پیمان دفاعی متقابل بین عربستان سعودی و پاکستان
غلام علی صارم 
شنبه 29سنبله 1404
سعودی و پاکستان هفته گذشته یک «پیمان دفاعی متقابل» امضا کردند؛ در بیانیه
رسمی تأکید شده هر تعرض به یکی، تعرض به دیگری تلقی خواهد شد.
وزیر دفاع پاکستان (خواجهآصف) گفته استکه ظرفیتهای هستهای پاکستان «قابل در دسترس قرار گرفتن برای
عربستان» است — این اظهارنظر در چند خبرگزاری پوشش
داده شده، اما تحلیلگران هشدار دادهاند که بین اظهارات سیاسی و عملیاتیکردنِ چنین
وعدهای تفاوت بزرگ هست.
زمینه فوری این توافق، بهخاطر تشدید بیسابقه تنشها در منطقه (از جمله
حمله اسرائیل به قطر و نگرانی کشورهای عربی از اتکای مطلق به تضمینهای آمریکا) ذکر
شده است.
واکنشهای منطقهای و جهانی متنوع است: هند و دیگر بازیگران منطقهای نگراناند،
نهادهای تحلیلی میگویند شاید این توافق بیشتر یک «پیمان بازدارنده/سیاسی» باشد تا
انتقال واقعی تسلیحات هستهای یاِ ایجاد «چتر هستهای» رسمی.
چقدر احتمال دارد این حرکت به «اتحاد واقعی کشورهای اسلامی» بینجامد؟
اگر بصورت خلاصه به عرض برسانیم، بعید است که این حرکت در کوتاهمدت به
یک اتحادیه جامع و یکپارچه از کشورهای اسلامی تبدیل شود.
زیرا:
1. طیف منافع و تقسیمات داخلی: جهان اسلام غیرهمگن است — اختلافات
تاریخی، سنی/شیعه، رقابتهای منطقهای (ایران-عربستان، ترکیه-عربستان، امارات-قطر و
غیره) و منافع مختلف اقتصادی و امنیتی بزرگترین مانع است.
2.  وابستگیها و فشارهای بینالمللی: بخش بزرگی
از کشورها وابستگیهای اقتصادی و نظامی به آمریکا و اروپا دارند، کنار زدن کامل این
وابستگیها هزینه سنگینی دارد و ریسک تحریم/انزوای اقتصادی را بالا میبرد.
3. عملیسازی وعدههای هستهای پیچیده و پرهزینه است: حتی اگر سخن وزیر
دفاع پاکستان بیانگر تمایل سیاسی باشد، انتقال یا قرار دادن تسلیحات هستهای زیر کنترل
یک کشور ثالث، پیامدهای فنی، حقوقی و بازدارشی عظیمی دارد و میتواند واکنش شدید ایالاتمتحده،
ناتو و حتی چین/روسیه را برانگیزد. تحلیلگران نیز تردید دارند این وعده بهسادگی قابل
اجرا باشد.
آیا این حرکت نشاندهنده «بیداری» اعراب و خروج از زیر سایه آمریکا است؟
تا حدودی نشاندهنده تجدید ارزیابیِ پیمانهای امنیتی است، اما خروج کامل
خیلی محتمل نیست.
سعودی و چند کشور خلیج ممکن است در بلندمدت بهدنبال متنوعسازی شرکا و
ایجاد مکانیسمهای امنیتی منطقهای باشند — این
توافق میتواند گامی در جهت ایجاد «بلوکهای امنیتیِ» جدید یا تقویت روابط نظامی با
بازیگران غیرغربی (مثلاً پاکستان) باشد.
با این حال، روابط نظامی-اقتصادی با آمریکا عمیق و دارای منافع متقابل
گسترده است، بنابراین احتمال دارد عربستان همزمان دوپا را در چند رکاب نگه دارد: نزدیکی
به آمریکا و همزمان ایجاد گزینههای مکمل.
خطرِ درگیری و «نابودی به دست اسرائیل» — چطور
باید دید؟
اسرائیل ابزارهای نظامی و اطلاعاتی قویای دارد و حمله به خاک کشور ثالث
(چه قطر یا هر کشور دیگر) پیامدهای فراوان دارد. اما «نابودی کامل» یک کشور عربی توسط
اسرائیل ــ بهویژه اگر آن کشور حمایتهای منطقهای و بینالمللی داشته باشد ــ سناریوییِ
کماحتمال اما پر خطر است.
در عوض، سناریوی محتملتر: افزایش رقابتهای منطقهای، مسابقه تسلیحاتی،
و تقویت مکانیزمهای بازدارنده (نظیر همین توافقها)، که در بهترین حالت میتواند ریسک
درگیری گسترده را کاهش دهد و در بدترین حالت تنشها را بلندمدتتر کند.
سه سناریوی محتمل (خلاصه و احتمال نسبی)
1. واقعگراییِ محدود
(محتملترین): توافق سعودی-پاکستان تبدیل به یک بلوک امنیتی منطقهای محدود میشود
— همکاریهای نظامی و رزمایشها، برخی تضمینهای
سیاسی، اما نه انتقال آشکار یا رسمی تسلیحات هستهای. 
2. گسترشِ محوری (ممکن): کشورهای عربی از آمریکا فاصله گرفته و مجموعهای
از پیمانهای دوجانبه/چندجانبه با بازیگرانی مثل پاکستان، ترکیه و حتی چین/روسیه شکل
میگیرد، اتحاد کامل ایدئولوژیک رخ نمیدهد اما بلوکهای جدیدی پدیدار میشود. (احتمال:
متوسط)
3. مواجهه و تشدید (کمتر محتمل ولی خطرناک): اظهارات و اقدامات تند
موجب تشدید شدید تنشها، واکنشهای نظامی محدود یا تحریمهای بینالمللی میشود که
میتواند منطقه را به درگیری بکشاند. (احتمال: پایین اما با ریسک بالا.
نکات فنی/حقوقی درباره «در اختیار گذاشتن تسلیحات هستهای»
پاکستان عضو پیمان عدم تکثیر سلاحهای هستهای
(NPT) نیست، اما هر انتقال یا «استفاده مشترک» از قابلیتهای هستهای
پیامدهای بینالمللی و عملیاتی بسیار پیچیده دارد (نگرانی از اشاعه، واکنش قدرتهای
بزرگ، تغییر توازن بازدارندگی در منطقه). تحلیلگران میگویند احتمال وجودِ «مکانیسمهای
حفاظتی» (مثل نگهداری توسط پاکستان در خاک پاکستان ولی با تضمین سیاسی به عربستان)
بیشتر از انتقال کامل است.
این حرکت نشاندهنده یک بازآرایی امنیتی منطقهای و هشداری به شرکای سنتی
(از جمله آمریکا) است، اما شروع یک «اتحاد اسلامی واحد» یا انتقال واقعی و فوری زرادخانه
هستهای به عربستان، در کوتاهمدت بعید است.
احتمال واقعگرایانهتر: تقویت همکاریهای نظامی مقیاسپایین تا میانه،
ایجاد سازوکارهای بازدارنده و گسترش رقابتهای منطقهای. اینکه این روند به صلح یا
تشدید تبدیل شود، بستگی دارد به واکنش بازیگران بزرگ (آمریکا، چین، روسیه، هند)، چگونگی
اجرای توافق (بنیانهای عملیاتی/بازیهای قدرت) و اتفاقات آتی در صحنه منطقهای.
و در بعد بوجود آمدن یک وحدت وهماهنگی کشور های اسلامی باید بعرض
برسانیم که بمباران دوحه مرکز قطر توسط اسرائیل با توجه به اینکه قطر با امریکا
پیمان امنیتی دارد و در این مرحله نه تنها قطر را همکاری نکرد بلکه اسرائیل با
تفاهم و مشوره امریکا دست به اینکار زد. 
حمله به قطر به نظر میرسد که گوش همه اعراب را باز کرد و به ایشان
فهمانده است که نباید به امریکا اعتماد کرد زیرا این یک واقعیت است که امریکا تمام
کشور های عربی را سالهاست از آنها استفاده مالی نموده و می نماید، به یک نفر
اسرائیلی تبادله نمی کند و نخواهد کرد. پس بنا براین به کشور های عربی لازم و
ضروری است که اولا تعصبات عربی و غیر عربی و شیعه و سنی خود را کنار گذاشته و در
پی وحدت جهان اسلام باشند و با ایجاد هماهنگی های بیشتر، دفاع مشترک و آزاد زیستن
و بدور از وابستگی های فعلی که حاصلش فقط ذلت و خواریی بیش نبوده است اقدام نمایند.
اتحاد جهان اسلام در شرایط فعلی یک ضرورت غیر قابل انکار است و اگر بزرگان کشور
های اسلامی غفلت کنند اسرائیل همانگونه که امروز مهمانان قطر را مورد حمله وحشیانه
قرار داد، فردا سران این کشور را هم مورد حمله قرار داده و فجایع زیادی را ببار
خواهند آورد و همه یکی پی دیگر قربانی این وحشیگری ها خواهند شد. 
محمد بن سلمان هم بداند که دشمنی و خصومت با حوثی های یمن نه تنها به
حوثی ها نمیتواند آسیب برساند بلکه خودش را از پا در خواهد آورد. به این دشمنی ها
باید عاقلانه فکر کرد. تصامیم احساساتی آنهم با دستور دشمن مشترک کاری را به پیش
نخواهد برد. من به نفع ایشان میدانم که به عنوان خادم حرمین شریفین در جهت تامین
وحدت مسلمین گام برداردو سرقافله این حرکت خدا پسندانه شود و اگر اینکار را واقعا
با نیت پاک آغاز کند مطمئن باشد که هیچ کشوری از کشور های اسلامی این فکر و این
طرح و پیشنهاد را هرگز رد نخواهند کرد. 

 
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر