تراژدی انسانیت، وقتی آزادی و حقوق بشر ابزار سیاست میشوند
غلام علی صارم
شنبه 12/7/1404
مقدمه
جهان معاصر شاهد بحرانهای عمیقی است که چهره واقعی قدرتهای بزرگ و حتی
برخی کشورهای مدعی ارزشهای اخلاقی و دینی را آشکار کرده است. در یکسو، قتلعامها
و نسلکشیهایی چون فاجعه غزه هر روز انسانیت را به چالش میکشند و در سوی دیگر، جنگهای
فرسایشی و خونین مانند جنگ اوکراین قربانیان بیشماری میگیرند. پشت صحنه همه این وقایع،
قدرتهایی ایستادهاند که در گفتار، شعار آزادی، حقوق بشر و کرامت انسانی میدهند،
اما در عمل چیزی جز خشونت و نابودی به همراه نمیآورند. همزمان، بسیاری از کشورهای
اسلامی که خود را وارث آموزههای همبستگی و «امت واحده» میدانند، در رفتار با مهاجران
فقیر و مظلوم به گونهای عمل میکنند که فاصلهای آشکار میان ادعا و واقعیت پدید میآورد.
این تناقضات، جهان را به تراژدی مضحکی تبدیل کرده است که ارزشهای انسانی در آن بیش
از هر زمان دیگر قربانی سیاست، قدرت و منفعت شدهاند.
دراین مقاله کوتاه در پی آنیم که ابعاد این بحران را بررسی کنیم: از حقوق
بشر گزینشی قدرتهای جهانی گرفته تا تقدیس سلاحهای کشتار جمعی و ریاکاری جهان اسلام
در برابر مهاجران.
1. حقوق بشر گزینشی، ابزار قدرتهای
جهانی
حقوق بشر بهعنوان یک مفهوم جهانشمول پس از جنگ جهانی دوم مطرح شد تا
ضامن کرامت انسانها باشد. با این حال، تجربه دهههای اخیر نشان داده که این مفهوم
اغلب در دست قدرتهای جهانی به ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاسی بدل شده است. دوموقعیت را که به عنوان شاخص این مدعا است
مختصر بیان می نماییم:
غزه: در این سرزمین کوچک و محاصرهشده، هر روز دهها و صدها انسان بیگناه
قربانی بمبارانها میشوند. کودکان در زیر آوار جان میدهند و زنان در شرایطی غیرانسانی
زندگی میکنند. اگر چنین فجایعی در نقطهای دیگر رخ میداد، واکنش قدرتهای جهانی شدید
و فوری بود، اما در مورد غزه، یا سکوتی مرگبار حاکم است یا حمایت آشکار از عاملان این
جنایتها.
اوکراین: جنگ در اوکراین نیز نمونه دیگری از برخورد دوگانه است. شعار حمایت
از آزادی و دموکراسی در صدر تبلیغات قرار گرفته، اما در عمل ارسال تسلیحات و تحریک
به ادامه جنگ، بیش از هر چیز به تداوم کشتار کمک میکند. قدرتها از این جنگ برای نمایش
نفوذ و آزمایش سلاحهای جدید خود استفاده میکنند، در حالی که میلیونها انسان عادی
آواره یا کشته میشوند.
این موارد نشان میدهد که حقوق بشر تنها زمانی ارزش دارد که با منافع قدرتها
همسو باشد، در غیر این صورت به فراموشی سپرده میشود. چنین برخوردی نهتنها مشروعیت
حقوق بشر را زیر سؤال میبرد، بلکه سبب میشود ملتها اعتماد خود را به نظام بینالملل
از دست بدهند.
2. تقدیس سلاحهای
کشتار جمعی، پیشرفت یا ننگ انسانیت؟
یکی دیگر از جلوههای تراژدی جهان امروز، فرهنگ افتخار به سلاحهای کشتار
جمعی است. هر روز شاهد رونمایی از موشکهای دوربرد، بمبهای هستهای، پهپادهای مرگبار
و فناوریهای نظامیای هستیم که فلسفه وجودی آنها چیزی جز نابودی انسانها نیست. رسانههای
وابسته این سلاحها را بهعنوان نماد قدرت ملی و دستاورد علمی معرفی میکنند، در حالی
که واقعیت آنها مرگ و ویرانی است.
پرسش اساسی این است: چگونه ممکن است تمدنی که خود را مدافع آزادی و حقوق
بشر مینامد، به ابزارهایی افتخار کند که مأموریتشان تنها کشتن است؟ اگر علم و فناوری
باید در خدمت بهبود زندگی انسان باشد، چرا چنین بخش عظیمی از منابع مالی و علمی جهان
صرف ساخت ابزارهای نابودی میشود؟
حتی مفاهیمی مانند «بازدارندگی» و «امنیت ملی» که برای توجیه این روند
به کار میروند، در عمل سرابی بیش نیستند. وجود این سلاحها نه امنیت واقعی آورده و
نه مانع جنگ شده است، بلکه به افزایش بیاعتمادی و مسابقه تسلیحاتی دامن زده است. نتیجه
چنین وضعی، جهانی است که در آن هر روز احتمال یک جنگ بزرگ و فاجعهبار بیشتر میشود.
3. ریاکاری جهان اسلام در برابر مهاجران
اگرچه نقد اصلی متوجه قدرتهای بزرگ است، اما جهان اسلام نیز از تناقضات
اخلاقی مصون نمانده است. در گفتار، بسیاری از رهبران اسلامی بر «امت واحده» و ضرورت
همبستگی مسلمانان تأکید میکنند. در عمل، اما، رفتار آنها با مهاجران و پناهجویان
فقیر نشاندهنده بیرحمی و بیاعتنایی است.
مهاجرانی که از جنگ، فقر یا ظلم گریختهاند و تنها به دنبال لقمهای نان
و اندکی امنیتاند، در کشورهای اسلامی با تحقیر، محدودیت و حتی اخراج اجباری مواجه
میشوند. این رفتار نه تنها با آموزههای اسلامی که بر یاری مظلومان و حمایت از آوارگان
تأکید دارد مغایرت دارد، بلکه به چهره اسلام در جهان آسیب جدی میزند.
پیامبر اسلام (ص) مهاجران و انصار را بهعنوان الگویی از همبستگی و حمایت
معرفی کرد. قرآن کریم بارها مسلمانان را به کمک به مستضعفان فراخوانده است. اما آنچه
در عمل میبینیم، فاصلهای عمیق میان تعالیم دینی و رفتار سیاسی است. این ریاکاری،
هم اعتبار اخلاقی کشورهای اسلامی را خدشهدار میکند و هم اعتماد ملتها به ایده «امت
واحده» را از بین میبرد.
4. تراژدی مضاعف: وقتی انسانیت قربانی میشود!
ترکیب این دو وضعیت، حقوق
بشر گزینشی قدرتهای جهانی و ریاکاری کشورهای اسلامی،
به تراژدی مضاعفی منجر شده است. از یک سو، قدرتهایی که باید مدافع ارزشهای
انسانی باشند، خود به بزرگترین ناقضان آن بدل شدهاند. از سوی دیگر، جوامعی که باید
بر اساس آموزههای اخلاقی و دینی نمونهای متفاوت ارائه دهند، گرفتار منافع کوتاهمدت
و بیتوجهی به مظلومان شدهاند.
در نتیجه، قربانیان اصلی این بازی سیاسی و اخلاقی مردم عادیاند، کودکی
که در غزه زیر آوار جان میدهد، خانوادهای که در اوکراین آواره جنگ شده است، یا مهاجری
که در کشوری اسلامی با تحقیر و بیرحمی رانده میشود. این واقعیت تلخ نشان میدهد که
انسانیت در جهان امروز به حاشیه رانده شده و سیاست و قدرت جای آن را گرفتهاند.
5. راهی به سوی بازاندیشی
با وجود این شرایط ناامیدکننده، هنوز میتوان راهی برای بازاندیشی یافت.
نخستین گام، پذیرش این حقیقت است که حقوق بشر نباید به ابزار سیاسی تبدیل شود. نهادهای
بینالمللی باید بر اساس اصول یکسان عمل کنند، نه بر اساس منافع قدرتها. همچنین، جهان
نیازمند محدود کردن مسابقه تسلیحاتی و بازگرداندن علم و فناوری به مسیر خدمت به انسان
است.
در جهان اسلام نیز ضروری است که شعار امت واحده به عمل واقعی تبدیل شود.
این امر مستلزم ایجاد سیاستهای انسانی در قبال مهاجران و مستضعفان است، بهگونهای
که ارزشهای دینی در رفتار اجتماعی و سیاسی تجلی یابند. تنها با چنین بازاندیشی میتوان
به بازسازی اعتماد و بازگرداندن اعتبار به ارزشهای انسانی امیدوار بود.
در نتیجه میتوان به عرض رساند که آنچه امروز در جهان جریان دارد، تناقضی
آشکار و تراژدیک است، از یک سو
شعار آزادی و حقوق بشر، و از سوی دیگر نسلکشی، جنگ و مسابقه سلاحهای مرگبار. این
تناقض وقتی عمیقتر میشود که در جهان اسلام نیز میان ادعای امت واحده و رفتار واقعی
با مهاجران فاصلهای عمیق وجود دارد.
اگر بشریت میخواهد از این دور باطل رهایی یابد، باید ارزشهای انسانی
را بدور از مرزها، مذاهب و منافع بازتعریف کند. حقوق بشر باید اصل جهانشمولی باشد
که برای همه انسانها، بدون تبعیض، به کار رود. همچنین، کشورهای اسلامی باید آموزههای
دینی خود را در رفتار واقعی با مظلومان پیاده کنند، نه در شعار.
در غیر این صورت، سخن گفتن از آزادی و حقوق بشر چیزی جز یک کار احمقانه
و تراژدیک نخواهد بود، تراژدیای که قربانیان اصلی آن همواره مردم بیدفاع و مظلوم
جهان هستند. والسلام

 
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر