکان ندارد ، قرآن فرمانی را امضأ کرده باشد که با فطرت انسانها ناسازگار باشد . در قرآن که میگوئیم شکنجه برای انسان نیست ، مسلمان و غیر مسلمان در قرآن لحاظ شده است . قرآن در همچو زمینه ها طرفداری نکرده است تا چه رسد که بشریت را دو شقه کرده باشد به عنوان قانون سنگسار برای مسلمانها !
به نظر میرسد که این آدم ، در فقدان جرم شناسی و نظام کیفری مشکل دارد . امروز جهان قضایی وقتی قوانین جزایی بنام اسلام را از دست مسلمانها گرفته ، مطالعه میکنند ، می بینند چه قدر ، سبعانه ، وحشتناک ، غیر عملی و دوزخی است که مسلمانها برای خود تدارک دیده اند و از انزجار و تنفر آن به شدت مشمئز می شوند . برای ماله کشیدن ، روی این و اقعیت متأسفانه بعضی آمده و گفته اند که این قوانین جزایی در جهان اسلام برای مسلمانها است !
آیا مسلمانها چی گناهی کرده اند که در لابلای چرخهای قوانین جزایی هولناک بنام اسلام در دنیا معذب شوند ؟
کسی دیگری گفته است :
در اثر گناه ، فطرت خدا جویی انسان آسیب می بیند و مجازات یک درمان برای این آسیب است . بسته به اینکه چقدر عمیق باشد . مجازات راه جلوگیری آلودگی جامعه در فساد است !
مجازات به چی قیمتی ؟
اگر این منطق درست باشد ، واقعیت های گذشته افغانستان نشان میدهد که سنگسار ، شلاق ، اعدام ، قطع دست و پا نه تنها جامعه را از فساد جلوگیری نمیکند که تشدید هم میکند . امارت اسلامی ، در دوران طالبان ، جامعه را در یک امنیت سربی و پولیسی مانند زندان خفه کرده بود و طالبان می خواستند با زور و شلاق و زولانه و شکنجه ، مردم را به بهشت ببرند !
چرا نتیجۀ معکوس آنرا به چشم سر دیدیم .
بعد از سقوط امارت اسلامی طالبان امروز می بینیم که چگونه عدۀ جوانان به اختناف ، خیانت ، سرقت های گروهی ، قتل های زنجیره ای و فساد روی میآورند. رشوت ،اختلاس و احتکار امروز در افغانستان بیدادمیکند!
یکی از طرفداران سنگسار در یکی از ویبسایت ها ، از مشروعیت سنگسارکردن همنوع خود حمایت کرده و می نویسد : ما حدود ( ۹۰ ) روایت صحیح در باره ی این حکم داریم که تواتر معنوی ا ش یقینی است .
این آقا تمام زحمات انبیأ ، علیه شکنجه را و دستآورد عقلا و خردمندان جهان را با همین یک شعار مغالطه آمیز خود زیر سوال بُرده است !
و به عقیدۀ خودش برای جلوگیری از جرم و جنایت ، ازسنگسار حمایت کرده است .
خوانندگان محترم میتوانند کشورهای را که در آن سنگسار است با کشور های که سنگسار در قوانین جزایی آنها نیست مقایسه کنند.
آنوقت می فهمید که ریش هین آقا در سنگسار انسانها است که حنا میگیرد .
سوال ایجا است که همین آقا که اینقدر خود را محقق اسلام و قوانین کیفری اسلام معرفی کرده است و زحمت کشیده ، نود روایت صحیح که تواتر معنوی اش یقینی است کشف کرده ، چرا یک روایت که با قرآن همخوانی داشته باشد نیاورده است ؟ !
همین آدم که از سنگسار دفاع کرده است ، از خجالت خود را معرفی نکرده است و آخر مقاله را در ویبسایت بسته است و گفته است به دلیل آنکه ، فحاشان به ما ، رد و بد میگویند !
و از همه جالب اینجا است که در آخر مقالۀ خود آورده است که حکم سنگسار جزء احکام اولیۀ اسلام نیست ، در قرآن به آن اشاره نشده است و پیامبر به آن حکم نفرموده است !
این راهمه میدانند که (( امنیت سربی )) که حکومت طالبان از افغانستان یک زندان درست کرده بودند ، با تطبیق قوانین کیفری سنگسار ، اعدام ، قطع عضو و شکنجه های دردناک و کشنده ، بد جواب داده است و مردم از آن قلبا ٌ متنفر اند .
و اگر یک روزی گفته میشد که برای جلوگیری از توسعه و گسترش درد عضو باید قطع عضو صورت بگیرد آن عصر گذشته است . دانش امروز ، قطع عضو را هیچ گاهی تجویز نمیکند ، اگر عضو صد در صد فاسد شده باشد خود به خود می افتد و اگر به جراحی برسد ، جراح سعی میکند ، عضو فاسد شده بگونه ای از پیکرۀ آدمی جدا کند که به سایر اعضأ صدمه نرسد . همین طور در روابط انسانی و نظام زندگی اجتماعی ، فردی که درد دارد یا فردی که فاسد شده است ، فرق دارد .
فردی که دزدی میکند با کسی که دزد است فرق دارد ، این آماتور است و آن یکی حرفوی . مثل زنی که به فحاشی و فاحشه گری کشانده شود یا بر او تحمیل شود با کسی که حرفوی زانیه است .
مردی که خطای ناموسی کند با مردی حرفوی که در زنا اشتغال دارد. و در قرآن این تقسیم بندی به نحو مقبول آن تحت عنوان فاحشه و زانیه صورت بندی شده است .
و باز کسانی که بخاطر مجبوریت های مالی و اقتصادی با مردی که از مکنت و ثروت برخوردار است اگر ازدواج میکند در صورت اشتباه ناموسی نسبت به زن محصنه که شوهر دار و ثروتمند و در رفاه و داخل حصار و قلعۀ از حلقات افراد محافظ و خدمت گار زندگی دارد . فرق میکند .
اگر زنی مجبور و محکوم نظام مالکیت و اقتصاد ، مرتکب اشتباه ناموسی شود و مناصفۀ مجازات و کفاره و جریمه زن پولدار و مستقل و آزاد را بپردازد ، در سورۀ مبارکه نور برای مرد و زن زنا کار حرفوی
( زانی وزانیه ) صد جلده یعنی صد نوع زیر پوشش قرار دادڼ وپرده داري آمده است:
الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲
و در سورۀ نسأ کسی که مرتکب فحشأ شود مناصفه کیفر و عذاب زن محصنۀ آزاد و مستقل وحصین و قلعه دار در نظر گرفته شده است .
( آیۀ ۲۵ / نسأ )
فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
محققین که تتبع دینی میکنند میگویند اگر سنگسار جریمۀ زنا باشد نصف آن بی معنا و نامفهوم و موهوم است و کلام خدا حق است موهوم نیست .
-------------------------------------------------------------
(۱ ) نظامی عروضی سمرقندی از شعرأ و نویسندگان قرن ششم هجری از دربار ملوک بامیان در کتاب چهار مقالۀ خود نقل میکند که با عمر خیام در بلخ ملاقات نموده است .
(۲ ) سه عنصر سقوط انسان صد در صد : الف : جنگ با وجدان که صدای خدا است ب : جنگ با قرآن که قول رسول کریم است ومتون مقدس دیگر .
ج : سعی و تلاش حرفوی برای فساد در زمین مانند قتل ، سرقت ، توسعه منکرات ، قطع سبیل و غیره .
به تعبیر دیګر :
زمانی انسان دردنیا وآخرت معذب میشود که انسان باخدا ورسول اعلام
جنګ بدهد وبه صورت مستمر فساد در زمین انجام دهد .
یعنی از ترکیب این سه عنصر ، دنیا وآخرت انسان جهنم میګردد .
مانند آتش که ازترکیب سه ماده به وجود میآید .
الف: آکسجن
ب : مادۀ حریق
ج : افزار محترقه
مانند مثلث که اگر یک ضلع آن کم باشد ، . مثلث نیست .
مثلث :
سه ضلع ، سه زاویه و سه پیوستگی دارد .
مانند ماده :
ماده سه پهلو دارد : طول ، عرض ، و ضخامت
حیات نیزاز سه بعد در انسان قابل مطالعه است از نظر علمی دماغ ، هنری دل ، وحی یافطرت
از سه نقطۀ زمین سه گونه استعداد ها فوران کرده اند
از دامنه های بلخ هنر خاور
از دامنه های آتن علم باختر
از دامنه های مکه تامصر وحی خاورمیانه
همین سه مرکز جهانی حرف برای گفتن دارند که بام دنیا شناخته شده اند که به صورت یک مثلث متساوی الاضلاع در زمین قرار گرفته اند . بلخ آتن ومکه درجغرافیای تاریخی وسیاسی جهان ،
نګاه کنید . آنوقت می بینید که : سه نقطه ی درظهور وپیدایش علم وهنر ووحی درتاریخ بشر قله وبام دنیا بوده اند .
=================================

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر