نقدی بر چهره متلون و ریاکار رجب طیب اردوغان
غلام علی صارم 
شنبه 5/7/1404
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، سالهاست که خود را در قامت
«مدافع جهان اسلام» و «حامی سرسخت فلسطین» به تصویر میکشد. در سخنرانیهایش، چه در
سازمان ملل و چه در اجلاسهای اسلامی، همیشه با شور و حرارت از «آزادی قدس» و «مظلومیت
مردم غزه» دم میزند. اما هر کس اندکی به فراتر از این نمایشهای پر زرق و برق بنگرد،
چهرهای کاملاً متفاوت و متناقض خواهد دید: چهره سیاستمداری که منافع اقتصادی و جاهطلبیهای
سیاسیاش را بر هر آرمان اخلاقی و دینی ترجیح میدهد. اردوغان در حقیقت بیش از آنکه
مدافع فلسطین باشد، بازیگر ماهری است که با سوءاستفاده از احساسات مسلمانان، موقعیت
خود را در داخل و خارج تثبیت میکند.
گفتار آتشین، کردار متناقض:
اردوغان در نشستهای سازمان ملل بارها با لحنی خشمگین به اسرائیل
تاخته است. او در جریان جنگهای غزه سخنان آتشینی بر زبان آورد و حتی نخستوزیر اسرائیل
را به «جنایت علیه بشریت» متهم کرد. اما آیا این موضعگیریها در عمل هم معنایی داشته
است؟ پاسخ روشن است: خیر.
در همان سالهایی که اردوغان تریبونهای جهانی را به میدان شعار
علیه اسرائیل بدل کرده بود، حجم تجارت ترکیه و اسرائیل به شکل قابلتوجهی رو به افزایش
بود. آمار رسمی نشان میدهد که صادرات ترکیه به اسرائیل در دهه گذشته هر سال رکوردهای
تازهای زده است. از مواد غذایی و کالاهای مصرفی گرفته تا محصولات صنعتی و فولادی،
ترکیه شریک بزرگ اقتصادی اسرائیل باقی مانده است.
این تناقض فاحش نشان میدهد که اردوغان بیش از آنکه به فکر آرمان
فلسطین باشد، دغدغه رونق بازار و حفظ روابط راهبردی اقتصادیاش با تلآویو را دارد.
چگونه ممکن است کشوری که مدعی «قطع رابطه با رژیم صهیونیستی» است، در عمل یکی از تأمینکنندگان
اصلی کالا و انرژی آن باشد؟ این دقیقاً همان دوروییای است که اردوغان را به نماد ریاکاری
در جهان اسلام بدل ساخته است.
سفارتخانهها و روابط رسمی ودیپلماتیک:
یکی دیگر از نشانههای این نفاق آشکار، استمرار روابط دیپلماتیک
میان ترکیه و اسرائیل است. اردوغان اگر واقعاً آنگونه که در سخنانش ادعا میکند، دشمن
اسرائیل است، چرا سفارتخانههای دو کشور همچنان فعالاند و حتی سطح روابط به سفیر ارتقا
یافته است؟ چرا در حالی که بسیاری از ملتهای مسلمان خواستار قطع رابطه با تلآویو
هستند، آنکارا همچنان نمایندگان رسمی خود را به اسرائیل میفرستد؟
واقعیت این است که اردوغان هیچگاه قصد نداشته مناسباتش با اسرائیل
را بهطور واقعی قطع کند. او گاه برای آرام کردن افکار عمومی ترکیه و جهان اسلام، نمایشهایی
از قبیل «اخراج سفیر» یا «تعلیق همکاری» اجرا کرده است، اما این اقدامات موقتی و صوری
بوده و پس از مدتی روابط دوباره به روال عادی بازگشته است.
عبور نتانیاهو از آسمان ترکیه:
نمونهای دیگر از این تناقضات، اجازه عبور هواپیمای بنیامین
نتانیاهو از فضای ترکیه برای حضور در اجلاس سازمان ملل است. در حالی که بسیاری انتظار
داشتند اردوغان دستکم از این اقدام جلوگیری کند تا بهعنوان یک پیام سیاسی تلقی شود،
او بهسادگی مجوز لازم را داد. این رفتار بیش از پیش نشان داد که خصومت لفظی او با
اسرائیل چیزی جز نمایش نیست.
تکیه بر شعار فلسطین برای مصرف داخلی:
اردوغان در داخل ترکیه نیز بارها از موضوع فلسطین برای تحکیم
موقعیت سیاسی خود استفاده کرده است. او بهویژه در آستانه انتخابات، با برگزاری راهپیماییها
و سخنرانیهای پرشور علیه اسرائیل، میکوشد افکار عمومی مسلمانان ترک را با خود همراه
سازد. اما همین مردم وقتی از آمارهای تجارت و همکاریهای پشتپرده مطلع میشوند، تناقضات
را با چشم خود میبینند و به خیابان میآیند. تظاهراتهای گسترده مردم ترکیه علیه روابط
دولت با اسرائیل نشان داد که ملت فریب این نمایشها را نخوردهاند.
اقتصاد حرف آخر را میزند:
شاید مهمترین دلیل این ریاکاری اردوغان، اقتصاد باشد. ترکیه
در سالهای اخیر با بحرانهای مالی و کاهش ارزش لیر دستوپنجه نرم میکند. در چنین
شرایطی، اردوغان حاضر نیست روابط اقتصادی با اسرائیل – بازاری پر سود برای کالاهای ترک
– را قربانی کند. او خوب میداند
که شعارهای ضد اسرائیلی میتواند برایش محبوبیت سیاسی بیاورد، اما تجارت واقعی با تلآویو
است که به خزانه کشورش سود میرساند. اینجاست که شعار و منافع با هم در تضاد قرار میگیرند،
و اردوغان بدون تردید جانب منافع را میگیرد.
سکوتهای معنادار در بزنگاهها:
اگر به مواضع اردوغان در جنگهای مختلف غزه دقت کنیم، میبینیم
که او در اوج بمبارانهای اسرائیل ابتدا چند سخنرانی تند میکند، اما بهسرعت به سکوت
فرو میرود و هیچ اقدام عملی در حمایت از فلسطینیها انجام نمیدهد. نه ارسال کمکهای
واقعی، نه فشار دیپلماتیک مؤثر، و نه قطع رابطه با اسرائیل در کار نیست. تمام ماجرا
به چند جمله احساسی محدود میشود.
اردوغان در نقش قهرمان دروغین جهان اسلام:
این تصویر متناقض از اردوغان باعث شده که او در افکار عمومی
جهان اسلام به «قهرمان دروغین» تبدیل شود. بسیاری از مسلمانان سادهدل هنوز هم تحت
تأثیر نمایشهای او قرار میگیرند و گمان میکنند ترکیه «تنها کشور مدافع فلسطین» است؛
اما در واقعیت، سیاستهای آنکارا چیزی جز تأمین منافع ملی ترکیه و حفظ روابط با غرب
و اسرائیل نیست. اردوغان حتی در ماجرای عادیسازی روابط برخی دولتهای عربی با اسرائیل،
نه مخالفت عملی جدی نشان داد و نه اقدامی بازدارنده کرد، چرا که خود ترکیه سالهاست
چنین روابطی را حفظ کرده است.
مقایسه با دیگر رهبران:
برای درک بهتر این ریاکاری، کافی است رفتار اردوغان را با برخی
رهبران دیگر مقایسه کنیم. کشورهایی بودهاند که با وجود فشارهای اقتصادی، حاضر به حفظ
رابطه با اسرائیل نشدهاند. برخی دولتها هزینه سنگین این موضع را پرداختهاند، اما
دستکم صداقت خود را حفظ کردهاند. در مقابل، اردوغان مدام از فلسطین دم میزند، اما
در عمل همان کاری را میکند که دیگران بهخاطرش مورد انتقاد قرار میگیرند.
نتیجه: اردوغان، نماد دورویی سیاسی:
در مجموع، اردوغان بیش از آنکه یک سیاستمدار صادق و متعهد به
آرمان فلسطین باشد، بازیگری فرصتطلب است که هر زمان لازم ببیند، نقاب «مدافع اسلام»
بر چهره میزند و هر وقت پای منافع اقتصادی و سیاسی در میان باشد، همان نقاب را کنار
میگذارد. او برای جهان اسلام نه یک رهبر، بلکه یک هشدار است: هشدار نسبت به خطر سیاستمدارانی
که ایمان و آرمان را به ابزاری برای تجارت و قدرتطلبی بدل میکنند.
در کل و بصورت جمعبندی از آنچه گفته آمدیم میتوان با صراحت
گفت که :
اردوغان در ظاهر دشمن اسرائیل است، اما در عمل شریک اقتصادی
و سیاسی آن. در سخنرانیها مدافع فلسطین است، اما در بزنگاهها سکوت میکند. در داخل
از احساسات مذهبی مردم بهرهبرداری میکند، اما در روابط خارجی به فکر جیب و قدرت خود
است. این تناقضات او را به یکی از متلونترین و ریاکارترین رهبران معاصر جهان اسلام
بدل ساخته است.
اگر جهان اسلام میخواهد در برابر رژیم صهیونیستی و سیاستهای
دوگانه قدرتهای بزرگ بایستد، باید پیش از هر چیز از این بازیهای نمایشی عبور کند
و فریب شعارهای توخالی اردوغانها را نخورد.

 
به نظر بنده اردوغان جز غلام حلقه به گوش غرب و به ویژه اسرائیل هیچ ویژه گی دیگری ندارد
پاسخحذف