نقد و بررسی عملکرد
یونسکو و زمینههای ایجاد فساد در کشورها
غلام علی صارم
مقدمه
یونسکو (UNESCO) یا «سازمان
آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد» در سال ۱۹۴۵ با شعار «صلح از ذهن انسانها آغاز
میشود» تأسیس شد. مأموریت رسمی این سازمان گسترش آموزش همگانی، حفاظت از میراث
فرهنگی و طبیعی، حمایت از آزادی بیان و توسعه همکاریهای علمی و فرهنگی تعریف شد.(1)
اما تجربه نزدیک به هشتاد ساله نشان میدهد که این اهداف در بسیاری موارد تنها در
سطح شعار باقی مانده و یونسکو عملاً به بستری برای فساد، ناکارآمدی و حتی تقویت
ساختارهای فاسد حکومتی تبدیل شده است. (2)
آلوین تافلر، نویسنده و
متفکر آمریکایی، در پژوهشی نشان میدهد که از زمان تأسیس یونسکو در ۱۹۴۵ تا سال
۱۹۹۰ بیش از ۱۵۰ جنگ و درگیری در جهان رخ داده که به مرگ میلیونها انسان انجامیده
است. او نتیجه میگیرد که جهان در این دوره عملاً دوباره گرفتار جنگی معادل جنگ
جهانی اول بوده است، با این تفاوت که این بار تلفات غیرنظامیان بسیار گستردهتر
بوده است. (3) این آمار بهخوبی نشان میدهد که شعار صلحطلبانه یونسکو نتوانسته
از واقعیتهای تلخ جنگ جلوگیری کند.
۱. بودجه و
تخصیص منابع؛ بستر اصلی فساد
یونسکو سالانه میلیاردها
دلار در قالب پروژههای آموزشی، فرهنگی و علمی مدیریت میکند. این منابع به ویژه در کشورهای در حال توسعه باید صرف بهبود نظام آموزشی
یا حفاظت از آثار فرهنگی شوند. اما گزارشهای مستقل نشان میدهند که بخش عمدهای
از این بودجهها در فرایندهای غیرشفاف، قراردادهای غیررقابتی و همکاری با شرکتهای
نزدیک به مقامات حکومتی هدر میرود. (4) بهجای آنکه بودجهها به مدارس یا موزهها
برسد، اغلب در شبکههای فساد اداری و اختلاس گم میشود.
۲. «میراث
جهانی» و فساد در پروژههای فرهنگی
ثبت آثار تاریخی و طبیعی
در فهرست «میراث جهانی» از برجستهترین فعالیتهای یونسکو است. در ظاهر این اقدام
برای حفاظت از فرهنگ جهانی طراحی شده، اما در عمل به منبع درآمد و قدرت بدل شده
است. کشورها برای ثبت یک اثر تاریخی به لابیگری، پرداخت رشوه و نفوذ سیاسی متوسل
میشوند. (5) حتی در برخی موارد هزینههای حفاظت و مرمت، به جای صرف در آثار
فرهنگی، به جیب پیمانکاران و مقامات دولتی رفته است. در نتیجه، این برنامه نهتنها
به حفاظت واقعی نینجامیده بلکه به رقابتهای سیاسی و ملیگرایی افراطی دامن زده
است.
۳. آموزش؛ از
شعار تا واقعیت
یونسکو پرچمدار طرحهای
جهانی مانند «آموزش برای همه» و «آموزش ۲۰۳۰» معرفی میشود. اما بررسیهای میدانی
نشان داده که این برنامهها بیشتر در سطح اسناد تبلیغاتی باقی ماندهاند. در
بسیاری از کشورها نرخ بیسوادی همچنان بالا است، در حالی که میلیونها دلار تحت
عنوان «سوادآموزی همگانی» هزینه شده است. (6) بخشی از این منابع در پروژههای
کوتاهمدت یا کارگاههای آموزشی بیثمر خرج میشوند، بخشی دیگر نیز به جیب مقامها
و پیمانکاران میرود. علاوه بر این، محتوای آموزشی ارائهشده گاه با بافت فرهنگی و
دینی کشورها ناسازگار است و بهجای تقویت انسجام اجتماعی، به مقاومت و شکافهای
جدید منجر میشود.
۴. سیاستزدگی و
نفوذ قدرتهای بزرگ
یونسکو یکی از سیاسیترین
نهادهای سازمان ملل است. خروج مکرر آمریکا و بریتانیا در دهههای اخیر، یا
تأثیرگذاری مستقیم کشورهای ثروتمند بر تصمیمات کلیدی این سازمان، نشان میدهد که
مأموریت اصلی فرهنگی و علمی آن بهشدت تحتالشعاع سیاست قرار گرفته است. (7) این
وضعیت به کشورهای در حال توسعه نیز منتقل شده، زیرا مقامات محلی درمییابند که با
لابیگری و معامله سیاسی میتوانند بودجهها و پروژههای بیشتری از یونسکو دریافت
کنند.
۵. فساد ساختاری
در کشورهای میزبان پروژهها
یونسکو در کشورهایی که
ساختار حکومتی فاسد دارند، عملاً به بخشی از همان سیستم بدل میشود. پروژههای
میراث فرهنگی یا آموزشی اغلب توسط وزارتخانههای ناکارآمد اداره میشوند و یونسکو
نیز بهجای مقابله با فساد، با آنها همکاری میکند تا گزارشهای ظاهراً موفقیتآمیز
به جامعه جهانی ارائه دهد. (8) این روند باعث میشود فساد نهتنها کاهش نیابد بلکه
مشروعیت بینالمللی پیدا کند.
۶. نمونههای
بحثبرانگیز
در آفریقا، پروژههای
آموزشی یونسکو با خرید تجهیزات و کتابهایی همراه بوده که هیچگاه به مدارس
نرسیدند. در خاورمیانه، ثبت برخی آثار تاریخی در فهرست میراث جهانی با فساد و لابیهای
گسترده همراه بوده است.(9) در پروژههای فناوری اطلاعات نیز طرحهایی مانند «آموزش
دیجیتال برای همه» به دلیل نبود زیرساخت، به خرید تجهیزات بیکیفیت و استفادههای
غیرمرتبط منجر شد. همه این نمونهها نشان میدهند که فاصله میان شعار و عمل در
یونسکو بسیار عمیق است.
۷. پیامدهای
فساد یونسکو در کشورها
فساد ناشی از فعالیتهای
یونسکو پیامدهای گستردهای به دنبال دارد. اعتماد عمومی به نهادهای بینالمللی
کاهش مییابد، زیرا مردم میبینند که کمکها به جیب مقامات میرود. نابرابری
اجتماعی تشدید میشود، چون بودجههای آموزشی و فرهنگی به جای محرومان، در اختیار
طبقات خاص قرار میگیرد. (10) ساختارهای فاسد تقویت میشوند زیرا دولتها از
همکاری با یونسکو برای مشروعیتبخشی به خود استفاده میکنند. و در نهایت، شکافهای
فرهنگی و اجتماعی افزایش مییابد چون برنامههای آموزشی ناسازگار با بافت محلی
تحمیل میشوند.
جمعبندی
یونسکو در ظاهر سازمانی
است که باید علم، فرهنگ و آموزش را برای صلح جهانی به خدمت گیرد. اما در عمل، این
سازمان در بسیاری کشورها به بستری برای فساد مالی، سوءاستفاده سیاسی و ناکامی
آموزشی تبدیل شده است. نبود سازوکارهای شفاف برای مدیریت بودجهها، سیاستزدگی
گسترده، و همکاری با مقامات فاسد محلی سه عامل اصلی این ناکامی هستند. به همین
دلیل، آنچه از یونسکو انتظار میرفت، یعنی ترویج فرهنگ صلح و توسعه انسانی، در عمل
جای خود را به چرخهای از شعار، تبلیغات و فساد داده است. تا زمانی که اصلاحات
بنیادی در این سازمان صورت نگیرد، یونسکو بیش از آنکه «پرچمدار صلح» باشد، به
نهادی بوروکراتیک و ناکارآمد شبیه خواهد بود.
برای مطالعه بیشتر:
1.
UNESCO. Constitution of UNESCO. Paris: UNESCO, 1945.
2.
Hoggart, R. UNESCO and the Politics of Cultural Policy.
Routledge, 2017.
3.
Alvin Toffler. War and Anti-War. ترجمه شهیندخت
خوارزمی. تهران: نشر ایران، ۱۳۷۷.
4.
Transparency International. Corruption in International Organizations.
Annual Report, 2020.
5.
Meskell, L. A Future in Ruins: UNESCO, World Heritage,
and the Dream of Peace. Oxford University Press, 2018.
6.
UNESCO. Education for All Global Monitoring Report.
Paris: UNESCO, 2015.
7.
Singh, J. P. United Nations Educational, Scientific and
Cultural Organization (UNESCO): Creating Norms for a Complex World. Routledge,
2011.
8.
Rose-Ackerman, S. Corruption and Government: Causes,
Consequences, and Reform. Cambridge University Press, 2016.
9.
Meskell, L. UNESCO’s World Heritage Convention at 40.
Current Anthropology, 2013.
10.Global Policy Forum. Accountability of
International Organizations. Report, 2019.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر