کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل(unhcr)،
شعار بشردوستانه یا ابزاری برای بهرهبرداری؟
غلام علی صارم
مقدمه
پدیده پناهندگی یکی از تلخترین واقعیتهای جهان معاصر است. جنگها،
اشغالها، سرکوبهای سیاسی و تبعیضهای مذهبی و قومی میلیونها انسان را مجبور به
ترک خانه و وطن خود کرده است. در این میان، سازمان ملل متحد نهادی به نام
کمیساریای عالی پناهندگان یا همان UNHCR را بهعنوان
نهادی بشردوستانه معرفی کرده است؛ نهادی که رسالت خود را "حمایت از پناهندگان
و یافتن راهحلهای پایدار برای آنان" میخواند. اما آنچه در واقعیت دیده میشود
با این شعارها فاصلهای عمیق دارد. در بسیاری از نقاط جهان، UNHCR
 نه تنها نتوانسته نقش مثبتی
ایفا کند، بلکه به ابزاری برای نمایشهای تبلیغاتی، سوءاستفادههای مالی، و حتی
تحمیل باورهای اعتقادی خاص بر مهاجرین و پناهندگان تبدیل شده است.
تاریخچه و انگیزه ایجاد UNHCR
کمیساریای عالی پناهندگان در سال ۱۹۵۰ میلادی، پس از جنگ جهانی دوم،
تأسیس شد. مأموریت اولیهاش حمایت از میلیونها اروپایی بود که بر اثر جنگ بیخانمان
و آواره شده بودند. مدت مأموریت این سازمان ابتدا سه سال تعیین شده بود، اما با
گسترش بحرانهای پناهندگی در نقاط مختلف جهان، فعالیتش دائمی شد.
انگیزه ظاهری تأسیس این سازمان کمک به بازماندگان جنگ و ایجاد
سازوکاری بینالمللی برای مدیریت بحرانهای انسانی بود. اما در عمل، این سازمان بهسرعت
تحت نفوذ قدرتهای بزرگ قرار گرفت و مأموریتش از یک نهاد بیطرف بشردوستانه به
ابزاری در خدمت سیاستهای بینالمللی تغییر مسیر داد. کشورهای تأمینکننده بودجه،
بهویژه ایالات متحده و برخی دولتهای اروپایی، عملاً جهتگیری و اولویتهای این
کمیساریا را تعیین کردهاند.
میزان موفقیت در سطح جهانی
UNHCR  مدعی است
که تاکنون برای میلیونها پناهنده سرپناه، کمکهای مالی و زمینههای بازگشت یا
اسکان مجدد فراهم کرده است. این سازمان خود را یکی از موفقترین نهادهای
بشردوستانه معرفی میکند. اما واقعیتها چه میگویند؟
افزایش روزافزون تعداد پناهندگان:
اگر هدف این سازمان کاهش بحران پناهندگی بود، باید پس از هفتاد سال
فعالیت، شاهد کاهش تعداد آوارگان میبودیم. اما امروز بیش از ۱۰۰ میلیون نفر در سراسر جهان آوارهاند. این آمار خود
گویای ناکارآمدی ساختاری این نهاد است.
فساد اداری و مالی: گزارشهای
متعدد حاکی از آن است که بخش زیادی از بودجههای اختصاصیافته برای پناهندگان صرف
هزینههای داخلی، حقوقهای کلان کارکنان و پروژههای نمایشی میشود.
نمایشی بودن پروژهها: در بسیاری از
کشورها، تنها بخش کوچکی از کمکهای اعلامشده به دست پناهندگان واقعی میرسد. باقی
آن در چرخه بوروکراسی و فساد اداری هدر میرود.
تبعیض و سیاسیکاری: تصمیمات UNHCR بیشتر بر اساس منافع سیاسی دولتهای
قدرتمند گرفته میشود تا نیازهای واقعی پناهندگان. مثلاً پناهندگان برخی کشورها
بیشتر مورد توجهاند، در حالی که پناهندگان سایر نقاط عملاً به حال خود رها میشوند. یک مطالعه سطحی در چند کشور میتواند اثبات
این موضوع باشد. 
بررسی کارکردها در افغانستان:
افغانستان یکی از کشورهایی است که در چند دهه اخیر بیشترین جمعیت
پناهنده را داشته است. حضور شوروی وقت، جنگهای داخلی، ظهور طالبان، مداخلات خارجی
و بحرانهای اقتصادی میلیونها افغان را مجبور به مهاجرت به ایران، پاکستان و سایر
کشورها کرد.
UNHCR از دهه ۱۹۸۰ تاکنون در افغانستان و کشورهای همسایه
فعال بوده است. اما عملکرد این سازمان در افغانستان نه تنها موفق نبوده، بلکه خود
به بخشی از مشکلات بدل شده است، طی مخصوصا یک دهه به اینطرف ما شاهد غرق شدن دهها
هزار انسان در آبها ترکیه ویونان و شاهد تیر باران شدن هزاران مهاجر افغانستانی
توسط مرزبانان کشور های مختلف بودیم و از جانب این سازمان هم با تاسف هیچ اقدامی
را ندیدیم.
بازگشتهای اجباری: بسیاری از
افغانها بدون فراهم شدن شرایط لازم به کشور بازگردانده شدند. نبود امنیت کاری
و  اقتصادی، بیکاری گسترده و نبود خدمات
اساسی، این بازگشتها را به یک تراژدی انسانی تبدیل کرد.
در حال حاضر صدها هزار مهاجری که از ایران و پاکستان اخراج شده اند اینک در کمال
بدبختی به سر می برند. نه کار، نه خانه، نه زمینه تحصیل برای فرزندان شان و یک
مقدار پولی هم که داشتند توسط پولیس و نیرو های امنیتی و مالکین کارخانه ها تاراج
گردید. از جانب این سازمان تنها چیزی که دیده شده کمک چند خیمه است آنهم به دلیل
اینکه در عکاسی و فلمبرداری نمای بهتر دارد و در دیگر موارد ....
کمکهای ناکافی: آنچه در رسانهها
بهعنوان کمکهای گسترده نمایش داده میشود، در عمل به چند بسته غذایی یا اندکی
پول نقد محدود است که برای گذران زندگی هیچ خانوادهای کافی نیست.
فساد و بیعدالتی: بارها گزارش
شده که کارکنان محلی و خارجی UNHCR در افغانستان
کمکها را بر اساس روابط شخصی یا پرداخت رشوه توزیع کردهاند. بسیاری از خانوادههای
نیازمند هیچگاه از این کمکها بهرهمند نشدند.
بیتوجهی به نیازهای زنان و کودکان:
با وجود شعارهای بزرگ درباره حمایت از زنان و کودکان، در عمل هیچ
برنامه پایدار و مؤثری برای آنان وجود نداشته است.
نتیجه این ناکامیها آن است که میلیونها افغان همچنان در وضعیت بیسرانجامی
بهسر میبرند، نه در وطن خود امنیت دارند و نه در کشورهای میزبان حقوق انسانیشان
رعایت میشود.
آنچه کمیساریای عالی پناهندگان را بیش از پیش زیر سؤال برده، نه فقط
ناکامیهایش بلکه اتهامات جدی درباره سوءاستفاده و تبعیض است.
فساد مالی و شخصی: کارمندان عالیرتبه این سازمان در کشورهای مختلف
حقوقهای کلان و امتیازات ویژه دریافت میکنند، در حالی که پناهندگان تحت حمایت
آنان در شرایطی غیرانسانی زندگی میکنند.
نمایشی بودن فعالیتها: نشستها، گزارشها و بازدیدهای نمایندگان این
سازمان بیشتر شبیه نمایشهای رسانهای است تا کمک واقعی.
تبعیض دینی و اعتقادی: در برخی
کشورها، از جمله هند، دیده شده که پناهندگان تنها در صورتی از خدمات و حمایتها
برخوردار میشوند که در برنامههای مذهبی خاص (مانند حضور در کلیسا) شرکت کنند.
این موضوع آشکارا برخلاف اصول بیطرفی و آزادی عقیده است که
UNHCR مدعی پایبندی به آن است.
دراین مورد نگارنده آنچه را عملا دیده و تحقیق نموده ام به عرض
میرسانم: سالهای 1392 و93 و94  من با خانمم
که هردو گرفتار مشکل قلبی هستیم به هند « دهلی نو» سفر کردیم. هربار که رفتیم تقریبا
یک ماه آنجا اقامت داشتیم. در دومرتبه اول یکی از دوستان که با خانواده آنجا بود
ما را اجازه ندادند که جایی دیگر اتاق بگیریم و یک دخترش که فوق العاده به هندی و
انگلیسی مسلط بود ما را در بیمارستان و شهر و گردش همراهی میکرد. ما دونفر هردو در
بیمارستان مکس تداوی شدیم. سخن ما اینست که این خانواده روز های یکشنبه زن و مرد
همه یکجا میرفتند. ابتدا ماهم چیزی نپرسیدیم فکر کردیم که شاید مصروفیتی باشد.
بالاخره فهمیده شدکه ایشان روزهای یکشنبه کلیسا میروند و به ایشان درس مسیحیت داده
میشود. و ماهانه دفتر کمیساریای عالی پناهندگان به اینها مبلغی نقد میدهد. پرسیدم
که اگر نروید چه ؟ گفتند فورا معاش ما را کم می کنند و اگر بیشتر نرفتن ما تکرار
شد کاملا قطع می نمایند. گفتم اگر نروید دفتر پناهندگان از کجا خبر می شوند که شما
به کلیسا نرفته اید. گفتند که اینها ارتباط مستقیم دارند و هریکشنبه حاضری گرفته
میشود و به دفتر پناهندگان هم اطلاع میدهند. 
این موضوع برایم در گام نخست باور نکردنی بود زیرا تا آنوقت می
پنداشتم که این مرکز خدمات و کارش کاملا بیطرفانه است. ده روز این موضوع را شبانه
روزی دنبال کردم و چند خانواده را به بهانه ای یک شب دعوت کردم تا این موضوع برایم
روشن شود. وقتی موضوع را تحقیق کردم دیدم که همه به این درد گرفتار هستند. اینجا
متوجه شدم که دفتر کمیساریای عالی ملل متحد که ظاهرا برای مهاجرین و پناهندگان
کارمی کنند عملا یک شعبهء از کلیسای مسیحیت است که مهاجرین مقیم هند را وقتی به
عنوان مهاجرپذیرفتند حداقل پنج تا شش سال تحت آموزش های مسیحیت گرفته و مراحل
تغییر دین شانرا تکمیل کرده بعد به یکی از کشور های مهاجر پذیر می فرستند و این
روندی است که از چندین دهه به اینطرف جریان دارد. 
سیاسی بودن تصمیمات: حمایت یا بیتوجهی
به پناهندگان بسته به روابط سیاسی با کشورهای میزبان تغییر میکند. بهعنوان مثال،
در برخی موارد کشورهای میزبان با نقض آشکار حقوق پناهندگان برخورد کردهاند، اما UNHCR سکوت اختیار کرده است. دراین مورد نیز ما شاهد مثال های زیاد داریم
که جهت جلوگیری از اطاله کلام صرف نظر می کنیم دوستانی که میخواهند بدانند خود
تحقیق نمایند.
مطالعه موردی در افغانستان و هند
افغانستان: با وجود دههها
فعالیت و هزینههای میلیاردی، نتیجه حضور
UNHCR در افغانستان چیزی جز ناامیدی و بیاعتمادی نبوده است.
پناهندگان افغان بارها در کمپها یا در مسیر بازگشت قربانی شدهاند، در حالی که
این سازمان تنها گزارشهای کلیشهای ارائه کرده است.
هند: در این کشور، مسئله به شکل دیگری
نمود یافته است. گزارشها نشان میدهد که برخی پناهندگان تنها زمانی به خدمات و
سهولتهای کمیساریا دسترسی مییابند که به کلیسا بروند و در کلاسهای مذهبی دین
مسیحی شرکت کنند. این امر نشاندهنده سوءاستفاده آشکار از شرایط بحرانی پناهندگان
برای مقاصد تبلیغی و اعتقادی است. چنین رویکردی نه تنها مغایر با اصول بیطرفی
است، بلکه ماهیت واقعی این سازمان را بهعنوان یک ابزار ایدئولوژیک و سیاسی آشکار
میسازد.
درنتیجه میتوان گفت که: 
کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد در ظاهر نهادی بشردوستانه و
بیطرف معرفی میشود، اما در عمل بیشتر به یک ابزار تبلیغاتی و سیاسی شبیه است تا
سازمانی که واقعاً برای نجات انسانها تلاش کند. تاریخچه و عملکرد این سازمان در
افغانستان و هند نشان میدهد که:
فساد مالی و اداری گسترده در آن نهادینه شده است.
تبعیضهای اعتقادی و مذهبی در برخی کشورها رواج دارد.
بازگشتهای اجباری و ناکارآمدی برنامهها میلیونها انسان را به ورطه
فقر و ناامنی کشانده است.
دستاوردهای واقعی آن بسیار کمتر از ادعاهای پر زرقوبرقش است.
اگر این سازمان دست از نمایشهای رسانهای و سوءاستفاده برندارد، نه
تنها بحرانهای پناهندگی کاهش نخواهد یافت، بلکه اعتماد عمومی به مفهوم کمکهای
بینالمللی بیش از پیش از بین خواهد رفت.
والسلام
 
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر