۱۴۰۴ شهریور ۱۴, جمعه

قرن بیست و یکم قرن آسیا است

 

در مسیر افول: تحلیلی بر آینده نظم جهانی



با توجه به معادلات سیاسی نظامی و تکنالوژیی موجود، ظهور قدرت های شرقی و روگشایی از تجهیزات و فناوری های محیر العقول درچین میتوان گفت که : "قرن بیست و یکم قرن آسیا است " وجهان دراین قرن آسیایی خواهد شد.

غلام علی صارم

پنجشنبه 13سنبله 1404

مقدمه

جهان امروز در آستانه تحولی عمیق در موازنه قدرت‌های بین‌المللی قرار دارد. رژه نظامی اخیر چین با حضور قدرت‌های شرقی همچون روسیه، کره‌شمالی و ایران، نشان داد که دوران یک‌جانبه‌گرایی نظامی ایالات متحده به پایان نزدیک می‌شود. این تحولات تنها به عرصه نظامی محدود نیست، بلکه در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی و حتی فرهنگی نیز نمود یافته است. در سوی مقابل، غرب با چالش‌های گسترده‌ای از بدهی‌های عظیم اقتصادی گرفته تا بحران‌های اجتماعی و سیاسی درونی دست به گریبان است. از همین‌رو، پرسش اصلی این مقاله آن است که: آیا جهان به سوی یک نظم دوقطبی جدید با محوریت شرق در حال حرکت است و آیا غرب واقعاً در مسیر فروپاشی قرار دارد؟

۱. پیام رژه نظامی چین به جهان:

رژه نظامی چین در امتداد نشست سازمان همکاری شانگهای، تنها یک نمایش قدرت داخلی نبود، بلکه پیامی ژئوپولیتیک به جهانیان مخابره کرد. چین با رونمایی از سلاح‌های استراتژیک، از جمله موشک‌های بالستیک قاره‌پیما مجهز به کلاهک‌های هسته‌ای، نشان داد که اکنون به سطحی از بازدارندگی رسیده که می‌تواند نه‌فقط آسیا، بلکه جهان را تحت پوشش قرار دهد.

حضور روسیه، ایران و کره ‌شمالی در این رژه، نمادی از شکل‌گیری یک «جبهه متحد شرق» بود. چنین ائتلافی می‌تواند معادل‌سازی خطرناکی برای ناتو در نظر گرفته شود. پیام نهفته این مراسم روشن است: دوران یک‌جانبه‌گرایی آمریکا پایان یافته و موازنه قدرت در حال تغییر است.

۲. اسرائیل در مسیر انزوا و تغییر سیاست آمریکا:

یکی از تحولات مهمی که نشانگر افول نفوذ غرب است، تغییر جایگاه اسرائیل در سیاست جهانی است. برای دهه‌ها، اسرائیل به‌عنوان «جزیره‌ای امن برای غرب در خاورمیانه» عمل می‌کرد. اما اکنون شاهد چند روند هستیم:

عقب‌نشینی تدریجی آمریکا از حمایت بی‌قید و شرط از اسرائیل:

انزوای تل‌آویو در منطقه و محدودیت‌های زمینی و هوایی که برخی کشورها علیه آن اعمال می‌کنند.

افزایش تمایل دولت‌ها برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین.

حتی در گفت‌وگوهای رسانه‌ای، نقل قولی از ترامپ قابل تأمل است که خطاب به شی جین‌پینگ می‌گوید: «سلام من را به پوتین و کیم جونگ‌اون برسان، اگرچه علیه آمریکا کار می‌کنید.» این جمله خود اعترافی تلویحی به کاهش قدرت آمریکا در هدایت متحدانش است.

۳. اقتصاد آمریکا: قدرتی بر شانه‌های لرزان:

یکی از ستون‌های اصلی قدرت آمریکا اقتصاد آن است. اما این ستون اکنون ترک برداشته است. بدهی عمومی ایالات متحده به بیش از ده‌ها تریلیون دلار رسیده و روندی صعودی دارد. این حجم از بدهی، به‌ویژه در شرایط تورمی و رکود احتمالی، توانایی واشنگتن در تأمین هزینه‌های نظامی و سیاسی را محدود می‌کند.

در همین حال، کشورهای بریکس به‌طور جدی در پی یافتن جایگزین برای دلار هستند. تلاش‌ها برای ایجاد «ارز مشترک بریکس» یا گسترش استفاده از یوآن دیجیتال چین، می‌تواند سلطه دیرینه دلار را متزلزل کند. اگر دلار موقعیت برتر خود را از دست دهد، آمریکا بزرگ‌ترین ابزار قدرت نرم خود را نیز از کف خواهد داد.

۴. تحقق پیش‌بینی‌های تاریخی:

دانشمند محترم جناب آقای سید اسحق حسینی سرپلی که قبل از فروپاشی شوروی وقت مصروف سپری نمودن دور کارشناسی ارشد در خدمات اختصاصی در مسکو بودند پیش بینی های را از یک استاد جاپانی الاصل بنام "ریخه زورکی" برایم گفته بودند.

سخنان استاد ژاپنی‌الاصل «ریخه زورکی» که سال‌ها پیش فروپاشی شوروی، سلطه موقت آمریکا و سپس صعود شرق را پیش‌بینی کرده بود، امروز بیش از هر زمان دیگری معنا می‌یابد. او تأکید داشت که پس از یک دوره کوتاه قدرت‌نمایی، آمریکا نیز مانند شوروی رو به زوال خواهد رفت و جای خود را به قدرت‌های شرقی همچون چین، روسیه و ایران خواهد داد.

این پیش‌بینی‌ها امروز در حال تحقق‌اند. آمریکا همان اشتباهی را مرتکب شده که شوروی در اواخر دهه ۱۹۸۰ گرفتارش بود،یعنی گسترش بیش از حد تعهدات خارجی و بار مالی سنگین برای حفظ سلطه.

۵. هند: متحد متزلزل غرب

هند به‌عنوان یکی از بازیگران مهم آسیا، وضعیتی دوگانه دارد. از یک‌سو، رقابت ژئوپولیتیک با چین و تنش تاریخی با پاکستان، دهلی‌نو را به آمریکا نزدیک کرده است. اما از سوی دیگر، نیاز اقتصادی به انرژی روسیه و بازار چین، هند را در موقعیتی دشوار قرار داده است.

در جنگ اخیر با پاکستان، ضعف ارتش هند آشکار شد و این واقعیت را نشان داد که هند هنوز توان ایستادگی در برابر محور شرقی را ندارد. دیر یا زود، هند ناچار خواهد شد میان پیوستن به بلوک شرق یا انزوای استراتژیک یکی را انتخاب کند.

۶. بریکس و شانگهای: ابزارهای نهادی شرق

دو نهاد کلیدی در این نظم نوین جهانی در حال ظهورند:

سازمان همکاری شانگهای (SCO): با تمرکز بر همکاری‌های امنیتی و نظامی، می‌تواند به‌نوعی به «ناتوی شرق» تبدیل شود.

بریکس (BRICS): با محوریت اقتصادی و مالی، در حال طراحی جایگزینی برای سیستم مالی تحت سلطه غرب است.

این دو سازمان، با گسترش عضویت و جذب کشورهایی چون ایران، عربستان و دیگر قدرت‌های منطقه‌ای، به‌تدریج ستون‌های نظم جدید را بنا می‌نهند.

۷. عقب‌نشینی آمریکا از خاورمیانه:

یکی از شاخص‌های افول قدرت آمریکا، کاهش نقش مستقیم آن در خاورمیانه است. واشنگتن به‌خوبی دریافته که حضور نظامی گسترده در این منطقه چیزی جز هزینه‌های سنگین و شکست‌های پی‌درپی به همراه ندارد.

خروج پرشتاب از افغانستان.

کاهش نقش در عراق.

واگذاری بخشی از ابتکار عمل به متحدان منطقه‌ای.

در مقابل، چین با پروژه «کمربند و جاده» و روسیه با حضور در سوریه و روابط استراتیژیک با ایران، جای خالی آمریکا را پر کرده‌اند.

۸. نظم دوقطبی جدید: تفاوت با جنگ سرد

برخلاف دوران جنگ سرد که رقابت عمدتاً بر سر ایدئولوژی و توان نظامی بود، دوقطبی جدید ابعاد گسترده‌تری دارد:

اقتصاد: شرق دیگر صرفاً به توان نظامی تکیه ندارد، بلکه موتور اقتصادی جهان نیز در حال انتقال به آسیاست.

فناوری: چین در حوزه هوش مصنوعی، 5G و انرژی‌های نوین پیشتاز شده است.

انرژی: روسیه و ایران با ذخایر عظیم انرژی، اهرم فشار مؤثری علیه غرب دارند.

به بیان دیگر، شرق امروز از «قدرت جامع» برخوردار است که ترکیبی از اقتصاد، نظامی، انرژی و دیپلماسی است.

با توجه به آنچه گفته آمدیم آینده جهان شرقی‌تر خواهد بود.

با کنار هم گذاشتن شواهد، می‌توان گفت:

غرب، به‌ویژه ایالات متحده، در مسیر افول است، بدهی‌های سنگین، ناکامی‌های نظامی، و بحران‌های اجتماعی نشانه‌های آن هستند.

شرق در حال صعود است؛ چین با اقتصاد، روسیه با انرژی و نظامی‌گری، ایران با نفوذ منطقه‌ای و کره‌شمالی با بازدارندگی هسته‌ای.

به نظر میرسد که جهان به‌سمت چندقطبی شدن می‌رود، دیگر نه غرب می‌تواند یک‌جانبه عمل کند و نه شرق به‌تنهایی سلطه خواهد یافت، بلکه رقابت و توازن جدیدی شکل می‌گیرد.

بدین‌ترتیب، پیش‌بینی قدیمی متفکران سیاسی در حال تحقق است «قرن بیست‌ویکم، قرن آسیاست.»

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر