۱۴۰۴ شهریور ۲۳, یکشنبه

حملات هوایی پاکستان بر خاک افغانستان

 

 

حملات هوایی پاکستان بر خاک افغانستان، ریشه‌ها، پیامدها و راه‌های برون‌رفت



غلام علی صارم

پنجشنبه 6 سنبله 1404

مقدمه

روز پنجشنبه ششم سنبله، بار دیگر ولایت ننگرهار افغانستان هدف حمله هوایی جنگنده‌های پاکستانی قرار گرفت. بر اساس گزارش‌های محلی، این حمله بر یک خانه غیرنظامی صورت گرفته و سه کودک و یک زن مجروح شدند. این رخداد تازه در حالی صورت می‌گیرد که پیشتر نیز پاکستان بارها با ادعای حضور مخالفان خود در خاک افغانستان، حملات مشابهی انجام داده و ده‌ها غیرنظامی را کشته یا زخمی کرده است. این تحولات پرسش‌های مهمی را برمی‌انگیزد: چرا پاکستان از مسیر دیپلماسی وارد حل مسئله نمی‌شود؟ چرا جامعه بین‌المللی واکنشی جدی نشان نمی‌دهد؟ و آینده این روند به کجا خواهد انجامید؟

بخش اول: پیشینه تنش‌های مرزی افغانستان و پاکستان

روابط افغانستان و پاکستان از بدو تأسیس پاکستان در سال ۱۹۴۷ همواره پرتنش بوده است. اختلاف بر سر خط دیورند، حمایت‌های متقابل از گروه‌های مسلح، و رقابت‌های ژئوپلیتیکی باعث شده‌اند که اعتماد میان دو کشور به ندرت شکل بگیرد. پاکستان همواره نگران فعالیت گروه تحریک طالبان پاکستان (TTP) در خاک افغانستان است و کابل نیز از حملات راکتی و هوایی مکرر اسلام‌آباد شکایت دارد. حملات سال گذشته در خوست و کنر که ده‌ها کشته برجا گذاشت، بخشی از همین زنجیره تنش‌ها بود.

بخش دوم: انگیزه‌های پاکستان از حملات هوایی

۱. امنیتی: اسلام‌آباد ادعا دارد که رهبران و جنگجویان تحریک طالبان پاکستان از خاک افغانستان علیه نیروهای امنیتی پاکستان عملیات انجام می‌دهند. حملات هوایی در واقع تلاشی برای نشان دادن عزم و فشار بر طالبان افغانستان جهت مهار این گروه است.

۲. سیاسی داخلی: دولت پاکستان که با بحران‌های اقتصادی و ضعف مدیریتی دست به گریبان است، گاهی تلاش می‌کند مشکلات داخلی را به بیرون از مرزها منتقل کند. حمله به خاک افغانستان نوعی ابزار تبلیغاتی برای نشان دادن قدرت در برابر افکار عمومی داخلی است.

ژئوپلیتیکی: پاکستان می‌خواهد جایگاه خود را در منطقه و در مناسبات جهانی به‌عنوان کشوری قدرتمند تثبیت کند. نشان دادن توان نظامی علیه افغانستان، به‌ویژه در نبود یک دولت فراگیر و مورد پذیرش بین‌المللی در کابل، برای اسلام‌آباد کم‌هزینه به نظر می‌رسد.

بخش سوم: پیامدهای انسانی و اجتماعی در افغانستان

حملات پاکستان قربانیان اصلی خود را از میان غیرنظامیان می‌گیرد، کودکانی که زخمی می‌شوند، خانواده‌هایی که عزیزانشان را از دست می‌دهند، و مناطقی که درگیر ترس و ناامنی می‌شوند. این پیامدها نه‌تنها به بی‌ثباتی بیشتر در شرق افغانستان می‌انجامد، بلکه کینه و دشمنی میان مردم دو کشور را نیز افزایش می‌دهد. چنین وقایعی به شکل‌گیری روایت‌های ضدپاکستانی در میان مردم افغانستان دامن می‌زند و شکاف‌های موجود را عمیق‌تر می‌سازد.

بخش چهارم: موضع طالبان و چالش‌های آن

طالبان که اکنون عملاً قدرت را در افغانستان در دست دارند، همواره حملات پاکستان را محکوم کرده و آن را نقض حاکمیت ملی افغانستان دانسته‌اند. با این حال، واقعیت این است که توانایی طالبان برای پاسخ متقابل محدود است. از یک سو، آنان نمی‌خواهند وارد جنگ مستقیم با پاکستان شوند، از سوی دیگر، تحت فشار افکار عمومی داخلی هستند که خواهان دفاع از خاک افغانستان‌اند. این وضعیت طالبان را در یک دوراهی دشوار قرار داده است، سکوت هزینه‌زا است و واکنش شدید نیز می‌تواند پیامدهای سنگینی به‌همراه داشته باشد و حکومت امارت اسلامی طالبان هم حکومتی است که بعد از یک سلسله جنگ های طولانی و خسته کن بوجود آمده و هنوز مشروعیت بین المللی را با خود ندارد، از اینرو عکس العمل بالمثل دقت بیشتر را نیاز دارد.

بخش پنجم: مسئولیت جامعه جهانی

جامعه جهانی به‌ویژه سازمان ملل متحد و قدرت‌های بزرگ از جمله ایالات متحده و چین، بارها از ثبات افغانستان و منطقه سخن گفته‌اند، اما در عمل واکنش جدی نسبت به نقض مکرر حاکمیت افغانستان از سوی پاکستان نشان نداده‌اند. دلایل این سکوت متعدد است: عدم به‌رسمیت‌شناسی حکومت طالبان، اولویت داشتن دیگر بحران‌های جهانی (جنگ اوکراین، بحران تایوان، تنش های ایران و اسرائیل و ...)، و پیچیدگی روابط با پاکستان که به‌عنوان کشوری هسته‌ای و متحد برخی قدرت‌ها جایگاه حساسی دارد.

بخش ششم: راه‌های حل بحران

۱. گفت‌وگوی صادقانه دوجانبه: تنها راه پایدار برای حل این بحران، مذاکره مستقیم میان اسلام‌آباد و کابل است. موضوع خط دیورند، پناهگاه‌های مخالفان و همکاری‌های امنیتی باید با شفافیت روی میز قرار گیرد.

۲. میانجی‌گری بین‌المللی: اگر دو طرف نتوانند به تنهایی وارد یک گفت‌وگوی سازنده شوند، نقش سازمان ملل و کشورهای بی‌طرف منطقه‌ای مانند ایران، قطر یا ترکیه می‌تواند مؤثر باشد.

اعتمادسازی عملی: اقدامات اعتمادساز همچون تبادل اطلاعات امنیتی، ایجاد مکانیسم‌های مشترک مرزی، و توجه به رفاه مردم مناطق مرزی می‌تواند به کاهش تنش کمک کند.

فشار افکار عمومی و رسانه‌ها: جامعه مدنی افغانستان و منطقه باید پیوسته این مسئله را مطرح کنند تا جهان نسبت به پیامدهای انسانی حملات پاکستان بی‌تفاوت نماند.

حملات مکرر هوایی پاکستان بر خاک افغانستان نه‌تنها نقض آشکار قوانین بین‌المللی است، بلکه قربانیان بی‌گناهی را به خاک و خون می‌کشد. این اقدامات بیش از آنکه مشکل امنیتی پاکستان را حل کند، به پیچیده‌تر شدن بحران و افزایش نفرت میان دو ملت می‌انجامد. پرسش‌های اصلی همچنان پابرجا است: چرا پاکستان به جای دیپلماسی، به بمباران متوسل می‌شود؟ پاسخ را باید در ضعف مدیریتی داخلی و بهره‌برداری سیاسی از بحران‌ها جست. چرا جامعه بین‌المللی سکوت کرده است؟ زیرا ملاحظات سیاسی و ژئوپلیتیکی مانع اقدام عملی آنان شده است. اما حقیقت این است که راه‌حل پایدار تنها در گفت‌وگوی صادقانه، احترام به حاکمیت کشورها، و پذیرش مسئولیت‌های مشترک امنیتی نهفته است. بدون این، چرخه خشونت همچنان ادامه خواهدیافت و قربانیان اصلی آن مردم بیگناه افغانستان خواهند بود.

اما به نظر میرسد که پاکستان از مدتها به اینطرف گرفتارسوء مدیریت و ضعف تصمیم گیری قرار گرفته است. زیرا همه بیاد دارند که سال گذشته هیاتی که در راس آن نماینده ویژه آن کشور در افغانستان قرار داشت همینکه اینها وارد کابل شدند نظامیان پاکستان شروع کردند به بمباران مناظقی از ولایت پکتیار که هیات ایشان هم نگران وضعیت گردیده و شبا شب افغانستان را ترک کردند و به وطن خود برگشتند. اینبار هم در حالیکه از نشست سه جانبه وزرای خارجه چین، افغانستان و پاکستان چند روزی گذشته است یکبار دیگر پاکستان یک ولایت مرزی دیگر افغانستان (ننگرهار) را مورد حمله هوایی قرار دادند.

این گونه موارد نشاندهنده این است که پاکستان در یک وضعیت سردرگمی و بحران تصمیم گیری قرار گرفته است که این دو مورد هم میتواند سند اثبات این مدعا باشد.

پس بنابراین لازم و ضروری است که پاکستان اگر میخواهد این معضل حل شود از دو کار یکی را باید انجام بدهد:

1-   یا کمر به صداقت و راستی ببندد و خود وارد معرکه گردیده به حل معضل از راه دیپلماتیک ورسم و رواج های اسلامی و عنعنوی بپردازد.

2-   و یا اینکه موضوع حل این تنش ها را بسپارد به دیگری، یا کشور های خییر همسایه و دوستان هردو کشور و یا هم ملل متحد.

در غیر این صورت تنش ها و این جنجال ناتمام کماکان ادامه داشته و تاوان و خسارت آنرا مردم مظلوم دوطرف اعم از تاجران و کسبه کاران و مردمان عادی خواهند پرداخت.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر